آخرین پادکست ها

ابتدا فقط «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»بود بعد مدام روی آن بار کردند!

«غَايَةُ اَلدِّينِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» سر و ته دین را بیاوری و بگیری همین است، سه تا چیز است، یک مثلث است، اصل و اساس دین این است:
➖امر به معروف
➖نهی از منکر
➖اقامه حدود دینی.

امر به معروف با چوب و چماق است؟ نه! در باب امر به معروف خود قرآن خط می‌دهد، به موسی ابن عمران کلیم الله در ابلاغ رسالتش می‌گوید تو و برادرت بروید «اذْهَبَا اِلَىٰ فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغَىٰ ( ۴۳ طه)» شما دوتا بروید به سمت فرعون که شاهنشاه عصر است و طغیان کرده، هم بر علیه من و هم بر علیه خلق من، خلق را نابود می‌کند و من را هم که انکار می‌کند، «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً (۴۴ طه)» کاسه از آش داغتر! دقت کنید، خدا مأموریت رسالت پیامبر عصر خود را (یعنی موسی را) در این چارچوب قرار داده و می‌گوید فرعون که طغیان کرده، یعنی هیچ گناهی به فرعون نمی‌رسد، بلکه به فعلی که فرعون انجام داده! مشروب خواری کجا، عمل فرعون کجا؟ زناکاری کجا، عمل فرعون کجا؟ لواط کجا، عمل فرعون کجا؟
فرعون می‌گوید من خدا هستم؛ «اَنَا رَبُّكُمُ ٱلاَعلَىٰ (٢۴ نازعات)»! بعد هم می‌بینید که خدا می‌گوید «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً» با کلام لیّن، ملایم و لطیف با او برخورد کنید نه اینکه او را فحش بدهید، نه اینکه او را بزنید.

«وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» وظیفهٔ دوم دین در خودنمایی به سوی مردم جلوگیری از منکرات است. چه منکری بالاتر از خدایی فرعون است؟ دیگر این سقف انکار خداست، سقف مبارزهٔ با خداست، می‌گوید با او به درشتی سخن نگو و اهانت نکن!

«وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» اقامهٔ حدود! این اقامهٔ حدود هم باز برمی‌گردد به امر به معروف و نهی از منکر، چون باید یک خلافی باشد تا نهی از منکر باشد، یک وظیفه‌ای باشد که عمل به آن نشده باشد تا امر به معروف باشد!

«اقامهٔ حدود» نه سلطنت دارد، نه پادشاهی دارد. بعد توجه کنید که پرچمِ برافراشته شدهٔ در آغازین تبلیغ اسلام «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا الله تُفْلِحُوا» بوده، یعنی «شما یک کلمه بگو، رستگار می‌شوید»، اصلاً اینها در آن نبوده، فقط بگو «لَا اِلَهَ اِلَّا الله، نیست خدایی مگر الله» همین را بگو، تو را نمی‌کشیم، چون «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم شما را بکشم، «حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله» تا اینکه بگویید «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، خیلی خب پس «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» گفتیم، دیگر عقبه‌اش چیست؟ این همه اصول و فروعش کدام است؟

شما روز اول به مردم گفتید همین عنوان را مطرح کنید و اعتقاد به آن بیاورید ما با شما کاری نداریم و شما را نمی‌کشیم، همه چیزتان محترم است؛ خونتان، ناموس، مال و آسایش‌تان، بعد آمده و وصل کرده دیگر! می‌گوید حالا که بله را گفتی، بقول آن مصداق معروف که زن ناله‌اش در آمد که چقدر فشار زندگی؟! گفتند روز اول که «بله» گفتی، اینها در آن بوده دیگر، بعداً می‌گفتند «بله و بلا»! برای چه سر سفرهٔ عقد بله را گفتی؟! حالا مردم در آغاز یک بله گفتند؛ «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، بعد دیگر مدام روی آن بار کردند که اصول دین، فروع دین، مناسک مذهبی، شرایع دینی تا جایی که آمد برای اینکه مستراح می‌روی پای راست را بگذاری یا چپ، قانون آمده!

برای مسائل آمیزشی قانون آمده که چگونه شروع کنی، چه دعایی بخوانی، چقدر طول بدهی، چه مدلی باشد، الله اکبر! آیا این غش در معامله نیست؟ چون معامله است دیگر! قرآن می‌گوید: «هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ اَلِيمٍ (۱۰ صف)» می‌آیید با من معامله کنید که به جهنم نروید؟ خب این قرارداد بوده که در هر عصری، روز اول، دین با مردم بسته و گفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» بگو کار تمام است، دیگر نباید بعدش این همه فشار بیاوری که نخیر نماز بخوان، روزه بگیر، جهاد برو، خون بده، کشته بشو، مجروح بشو، روزه بگیر، در تابستان گرم روزه بگیر هلاک بشو که کلیه‌ات از کار بیفتد….

