admin

زمانیکه فرمانروایان ستمگر و وزرای فاسق و قاضی‌های خیانتکار و فقهای دروغگو در رأس امور هستند.

 

از پیامبر روایت شده که در آخرالزمان، فرمانروایان ستمگر و وزرای فاسق و قاضی‌های خیانتکار و فقهای دروغگو در کار هستند، پس کسی که در زمان حکومت آنها باشد اصلاً نباید مأمور امور مالیاتی و مأمور در امور اداری و حکومتی و مأمور نظامی و انتظامی آنها باشد.

📚 کتاب الصحیح من سیرة النبی جلد ۲۵ صفحه ۲۰۴، کتاب معجم الصغیر جلد ۱ صفحه ۲۰۴، کتاب معجم الاوسط جلد ۴ صفحه ۲۷۷، کتاب معجم الکبیر جلد ۹ صفحه ۲۹۹، کتاب مجمع الزوائد جلد ۵ صفحه ۲۴۰، کتاب مستند ابی یعلی جلد ۲ صفحه ۳۶۲، کتاب صحیح ابن حبان جلد ۱۰ صفحه ۴۴۶، کتاب موارد الظمآن جلد ۵ صفحه ۱۲۷، کتاب العهود المحمدیه صفحه ۷۹۴، کتاب کنز العمال جلد ۶ صفحه ۷۷، کتاب سبل الهدی و الرشاد جلد ۱۰ صفحه ۱۳۸، کتاب تاریخ بغداد جلد ۱۲ صفحه ۶۳ است.

مدت زمان: 4:07

با حال خراب و جیب خالی چه کنم؟

یکی بود، یکی نبود، غیر بلا هیچی نبود
یه خدای قلدری، تو تقدیرات همه بود

خنده‌های این بشر، رسوایی‌ است
تار و پودش را نگر، بی‌ بانی‌ است

عصرِ پدر سوخته، کُشته بشر را ببین
نازکش ما شده، قاتل مظلوم و دین

شعله‌های این جهان، سوزاندنی‌ست
غصه‌هایش در پی آشفتگی‌ست

پول ندارد بشر، ساز کُند سفره‌اش
زور ندارد که کُند ناله‌اش

با حال خراب و جیب خالی چه کنم؟
با بخت بد و عیال چندان، چه کنم؟

سر ما بر لب دار است، خدایا چه کنم؟
سفره‌ها پُر ز عذاب است، خدایا چه کنم؟

طوفان جدال آمده از راه
این مردم بیچاره، مُعذّب شده در آه

صبح و شامم همه ویرانه شده
کشف هر جرم به جانم، همه بیگانه شده

این شکواییه همه است از دست خدای غیبت که ادیان و مذاهب آوردند روی سر مردم گذاشتند:

یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، یه خدا نشسته بود
کار این خدا چه بود؟ فقر و هم مریضی بود

کجا شد لطف و کرم، همه‌اش قلابی بود
همه‌اش درد و غم و غصه می‌داد
همه وعده‌هاش ببین مسخره بود

ما از این اللهِ ادیان، جز ضرر کِی دیده‌ایم

 

به هر طرف که بنگری، آتش ظلم است به این آدمی
کی شود این خلق تو، راحتی یک دمی

تولیّتِ خدایی، سوءالقضا، به خَلقت
عاقبتِ دیانت، گمراهی و خباثت

بوی جنگ آمد مشام هموطن
اضطرار و اضطراب آید به تن

جدال آمد به ملت از فلاکت
ز دست این قضای بی‌ نزاکت

ریاست می‌کند الله بر ما
فضاحت داده این والی سر ما

➖ غیر از این است؟ تو وجدان داری ای متشرع!؟ جیب‌هایت پر از پول است، سفره‌ات پر از غذاست، رختخوابت نرم است، مشکلی نداری، همه چیزت آماده است، بعد دفاع می‌کنی از الله؟! پس ملت ایران چه بگویند  که خود مسئولین می‌گویند نصفی از این جمعیت هشتاد و پنج میلیونی در فقر سیاه به سر می‌برند. این «سیاه» را جدیداً اضافه کردند.

