برچسب: بروجردی،کاشف توحید بدون مرز

تَقّش در اومد خدا و دینش

از مجموعه تحریم سخن

ببین خدای تو، جلّاد مردم است
آورده و به نیزار ذلّت است

افتاده به زنجیر بلا ملّت ایران
هر دم بزند ناله و رفتش همه ایمان

در خیابان خدا چادر زدم
توی هر میدان که بینی نِق زدم

➖زلزله که می‌آید چادر باید بزنی، دیگر چه کسی چادر می‌زند؟ اجاره‌نشین‌، ندارد که بدهد. آقا، پول پیش دو برابر شده چکار کند! زیرخاکی دارد؟ عتیقه دارد؟ از کجا بیاورد؟ بعد دین می‌گوید «ازدواج کنید بچه بیاورید»!

ای خدای هم لطیف و مهربان
خلق ایرانی، اسیر فقر و غم آمد عیان

➖به به! واقعاً این به خدا می‌خورد؛ «آفتابه لگن هفت دست اما شام و ناهار هیچی»!

تَقّش در اومد خدا و دینش
مُضمحل شده مذهب و کیشِش

➖«تَقّش در اومد» برویم در زبان عوام!
یعنی آنقدر کفگیر به دیگ زدند که از آنطرف سوراخ شد! هزاران سال است بلکه ده‌ها هزار سال است که دروغ به خُرد مردم می‌دهند به نام خدا!

خدایم بگفتا که من چون کفیلم
بر این بندگان زمین خورده، همچون وکیلم

➖هم اسمش «کفیل» است هم «وکیل»، اما در عالم رؤیا!

ولٰکن عرایض هوا می‌رود

➖جواب آن بند قبلی است، «خدا وکیل است، کفیل است؟»، بله!
➖ یعنی هر چه داد می‌زنی، عریضه می‌دهی، التماس می‌کنی باد هوا است.

ولٰکن عرایض هوا می‌رود
به این شکوه‌ها یک عزا می‌رود

➖آخر این شکوه‌ها چیست؟ یا خودکشی است یا سرطان است، پول که نداری باید همینطوری مانند شمع بسوزی، ناله کنی و فریادت دربیاید!

این همه سختی نگر از دین شده
هم فشار و رنج و بی‌ باکی شده

این ملتِ گرفتار، دائم به رنج و دردند
از این خدای بی‌ رحم، در التهاب و زجرند

ای وای که الله، خطرناک شده

? از مجموعه تحریم سخن

ای خدای بی‌ مرام و سنگدل
می‌کُشی این بندگانت را به ذل

➖ همه را به ذلت کشاندی.

ای که الله‌ات شده دیکتاتوری

➖ سال‌ها به ما خوراندند که «خدا عادل است»، حالا غیر از اینکه اصلاً نمی‌تواند خدا عادل باشد چون بحث عدل را زیاد کردیم که یک صفت بازدارنده از ظلم است.
«خدا عادل است» یعنی یک چیزی جلوی او را گرفته تا ظلم نکند، خب این به چه دردی می‌خورد؟ این چه خدایی است؟ بعد، عدلش هم همین است دیگر؛ فقر عدل اوست، بیماری عدل اوست، روان‌پریشی عدل اوست.

این ملّتِ بیچاره، طرفدار ندارد
از ظلمِ خدای ازلی، حال ندارد

– تمام عمر از ظلم این خدا بگوییم‌، کم گفتیم!

مردم ایران همه آزرده‌اند
از فشار این خدا، درمانده‌اند

ای وای که الله، خطرناک شده
در کوفتنِ این بشرش، هار شده

– بگویید، هرچه دلتان می‌خواهد به این خدا بگویید، به جای رجم شیطان باید رجم خدایی کرد که دروغ گفته! اینهمه در قرآن وعده داده و از آن بدتر این است که ما را ناخواسته به دنیا آورده، صدای همه روی این قضیه بلند است که مگر ما می‌خواستیم در این دنیا بیاییم؟ برای چه ما را آوردی؟

افتاده به زنجیر بلا، ملّتِ ایران

? از مجموعه تحریم سخن

گر که این ملت شد اسیر دیو دون
این همان خشم خدای اندرون!

➖ همین که می‌گوید «خدا در دل‌های شکسته است»، عجب بچه‌بازیی! عجب بازیچه‌هایی! این دفعه که سر قبور اموات‌تان رفتید بگویید ای بیچاره‌ها، ای ضرر کرده‌ها!

این همه حاجات ما برعکس‌مان
داد و فریاد همه سرکوب‌مان

ای خدای بی‌ مرام و سنگدل
می‌کُشی این بندگانت را به ذل

➖ همه را به ذلت کشاندی.