مدت زمان: 12:05
منبع:کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۲ صفحه ١٨۵، کتاب غررالحکم صفحه ۴۶۹، از امیرالمومنین

جنگ سوم در جهان آید پدید

از مجموعه تحریم سخن

چون قتال آمد بشر را از خدا
خون و عضو منهدم آید بلا

صدای موشک و نعرهٔ تفنگ آید
که خلق گرفتار را، عزا به تن آی

اینک این انسان نگر درمانده و مستأصل است
دادخواهی را ندیدست و چنین بی‌ منزل است

این خدای جنگجوی بی‌ نشاط
آمده ما را عذابی در حیات

➖ جنگ که می‌آید نشاط می‌رود! ما سال‌هاست که زیر جنگ هستیم، خیال نکن می‌خواهد شروع بشود، نه؛ یعنی جنگ درد، جنگ غم، جنگ ناامنی، جنگ غصه، جنگ طلاق، جنگ اعتیاد، جنگ سوءظن.

جنگ سوم در جهان آید پدید
این زمین نابود گردد در عدید

ادیان و مذاهب به همه ازمنه آمر به قتالند
تاریخ، نوشتار به هر فاجعه، باران ز خدایند

➖فاجعه مثل باران می‌آید در تقدیرات انسان بیچارهٔ بی‌کس بی‌پناه!

باز هم از خصائص انسانی خدا!

«خُذُوا مِنَ العِبادَةِ مٰا تُطِيقُونَ فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» از عبادت به اندازه‌ای که توان دارید برگیرید زیرا خداوند خسته نمی‌شود مگر آنگاه که شما خسته شوید.
آیا خدا خسته می‌شود؟ خستگی مخلوق خداست بعد چگونه خدا به اسارت آن درمی‌آید و به معادلات آن می‌رود؟

«فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» تو خسته بشوی خدا خسته می‌شود. عجب خدایی است! با چنین صفات و نام و نشان‌هایی انتظار دارید که خدا در زندگی شما معجزه کند؟ خدایی که خسته می‌شود یعنی در مدیریت عظمای خویش معطل می‌گردد، حیران می‌شود، به چه کنم چه کنم گرفتار می‌آید و نتیجه‌اش «اُدْعُونی» است، که «لَا اَسْتَجِبْ لَکُم»!

«عبادت را به اندازه توان اجرا کنید». آیا این فروع دین به اندازهٔ توان مردم نازل شده است؟ در آیهٔ آخر سوره بقره می‌گوید «آنچه را که مازاد بر طاقت ماست بر ما تحمیل نکن». آیا مردم توانایی دارند نماز صبح را بین دو خواب نیمه شب و بعد از آن تحمل کنند؟ روزه بگیرد در حالی که استطاعت روحی و جسمی و توانمندی مالی لازم است. جهاد برود در حالی که انسان از مرگ بدش می‌آید، می‌ترسد و می‌هراسد.

شرایع دینی بر پایهٔ زور است، این «لَا اِکْراهَ فِی الدِّینِ (۲۵۵ بقره)» یک تابلوی فریبنده‌ای بیش نیست! مگر در نسخ قبل نداشتیم که «برای نماز شب به روی همسر خوابیده‌ات آب بریز»؟
مگر نداریم که «بچه‌های خردسال را به زور وارد نماز و روزه کنید»؟

«ما تُطِيقُونَ» چیست؟ «خُذُوا مِنَ العِبادَةِ ما تُطِيقُونَ» چیزی که طاقت دارید. آیا مردم طاقت دارند؟ لشکرکشی اسلام را مردم طاقت دارند؟ شما می‌خواهید قدرت را فراگیر کنید، رعیت بیچاره چه گناهی کرده که تاوانش را پس بدهد؟ به زور، مردم را به قانون جهاد می‌کشاند!

مدت زمان: 5:05
منبع:کتاب میزان الحکمه حدیث ١١٨٣٣، از خاتم الانبیاء 

اگر راست می‌گوید اینجا را بهشت کند!

از انس ابن مالک نوکر پیغمبر است، می‌گوید رسول خدا گفت: زیادیِ بهشت پیوسته باقی است تا اینکه خداوند عده‌ای را می‌آفریند و آنها را در آنجا اسکان می‌دهد «عَنْ اَنَسٍ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: وَ لَا تَزَالُ الجَنَّةُ تَفْضُلُ حَتَّى يُنْشِئَ الله لَهَا خَلْقاً فَيُسْكِنَهُمْ فَضْلَ الجَنَّةِ».

