دسته: صدای فراتر از فریاد

جنگ سوم در جهان آید پدید

از مجموعه تحریم سخن

چون قتال آمد بشر را از خدا
خون و عضو منهدم آید بلا

صدای موشک و نعرهٔ تفنگ آید
که خلق گرفتار را، عزا به تن آی

اینک این انسان نگر درمانده و مستأصل است
دادخواهی را ندیدست و چنین بی‌ منزل است

این خدای جنگجوی بی‌ نشاط
آمده ما را عذابی در حیات

➖ جنگ که می‌آید نشاط می‌رود! ما سال‌هاست که زیر جنگ هستیم، خیال نکن می‌خواهد شروع بشود، نه؛ یعنی جنگ درد، جنگ غم، جنگ ناامنی، جنگ غصه، جنگ طلاق، جنگ اعتیاد، جنگ سوءظن.

جنگ سوم در جهان آید پدید
این زمین نابود گردد در عدید

ادیان و مذاهب به همه ازمنه آمر به قتالند
تاریخ، نوشتار به هر فاجعه، باران ز خدایند

➖فاجعه مثل باران می‌آید در تقدیرات انسان بیچارهٔ بی‌کس بی‌پناه!

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا

از مجموعه تحریم سخن

چو گردن می‌زند الله، این خلق علیلش
دگر توفیق ناید بر جهانی از وعیدش

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا
فقر و درد و غم شود خانه مرا

ما و ما و جمع ما و این همه افغان ما
کیست آرَد نعمتی را بهر ما

مرگ این اهل زمین از آسمان آمد چرا؟
لعن و نفرین خدا بر بندگان آمد چرا؟

لعنت شدگان عصر معکوس آمد
دل‌مرده و دلگیر و دلت خون آمد

کیست عامل بر جنایات زمان
این خدای مکر و قتل در هر مکان

بمب اتم می‌زند خدا به مردم
سنگ جفا می‌دهد به جای گندم

مظلوم تر از انسان در دایره امکان
کس نیست خبر داری از این همه در اعیان

آبروی دین و مذهب، جملگی بر نار شد

از مجموعه تحریم سخن

درد و غم و غصهٔ ما، شعار هر روز شده
فقر و نیاز ما نگر، صمد که رو نداره

➖هر روز در درون وجودمان تظاهرات است به خاطر درد و غم و غصه و فقر و نکبت و بلا و ذلت و خفت و خواری و طلاق و اعتیاد و ناامنی و…

از سفرهٔ ما ناله و اندوه دمیده
از خالی این جیب نگر، وحش رمیده

➖وحش، وحشی، جیب‌بر جیب ما را که نگاه می‌کند در می‌رود، می‌گوید کاش یک دانه یک قرونی در جیب او بگذارم.

عزت انسان نگر بر باد شد
آبروی دین و مذهب، جملگی بر نار شد

➖انسان شخصیت دارد؟ هویت دارد؟ منزلت دارد؟ منقبت دارد؟ انسانی که به خاطر فقر آبرویش می‌رود، سلامت بدنش می‌رود، تمامیت وجودش از بین می‌رود، آیا عزت دارد؟

گله دارم ز خدای این زمین
تا کجا خواهد کند ظلم برین

هیهات که این مردم ما یار ندارند
از مذهب آبا نگر شاد ندارند

دین و آیین پدر رسوا شده
از فشار ازمنه غوغا به نیزاران شده

➖مجموعهٔ جسد همهٔ ما نیزار است، یعنی سانت به سانت یک نیزه در آن رفته، از در و دیوار، به امر ملکوکانهٔ مبارک خدایی که ادیان و مذاهب سوار گردنمان کردند!

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد

از مجموعه تحریم سخن

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد
شاعرش هر نغمه از جان و دلش هی سر دهد

ای عجب از این کریمی که به ما کذب آمد
از هنرمندی الله به ما درد آمد

➖«اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ (۳ علق)» نمی‌گوید کریم، می‌گوید «اکرم». اکرم از کریم بالاتر است، بعد آن شاعر هم یک بست زده می‌گوید:
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشنمان نظر داری
ول کن بابا! خدایی که امتحانش را به مردمش پس داده تو حالا آمدی تمیزش می‌کنی؟ گِل و لای را از رویش بر‌می‌داری؟ مگر می‌شود؟ تا گرفتار هست خدا بد نام است، این را بدان! تا بیچاره در این زمین زندگی می‌کند خدا ناکارآمدیش را اظهار می‌‌دارد!

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا

به جان ملّت ما، تیر قضاست امروز

از مجموعه تحریم سخن

کیست قولی داده و زیرش زده؟

➖ «کیست»؟ معبود ساختهٔ ادیان!
«قولش» چیست؟ پر است در قرآن!

➖ حالا این عریضه همه ماست:

کیست قولی داده و زیرش زده؟
این خدای دین و مذهب شد که پا رویش زده

➖فکر کنم این وعده‌های خدا جزء آیات منسوخ باشد ؟ چون کاربرد ندارد! «ادْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ (۶۰ غافر)»، «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذَا دَعَانِ»، «وَ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید».

عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز
مُغرم مضطرِ ما، حین عزاست امروز
به جان ملّت ما، تیر قضاست امروز
غیبت پر شقاوت، صاحب عزاست امروز
سفره و جیب خالی، از این خداست امروز
درد و غم کنونی، خشم خداست امروز

فریاد ز این مذهب پر فتنه که آمد به بلایا
آسیب زده بر همه این جان و تن ما

آدم‌کش و سلاخ شده، این الله

از مجموعه تحریم سخن

آدم‌کش و سلاخ شده، این الله
فقر است ز تختش، بنگر بسم الله

درد است ز این خدا که ریزد به دل ما
رنج است و غم و غصه که آمد به بَر ما

حیفِ آن تکبیر و تهلیل و ثنا
گفته بودم روز و شب، بی‌ انتها

➖اینکه می‌گویند «زندان ندامتگاه است و آدم از گذشته‌اش پشیمان می‌شود» من آنجا پشیمان شدم که چرا بهترین ایام عمرم را صرف تبلیغ الله کردم، هم خودم گمراه بودم و هم مردم را به گمراهی کشاندم.

در درون این بدن غم‌ خانه‌ایست
روز و شب اندر خزان و شعله‌ایست

➖قلب‌ها شکسته، جگرها سوخته، سینه‌ها آتش گرفته! وقتی می‌گویند که جمعیت کثیری از مردم در فقر مطلق هستند، وقتی پای سفره می‌نشینی غذا می‌خوری یادت باشد که یک عده هستند که نان خالی هم نمی‌توانند بخرند، وقتی شب در بستر می‌روی یادت باشد یک عده زیادی هستند که به خاطر نداشتن اجاره‌خانه زمین‌گیر شدند، وقتی قرص تقویتی می‌خوری یادت باشد که بعضی‌ها هستند قرص اصلی دردشان را هم ندارند بخرند. تو غیرت داری ولی خدا ندارد، تو همنوع خودت را درک می‌کنی، من می‌دانم، تو وجدانت بیدار است.

بی کفایت شده این دین!

از مجموعه تحریم سخن

بی‌ کفایت شده این دین که چنین معکوس‌ است
بن‌بست شده چونکه یکی مجعول است

➖همه‌اش جعلی است. جعلی که روی آنها را نقاشی کرده‌‌اند از قبیل همین «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم» که مدام می‌‌آیند مرمت و صافکاری‌اش می‌کنند که‌؛ نه، تو باید حلال‌خور باشی تا جوابت را بدهد، نه، الان صلاحت نیست که جوابت را بدهد، از این حرف‌ها!

هوای این خلق گرفتار که دارد‌؟

از مجموعه تحریم سخن

ای وای که این مزرعه را نار دمیده
دهقان مصیبت‌زده را ناله رسیده

ما و جمع خستگانِ بی رمق
نادمین عمر آمد پُر دمق

هوای این خلق گرفتار که دارد‌؟
پاسخ به غیاث بشر جگر لهیده، که ندارد

➖از خدا بپرس. از که بپرسم؟ از خدا بپرس. از دین بپرس که این همه خدای زمین را آب و تاب داد!

➖چه پاسخی دارد؟

من ندانستم خدایم، پس که بود
این همه آزار و ظلمت از چه بود

➖متشرع جماعت بعد از این همه سال، هزاران سال، نفهمید که خدا کیٖ بود ولی تاریخ ورق می‌زند و اسرار را هویدا می‌کند.

از ریشهٔ این غیبت دون دشنه دمیده
با فقر و فلاکت بنگر زَهره برفته

هفته‌های ما همه خاکستری‌ست
چون به روز و شب شود پر خفتنی‌ست

چون طبقاتی شده این جامعه

از مجموعه تحریم سخن

ای وای که این جامعه را فجعه گرفته
در مجتمع ناس نگر زار گرفته

➖«فجعه» مخفف و مصغر «فاجعه» است.
➖«فجایع» که مهمترین آن فقر است

چون طبقاتی شده این جامعه
پس تو نگر ظلم شده فاجعه

➖این هم درد دل همه شماست ها، در این جامعه در همین تهران یک عده‌ای اینقدر دارند که نمی‌توانند جمعش کنند و یک عده‌ای اینقدر ندارند که نمی‌توانند خودشان را جمع کنند، این یعنی عدل، همین عدلی که دین می‌گوید، این است!

➖فجایع فقر و خشکسالی و بیماری و ناامنی و نگرانی!

➖الان دوتا طبقه داریم:

یک طبقه شد به رفاه عظیم
واحد کوچک ز بهشتی کریم

وآن دگری فقر و فلاکت به عمر
نیست شده در جریانی به ضُر

➖«وآن دگری» این من و تو هستیم، طبقهٔ فقیر جامعه!

➖«وآن دگری» یعنی طبقهٔ له شدهٔ جامعه! نمی‌دانم می‌گویند مسئولین گفته‌اند خط فقر سی میلیون است، واقعاً آدم جگرش پاره می‌شود، بعد اکثر حقوق بگیرها زیر ده تومان! چه خدایی؟ چه خلقتی؟ چه اشرف مخلوقی؟ چه «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؟ چه «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ»؟ اینها چیست؟ اینها جوک است که گفتی؟!