ما همه مستضعفان، مضطر شدیم
از سر اشرار تو ناقص شدیم

➖ اشرار را به جان مردم انداختی.

افتاده به زنجیر بلا، ملّتِ ایران
دولّا شده این قد و قوار از یَدِ دیوان

➖ «دیوان شعر خدا بس دیدنی‌ست» یعنی همان مرثیه‌ای که برای بشریّت، در طول ده‌ها هزار سال خوانده می‌شود.

معجزه می‌کند خدا، در پی این ذکر و دعا

➖ عجب معجزاتی است!

دل ببرد ظواهرش، قلب بسوزد این ادا

➖ دعاها شده ادا و اطوار خدا! این کاتب پدر بیامرز عمداً این «اُدْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ» را در قرآن گذاشته که این‌ پرچم ورودی شده و هر کس وارد اعتقادات توحیدی می‌شود اول این را تست می‌کند مثل تست کرونا!

ای که گفتی به عبادت، که غفوریّ و رحیمی
چو به لطفت بزدی پا، نه عفوّی، نه کریمی

➖ «چو به لطفت بزدی پا»، پا زدی؟ به تمام این منقولات ادیان پشت پا زدی!

پشته از کشته تو کردی ای خدا

? از مجموعه تحریم سخن

چه گویم از این ظلم الله، آمد به سر
که باعث شده آدمی می‌شود جان به سر

➖این مردم را جان به سر کردی، بیچاره کردی.

ضارب مسکین و مضطر گشته‌ای، پس کو خدا

➖ زدی همه را گدا کردی، فقیر کردی، مضطر، مستأصل، مغرم و محروم کردی، پس کو خدا؟ همه مردم در مشکلاتشان دنبال خدا می‌گردند که این خدا کجاست، خدایی که ادیان و مذاهب برای سواره گیری از مردم آوردند.
➖ همه می‌گویند «پس کو خدا؟» مگر این بشر صاحب ندارد که هر کس رسید اینطوری یکی بر سرش بزند؟

چرا آفریدی بشر را که داغش کنی؟

➖ به نام حق خدای ادیان را در دادگاه وجدان محاکمه می‌کنیم.

نیاشام خون وجودش، که اخسأ کنی!

خرج راهم کرده‌ای با خشمِ خود
بی‌ قرارم کرده‌ای با کذبِ خود

➖ آن وقت در فرهنگ دینی می‌گوید دروغ بدترین گناه است، خود خدای شما دروغ می‌گوید، «ادْعُونِی اَسْتَجِب لَکُم» یک دروغ شاخ‌دار است، یک جوک سال است.

جار بزن جارچی، خالقِ ما غافل است

➖ تمام سلول‌های بدن بشر روی این مسئله اذعان می‌کند.

داد بزن بینوا، عادلِ ما ظالم است

➖ «خدا عادل است»، اینطوری بندگان خودش را نابود می‌کند عادل است؟

چرا از خاک سرد و ساکتی چون ما بیامد آدمی فانا

مگر بیکار بودی صانعا، آورده‌ای انسان به این بیغوله‌ٔ تنها

خون‌ریز شده خدای ادیان

? از مجموعه تحریم سخن

بنگر این الله را زورش به خلقش می‌رسد
تا نماید او خدایی، مردمش دق می‌رسد

➖ این همه سفارش عدل، انصاف، مساوات، برابری، رفاقت و حقانیّت شده از منبعی که خودش در درجه اول باید نمایانگر این باشد!

کار این ملت، خراب از این خداست

➖ بقول قدیمی‌ها همهٔ آتش‌ها از گور این خدا درمی‌آید.

بهر آزارش قضایی از وراست

خون‌ریز شده خدای ادیان
مرگ آمده از سوی چنین خان

به ویرانه تبدیل شد خانه‌ام
ز یُمن وجود بلایای این صانعم

افسوس که دین ما به زجر آمده است
شلاق به جبرش همه درد آمده است
➖ پدران و مادران ما یادشان رفته بود که ورودی آبا و اجدادشان به «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» بوده است.

جهنم داده‌ای الله، ما را
خرابی کرده‌ای بیتُ العُلیٰ را

زندگی شد مرگ و ذکرم چون ممات

➖ همه جا بوی مرگ و نیستی می‌آید؛ جیب‌های خالی، سفره‌های خالی، دل‌های خالی از امید و نوید و توکل.