آنقدر طول و عرض بهشت، مقدار و میزانش زیاد است که خداوند خلقی می‌کند و آنها را در آن زیادیِ بهشت جای می‌دهد، یعنی انسان‌هایی که در عالم مجاز خلق شده‌اند و گناهی نکرده‌اند که به دوزخ بروند، به خاطر زیادی جا این امت را به بهشت می‌برد.
اگر خدا بهشت زیاد دارد اینجا را چرا برای خلق خودش جهنم کرده است؟ چرا اینجا را محل آسودگی قرار نداده است؟ یک ریگی در این کفش خداست، اگر می‌توانی اینجا نشان بده!

مدت زمان: 4:51
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد ۹ صفحه ۱۱۷ حدیث ۷۳۸۴، کتاب صحیح مسلم جلد ۴ صفحه ۲۱۸۸ حدیث ۲۸۴۸، کتاب مسند احمد ابن حنبل جلد ۲۱ صفحه ١٢۴ حدیث ۱۳۴۵۷، کتاب سنن نسایی حدیث ۷۷۲۵، کتاب سنن ابن ابی عاصم حدیث ۵۳۱، کتاب جامع الاصول جلد ۱۰ صفحه ۵۲۲ حدیث ۸۰۷۲

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا

از مجموعه تحریم سخن

چو گردن می‌زند الله، این خلق علیلش
دگر توفیق ناید بر جهانی از وعیدش

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا
فقر و درد و غم شود خانه مرا

ما و ما و جمع ما و این همه افغان ما
کیست آرَد نعمتی را بهر ما

مرگ این اهل زمین از آسمان آمد چرا؟
لعن و نفرین خدا بر بندگان آمد چرا؟

لعنت شدگان عصر معکوس آمد
دل‌مرده و دلگیر و دلت خون آمد

کیست عامل بر جنایات زمان
این خدای مکر و قتل در هر مکان

بمب اتم می‌زند خدا به مردم
سنگ جفا می‌دهد به جای گندم

مظلوم تر از انسان در دایره امکان
کس نیست خبر داری از این همه در اعیان

آبروی دین و مذهب، جملگی بر نار شد

از مجموعه تحریم سخن

درد و غم و غصهٔ ما، شعار هر روز شده
فقر و نیاز ما نگر، صمد که رو نداره

➖هر روز در درون وجودمان تظاهرات است به خاطر درد و غم و غصه و فقر و نکبت و بلا و ذلت و خفت و خواری و طلاق و اعتیاد و ناامنی و…

از سفرهٔ ما ناله و اندوه دمیده
از خالی این جیب نگر، وحش رمیده

➖وحش، وحشی، جیب‌بر جیب ما را که نگاه می‌کند در می‌رود، می‌گوید کاش یک دانه یک قرونی در جیب او بگذارم.

عزت انسان نگر بر باد شد
آبروی دین و مذهب، جملگی بر نار شد

➖انسان شخصیت دارد؟ هویت دارد؟ منزلت دارد؟ منقبت دارد؟ انسانی که به خاطر فقر آبرویش می‌رود، سلامت بدنش می‌رود، تمامیت وجودش از بین می‌رود، آیا عزت دارد؟

گله دارم ز خدای این زمین
تا کجا خواهد کند ظلم برین

هیهات که این مردم ما یار ندارند
از مذهب آبا نگر شاد ندارند

دین و آیین پدر رسوا شده
از فشار ازمنه غوغا به نیزاران شده

➖مجموعهٔ جسد همهٔ ما نیزار است، یعنی سانت به سانت یک نیزه در آن رفته، از در و دیوار، به امر ملکوکانهٔ مبارک خدایی که ادیان و مذاهب سوار گردنمان کردند!

آیا مسئول گرانی‌ها، خداست؟

«اِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَكَّلَ بِالسِّعْرِ مَلَكاً يُدَبِّرُهُ بِأَمْرِهِ» خدای تبارک و تعالی فرشته‌ای را بر قیمت‌ها گمارده که به فرمان او آن را مدیریت کند.
آیا خدا بیکار است که جای وزیر اقتصاد را بگیرد؟
آیا خدایی که می‌گویید «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْاَرْضِ (۶۴ حج)» آنقدر وسعت کار دارد که بیاید نظام قیمت‌گذاری را به دست بگیرد؟
آیا این کوچک‌سازی خدا نیست؟
آیا این تقصیر خدا گذاشتنِ گرانی‌ها نیست؟

طبق این نسخه، یعنی ما باید معتقد باشیم که امروز اگر در جامعه، گرانی هست مستقیماً مسئولش خداست!
اگر قیمت کالاها آنقدر شده است که دست کم یک سوم مردم که در زیر خط فقر قرار دارند نمی‌توانند مواد پروتئینی بخورند، میوه بخورند، خانه داشته باشند، اجاره‌خانه بدهند، خرج تحصیل فرزند بدهند، نسخهٔ بیماری بپیچند، تمام اینها به خاطر گرانی است و همهٔ این گرانی‌ها را زین‌العابدین می‌گوید مستقیماً دست خداست!

