قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم
ای وای که این مذهب ما قاتل است
حکم به افسار دهد، ضایع است
قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم
بی کس و کارم ای زور، نگر که من ضعیفم
عدل است به معنا که به تبعیض شده آدم بدبخت
هم ظلم که عدل آمده رنگش به همه سخت
دم به دم ناله کُند این بشرت
گله از وضع خود و داغ چنین دفع خودت
از هول و هراس غول غیبت
بی جان شده آدمت، به فطرت
مستهای این دیار بدمزه
عقل دادند و به غیرت چون گزه
گرفتارم به این تقدیر ناجنس
کشیدم از نحوست، شوم بدجنس
این نفَسهای نفَسگیر زمان
آیدم بند آن هوای اندران
Podcast: Play in new window | Download