ما از این اللهِ ادیان، جز ضرر کِی دیده‌ایم
زندگی را مُردگی داد و عذابی دیده‌ایم

خدای جنگ و فقر و هم کسالت
بیفتاده به جان بخت برگشته، ز ملت

خالق ما کیست، در زیر لحاف
آمده وحی الهی در ضِعاف

هی بگفتا با توکل، رستگاری آیدت
تکیه‌گاهی آسمانی آیدت

لیک ما از این خدا بیگانه‌ایم
چون که در وعده و قولش، آفتیم

آیا منجی و مصلح، می‌تواند عذاب اکبر باشد؟

هزار و خُرده‌ای سال مردم منتظر هستند تا مصلح و منجی بیاید مستضعفین و مضطرین و مضطربین و محرومین و مغرمین را نوازش کند، پیامبر که با شمشیر، مردم را مسلمان کرد «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» بود، قرآن می‌گوید «وَ مَا اَرسَلنَاکَ اِلَّا رَحمَةً للعَالَمیِن (انبیاء ۱۰۷)». آن وقت چطور فرزندش که این همه با آب و تاب، این همه احادیث و روایات و آیات در تأویلش آمده، «مهدی عذاب بزرگ خداست!»

🔶 چه بگویم؟ تو چه می‌خواهی بگویی؟ باهم آن مثال را بخوانیم:

خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است

وای بر ما که یک عمر مؤذن چه کسانی بودیم، مبلّغ چه کسانی بودیم! آن وقت می‌گویند چرا مواضعت را عوض کردی؟ آخر خاک بر سرت، حیف از خاک، وقتی سند اینطوری ما را از خواب بیدار می‌کند تو چه داری می‌گویی؟

آن وقت می‌گویند چرا چند تا بیماری داری؟ خب اینها را آدم می‌بیند، گذشته را می‌بیند، من مبلّغ این مسیر بودم، الان نوارهایی که مربوط به سی و پنج سال فریاد زدن من بود هنوز آن نوارهای کاست هست، آن وقت طرف که شیعهٔ بدبخت بیچاره است به من می‌گوید که من آن موقع مواضع تو را قبول داشتم، نه الان را! بله دیگر الان خیلی تلخ است، برای من تلخ است وای به حال برای او، برای من که عمرم را صرف کردم، سر هیچ و پوچ جوانی‌ام را دادم، الان تمام اعضا و جوارح من نابود است، بعد می‌گویند چرا معالجه نمی‌کنی؟ برای چه معالجه کنم؟ بقول امیرالمؤمنین من به استقبال مرگ می‌روم!

مدت زمان: ۹:۳۹
منبع: کتاب تأویل الایات صفحه ۴۳۷، کتاب بحارالانوار جلد ۵۱ صفحه ۶۹، کتاب اثبات الهداه جلد ۵ صفحه ۱۹۰، کتاب تفسیر برهان جلد ۴ صفحه ۴۰۰، کتاب تفسیر کنزالدقائق جلد ۱۰ صفحه ۳۰۳

 

مگه وجدان، مرده انسان رو

نردبان این جهان، بشکستنی‌ست
نقشه‌هایش جملگی خاکستری‌ست

خدای من رفته پشت ابر
خورشید و ماهش خفته سر به سر

مریض من له شده زیر پا
قرص کپسولش رفته تو هوا

مگه وجدان، مرده انسان رو
دم به دم چکش می‌زند تو رو

پرستوی عشق این دل من
ترک خانه شده، بُرده حال من

بارالها این وطن، از هر مصیبت دور کن
مردم بیچاره را از هر خطر، آزاد کن

میهنم را از عذابت دور کن
ملت بدبخت ما را از فشارت دور کن

هیهات که الفقر شده داد و هوارم
این سیل عظیم است، فلک داده قضایم

از بس که زدی بر سر این خلق زلازل
ته ماندهٔ مستضعفِ بیچاره شده لال

 

 

وقتی که کشتار تمام می‌شود رحمت می‌بارد!

 

➖در طول این هزار و خُرده‌ای سال این اسناد دینی را یا ندیدند کور هستند
➖یا با منافعشان معارض است
➖یا می‌ترسند
یکی از این سه تا!

♦️من منافع ندارم، خودم هستم و یک ساک، ترس هم ندارم، می‌دانم در چه راهی وارد شدم، می‌دانم کسی که این افشاگری‌ها را می‌کند آخرش یا ترور است یا اعدام است، خودم می‌دانم!