آیا گرانی گناه نیست؟ پس خدا گناهکار است. آیا قیمت بالا ظلم به جامعه مستضعف نیست؟ هست! مسئول کیست؟ طبق گفتار زین‌العابدین؛ «خداست»! آیا این خلاف عدل نیست؟ آیا خدا عادل است؟ آیا خدا سمیع است؟ نالهٔ فقرای کشور را می‌شنود؟ آیا خدا بصیر است؟ اوضاع ورشکستهٔ مردم را می‌بیند؟

و باز هم موکل گذاشته است تا قیمت‌ها را افزایش دهد، خدا مسئولیت قیمت ارز را به عهده گرفته. قیمت طلا بالا می‌رود، طبق این نسخهٔ شریفه تنها مسئولش خداست! با این خدا چه می‌شود کرد؟ آیا می‌توان این خدا را سجده کرد؟ آیا این خدا رحمان و رحیم است؟

مدت زمان: 5:25
منبع:کتاب کافی جلد ۵ صفحه ۱۶۳ حدیث ۳، کتاب من لایحضره الفقیه جلد ۳ صفحه ۲۶۸ حدیث ۳۹۷٠ از امام سجاد

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد

از مجموعه تحریم سخن

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد
شاعرش هر نغمه از جان و دلش هی سر دهد

ای عجب از این کریمی که به ما کذب آمد
از هنرمندی الله به ما درد آمد

➖«اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ (۳ علق)» نمی‌گوید کریم، می‌گوید «اکرم». اکرم از کریم بالاتر است، بعد آن شاعر هم یک بست زده می‌گوید:
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشنمان نظر داری
ول کن بابا! خدایی که امتحانش را به مردمش پس داده تو حالا آمدی تمیزش می‌کنی؟ گِل و لای را از رویش بر‌می‌داری؟ مگر می‌شود؟ تا گرفتار هست خدا بد نام است، این را بدان! تا بیچاره در این زمین زندگی می‌کند خدا ناکارآمدیش را اظهار می‌‌دارد!

تحمید برای نعمت‌های غیر قابل دسترس، افشاگر توحید زمینی است!

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً، سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالعَجزِ عَنِ الشُّكرِ شُكراً» منزه است کسی که اعتراف به نعمتش را ستایش خود قرار داده (یعنی معبودِ آوردهٔ دین) و منزه است کسی که اعتراف به ناتوانی از ادای شکرش را شکر خود قرار داده!

سوال تاریخ است:
وقتی نعمتی وجود ندارد انسان چگونه به آن اعتراف کند که «خود، یک نوع تشکر از خداست»؟ آیا در زمان ملعون و دورهٔ معکوس که عنوان غیبت است نعمت وجود دارد؟ «نعمت» سلامتی است، آیا هست؟ «نعمت» دارایی است، آیا هست؟ «نعمت» امنیت است، آیا وجود دارد؟

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً» پس نمازی که نمازگزار می‌خواند که ابتدای آن سوره حمد است یک امر بیهوده و جعلِ غیر موجه است زیرا که نعمتی وجود ندارد.
در سوره حمد می‌گوید: «الْحَمْدُ الله رَبِّ الْعَالَمِينَ {٢} الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ {۳}» آیا خدا رحمان و رحیم است؟ «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ {۴}» مالک روز جزاست. امروز مردم می‌خواهند جزای ظالم را ببینند. «اِيِّاكَ نَعْبُدُ {۵}» تو را ستایش می‌کنم. مخاطبی که شناخته نشده است را چگونه ستایش می‌کنند؟ وقتی پیامبر به امیرالمؤمنین می‌گوید «خدا را فقط من و تو شناختیم» چگونه نمازگزار به مخاطب غیبی و قدسی می‌گوید «اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعِينُ {۵}» از تو کمک می‌گیریم؟ خدا چه وقت به مردم کمک کرده است؟ این معبود خاکی زمینی چه وقت پاسخ ناله‌های مردم را داده است؟

چقدر روایات داریم که بعد از نماز، نمازگزار سر به سجده بگذارد و چند بار «یَا رَبّ» بگوید و آنگاه حاجت بخواهد، یقیناً حاجت می‌گیرد؟ چقدر در این مملکت تیراژ نمازگزار بود و هست؟
➖اولین حاجت همهٔ مردم آب است، آب را به روی مردم بسته است.
➖سپس نان است، کار نیست تا نان پیدا شود، گرانی نمی‌گذارد نان در سفره‌ها قرار بگیرد.
➖و سپس امنیت است، کسی که نمی‌تواند از یک موبایل خود حفاظت کند چگونه خدا او را امنیت داده است؟

مدت زمان: 5:28
منبع:کتاب تحف‌العقول صفحه ۲۸۳، کتاب بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۴۲

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا