این است اسلام زوری که چنین نتایجی دارد

بخشی از پادکست:

حضرت آقای عمر گفت من وقتی مسلمان شدم تمام عاداتم را، همه را کنار گذاشتم، شسته رفته، و در خدمت اسلام عزیز قرار گرفتم.

تمام شد؟ نه. اینجا تاریخ را سیاه می‌کند که مسلمین چقدر بدبخت هستند که کتابِ در خانه‌شان باید از زیرِ دست اینها دربیاید.

خب عمر چه گفت؟ گفت از همه چیز دست کشیدم اما از یک چیزی نه، که در جاهلیت داشتم و الان نمی‌توانم نداشته باشم. این چیست؟
«لَسْتُ اُبَالِي» برایم مهم نیست، «اِلَى اَيِّ النَّاسِ نَكَحْتُ وَ اَيِّهِمْ اَنْكَحْتُ» چه من مردم را بکنم و چه مردم من را بکنند! می‌شنوی؟ خیلی مهم است ها!

این سند از آن سندهای مهم است، حالا اگر شیعه است که می‌گوید خب به ما چه، خلیفه ما که نیست! باز همان بحث قبلی پیش می‌آید که کتابت و خلافت و سنّت در دست اینها بوده و متقابلاً مقابلین اینها که شیعه است در تقیه و حصر و تأدیب و زندان و نُه‌دهمِ حقایق تعطیل و کلّم النّاس و اینها بوده یعنی میدان برای اینها باز است نه برای این طرفی‌ها، این طرفی‌ها هیچ وقت حکومت در دستشان نبود.

شیعه هیچ وقت حکومت دستش نبود، یک چند سال امیر بود بعد دیگر رفت تا این اواخر چند صد سال قبل، پانصد ششصد سال قبل ایران شد مرکز تشیع، آن هم همیشه با همسایه‌ها جنگ داشتند، آنها سنّی بودند و اینها شیعه بودند، جنگ‌های معروف ایران با ترکیهٔ عثمانی اصلاً خیلی گسترده است.

خیلی اسفبار است که به طور رسمی می‌گوید و کتاب خودشان می‌نویسد یعنی ما الان از اصول کافی نقل نکردیم که بگویند بستید، می‌خواهید آبروریزی کنید، اتهام است، نه سند خودشان است و این طرفی‌ها هم هیچ‌ کدام نقل نکردند.

خب، این هم یادگاری بود.
عمر می‌گوید از امور جاهلیت چیزی در من باقی نمانده الّا اینکه هنوز برای من فرق نمی‌کند که کسی با من آمیزش کند یا من با کسی آمیزش کنم.

  • مدت زمان: 5:32
  • منبع: کتاب کنزالعمال جلد ۱۶ صفحه ۵۳۴، کتاب الطبقات الکبری جلد ۳ صفحه ۲۸۹، کتاب المصنف جلد ۳ صفحه ۴۳۳
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x