مدت زمان:9:12
منبع: کتاب الغیبه از نعمانی صفحه ۱۶۴، کتاب الامام المهدی فی القرآن و السنّه صفحه ۳۴۳، کتاب معجم موضوعی احادیث امام مهدی صفحه ۷۵۹

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم

 

ای وای که این مذهب ما قاتل است
حکم به افسار دهد، ضایع است

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم
بی کس و کارم ای زور، نگر که من ضعیفم

عدل است به معنا که به تبعیض شده آدم بدبخت
هم ظلم که عدل آمده رنگش به همه سخت

دم به دم ناله کُند این بشرت
گله از وضع خود و داغ چنین دفع خودت

از هول و هراس غول غیبت
بی جان شده آدمت، به فطرت

مست‌های این دیار بدمزه
عقل دادند و به غیرت چون گزه

گرفتارم به این تقدیر ناجنس
کشیدم از نحوست، شوم بدجنس

این نفَس‌های نفَس‌گیر زمان
آیدم بند آن هوای اندران

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای

حال و هوای ما چرا خرابه؟
داد و فغان ما که بی‌ جوابه؟

ایران به جهان، مفتضح آمد
چون کرب و بلا بود و شرر، یکسره آمد

بمب و موشک آمده سر وقت ما
جای آب و نان شده ارزاق ما

خرابه‌های وطن، کجا شود اصلاح
که خدایت شده زده جهان به قباح

ناله‌های این بشر، سوزاندنی‌ست
دل، کباب آمد ز بس غم گستری‌ست

شب و روزم فنای ظلمت آمد
که عمر نازنین، در حسرت آمد

شرایط زندگی، برابر مردگی
زحمت خلق ایران، نتیجهٔ بردگی

امیدِ این آدمت، نقش زمین آمده
فزون شده کفر او، سر به هوا آمده

سیه روزی شده این خلق بدتر
ز این دارالبلاء شوم پر از شر

واماندهٔ این عصر خرابیم
درماندهٔ سوءِ این قضاییم

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای
کی به داد ملت مظلوم ما، پس می‌رسی

فراوردهٔ این خدایت چه بوده؟
به کُشتن، زدن، له نمودن، که بوده

ای خداوند عذاب این بشر
تا کجا می‌رفت این ظلم شرر

روزی این ملت ما موشک است
گرانی و فقر و غم و ناله است

ای اشک ببار بر جبینم
تا سیل شود به این رهینم

کرب و بلای عراق، نگر به ایران شده
عزای ملت ما، از این خدایش شده

حرم در حرم، موشک آمد پدید
ز الطاف الله، خشمی بیامد شدید

اصلاً سر تا پای ادیان دارای بافت کلاهبرداری و دروغ است!

می‌گوید شک نکن! می‌شود آخر؟ می‌شود امامی که دیده نمی‌شود، حرفش شنیده نمی‌شود، اسم و عنوانش را نباید گفت، کسی او را نمی‌بیند که بگوید دیده‌ام، باید دهانش را گِل گرفت.

«لَا تَشُكَّنَّ» شک نکن! ابراهیم با آن عظمتش شک کرد، «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِ (٢۶٠ بقره)»، ابراهیم خلیل الرحمان بُت شکن معروف تاریخ ادیان، شک و تردید می‌کند، می‌گوید خدایا قیامتی که می‌گویی کجاست؟ نشان بده! بعد داستان درست می‌کنند که چهار تا پرنده را بگیر بکُش و گوشت‌هایشان را باهم قاطی کن، بعد خدا هر کدام را زنده می‌کند سوای از بدن دیگری! این چیست؟ آخر چه شد؟

اولاً این را چه کسی دیده؟ آیا ابراهیم دیده؟ ابراهیم دروغگو نیست، نه! خب ابراهیم به چه کسی گفته است؟ ابراهیم که «کَانَ اُمَّةً واحدةً»، ابراهیم مرید و پیرو نداشت. ابراهیم به چه کسی گفته، که آن شخص به تاریخ انتقال داده و به ادیان منتقل کرده است؟ به چه کسی گفته است؟

اصلاً سر تا پای ادیان دارای بافت کلاهبرداری و دروغ است! ببین دیگر من دارم از خود ائمه حرف می‌زنم، از دیانت صحبت می‌کنم، مستدرک من مذهب است، آیا می‌تواند کسی بگوید خفه شو؟ آیا به من کسی می‌تواند بگوید؟ متشرع می‌تواند بگوید؟ «خفه شو» یعنی به ائمه گفتی دهانتان را ببندید. چندین هزار سند از مستندات دینی درآوردم و در کتاب دایرةالمعارف ظهور جمع کردم، تمام از اهل بیت، قرآن و حدیث قدسی است.

«لَا تَشُكَّنَّ»، با توبیخ گفته؛ «شک نکنی ها!» شک نکنی به چه؟ که من نیستم؟ خب آخر چطوری شک نکنند؟ مگر با چراغانی، غذا دادن، جشن گرفتن، مسجد درست کردن به نام ایشان، اینها می‌تواند شک مردم را برطرف کند؟ مردم باید ببینند، مکتب ما مکتب ابراهیمی است.

قرآن می‌گوید این مذهب و این دین مربوط به ابراهیم است، کتاب را بخوانید! ابراهيم، بزرگ انبیاء است، پدر انبیاء است، ابراهیم می‌گوید «أَرِنِي»، آیا شیعه حق ندارد به حجة ابن الحسن العسکری بگوید «أَرِنِي»؟

او به خدا گفته، شیعه به نایب خدا نمی‌تواند بگوید «أَرِنِي»؟

مباحث خیلی سنگین است، خدا را شکر کنید که کلاه دین از سرتان برداشته شد. خداوند همهٔ دین باوران را از خواب غفلت بیدار کند‌ و همه بدانند که پشت پرده خبری نیست!

مدت زمان:6:06
منبع:کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۵۱۷- ۵۱۸، کتاب الحجة باب مولد الصاحب ۱۲۵ حدیث ۴، از کلمات امام دوازدهم

عصیان عمدی امام!

خوب توجه کن، آن که برای سوژه‌گیری می‌آید گوش کند این کلام امام است، منتها من جرأت می‌کنم بگویم چون از همهٔ خانه‌های جدول زندگی رد شدم و الان آمدم روی خانهٔ مرگ ایستادم و هیچ نیازی هم به مردم ندارم، نه می‌خواهم رهبر بشوم، نه می‌خواهم مرجع بشوم، نه می‌خواهم رئیس جمهور بشوم، نه می‌خواهم به مجلس بروم، دورم را زده‌ام و همه جا را گشته‌ام، لشکر هم داشتم، به تو گفتم که بیست سال قبل چه خبر بود. الان آمده‌ام ته خانه نشسته‌ام و دارم این زیرخاکی‌های دینی را درمی‌آورم برای خودم و برای تو که می‌پذیری، آن کسی هم که دشمن است با زین‌العابدین دشمنی کند، چون من که نگفتم، از صحیفهٔ کاملهٔ سجادیه است، برو! از مال دنیا هم تهی هستم، هر کس چیزی به من بدهد رد می‌کنم. بچه‌هایم از بی‌ کسی به خانهٔ من آمده‌اند و به من پناهنده شده‌اند. یک بچه‌ام که کار می‌کند و یک شرکت کوچولو موچولو دارد آنقدر شرکتش بازدهی ندارد که فقط به اندازهٔ اجارهٔ آن محل درمی‌آید و حقوق کارمندانش، همین! اگر داشت یک ماشین سواری زیر پایش بود مال خودش، اگر داشت با این دخترش اینجا در این جای تنگ پیش من زندگی نمی‌کرد، او سر سفرهٔ من نشسته، نه اینکه او کمک من کند.

♦️ما کالبدشکافی لغات و کلمات ائمه را داریم.
«اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً» من کسی هستم که به عمد تو را نافرمانی کردم. چه کسی می‌گوید؟ زین‌العابدین، سید الساجدین، پدر بیست و هفتم من!

♦️خب چطور عصمت اینقدر محکم شده است؟ از طرف خود ائمه عصمت را قبول ندارند، ولی بادمجان دور قاب‌چین‌ها برای اینکه از امام سجاد یک نانی دربیاورند اینقدر مهم جلوه می‌دهند، مهم‌ هستند بله، معلمین ما هستند، اساتید حوزهٔ انتظار هستند، در همین حد!

♦️ببین چقدر واضح توضیح می‌دهد، اصلاً احتیاج به معنا کردن ندارد؛ «اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ» من کسی هستم که عصیان کردم بر تو، «مُتَعَمِّداً» اشتباه نشده، عمداً شمشیر روی تو کشیدم. «مُتَعَمِّداً»! ها! می‌گوید من صحیفهٔ سجادیه را از اول تا آخرش خوانده‌ام چرا اینها را متوجه نشدم؟ بله، نگاه فرق می‌کند! نگاه من تا بیست سال قبل با الان فرق می‌کند، آن موقع نگاه دینی داشتم بر اساس اینکه مبلّغ دین بودم، محقق دین بودم، منادی دین بودم، فریادگر دین بودم، به زندان که رفتم از برکت این حکومت، تازه متوجه شدم که راه را اشتباه رفتم، «اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً»!

مدت زمان:3:59
منبع:کتاب صحیفه سجادیه