عاقبت در دین همین آمد بیات

➖ نان دین بیات شده

از خون رعیّت به جهان لاله دمیده

? از مجموعه تحریم سخن

این ملت ما سخت گرفتار قضا شد
از هر نفَسی یک قفسی کرب و بلا شد

خرابه نشینان عصر بی شرفیم
که از قضای بدش جملگی نگر هدریم

اُف بر تو فلک که نازل هر شرری
لایق به جهنم و فُضیل خطری

الامان از این سیاست کز لوایش خون ببارد
هم دیانت کز دعاوی سم ببارد

از خون رعیّت به جهان لاله دمیده
از کثرت این غوث به عالَم بنگر ناله رسیده

چه بد سوء قضایی دارم امشب
که از نارش مرا جر داده هر شب

خلاصم کن ز این بند عذابت
فرارم ده از این رنج غلاظت

مرا آورده‌ای خُردم نمایی؟
ز راه بردگی لالم نمایی؟

اضطراب خَلق خونینت ببین

? از مجموعه تحریم سخن

اضطراب خَلق خونینت ببین
اختلاف عدل و انصافت ببین

ای که خفه می‌کنی عبد ذلیلت
تا که خدایی کنی با همه نکبت

تا کی بزنی ملت بیچارهٔ ما را
از سختی تقدیر شده برف بلا را

ای وای که این مزبله را آه گرفته
این خلق بپا خاسته را جنگ گرفته

شیطان پدر سوخته را دنگ گرفته
این عمر به تاراج شده زنگ گرفته

از آدم درمانده فقط رنگ گرفته
این مذهب و دین را ز چه رو انگ گرفته؟

این رعیّت را تو کُشتی!

? از مجموعه تحریم سخن

این رعیّت را تو کُشتی
واقعیت‌ها تو پنهانش نمودی

در کوچه و هم میدان
این خلق تو را خواند
با جسم پر از دردش
اذکارِ تو می‌خوانَد

مسلط کرده‌ای بر بندگانت
قضاء سوء چو دیوانگانت

از شعر من بی‌ هنر بی ادبت، کِی تو هراسی؟
کاین درد دل مضطر بیچاره شده، کز تو قصاصی Read More

با اشک پر از خون، به کمان تیر بدادم

در بزنگاه زمان، زنجیری‌ام
افت و خیز این حیاتم، شاهدم

با داد و هوارم به جهان، ولوله دادم
با اشک پر از خون،به کمان تیر بدادم

این ملت درمانده به فقرست خدایا، تو کجایی؟
این مردم آغشته به ظلم است کریما، تو کجایی؟

– با نور افکن باید بگردیم خدا را پیدا کنیم

اوضاع خلق گرفتار خود ببین
دسترنج حیات سرافکندگان ببین

.
– تو قاضی هستی؟ تو صانع هستی؟ تو خالق هستی؟ تو فالق هستی؟ تو چه کسی هستی؟ فعلاً هیچ کاره هستی، هیچی نیستی!

در عجب آمد ورق از این قلم
تا کجا مشقش رسد از این ظَلَم

ملت خود را ببر زیر کَرم
بس کن از این آزار و خروار ستم

این عرایض از تمام اضعف است
کشته‌های آن عذاب اکبر است

عامهٔ مردم نمی‌توانند آفت دین باشند!

– «آفَةُ الدِّينِ ثلاثةٌ: فقيهٌ فاجِرٌ، اِمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ».

«آفَةُ الدِّينِ ثلاثةٌ» بیماری دین، فساد دین، اُفت دین، خرابی دین و ضایع شدن دین در سه شخص است؛ این سه شخص ربطی به عامهٔ مردم ندارد، بعد حدود برای عامه مردم آمده است، دقت کن، کتک برای عامه مردم آمده است. پیغمبر چه فرمود؟ فرمود: دین به وسیله سه شخصیت می‌میرد: «فقيهٌ فاجِرٌ» کسی که فتوا می‌دهد یعنی محل مراجعه متشرعین است و از او مسئله می‌پرسند. این شخص، فاجر است. یعنی چه؟ طبق فاکتور نظر اهل بیت، فقیه فاجر، فقیه دنیاطلب است، کسی که دنیا را گرفته و آخرت را فروخته و آخرت را وسیله خرید دنیا قرار داده، این فقیهِ فاجر است، باب میل مردم فتوا صادر می‌کند و خلاف آنچه که در دین است.

«اِمامٌ جائرٌ» پیشوایی که آلوده است، فاسق است، فاجر است. این «امام» هم به همه چیز تعلق می‌گیرد، از امام جماعت بگیر برو بالا، منصب امامت متنوع و گسترده است! پیشوای ظالم، زورگو. «و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ» کسی که اجتهاد می‌کند در حالی که علمی ندارد. دقت کنید، الآن مجتهد به چه کسی می‌گویند؟ یک بُعد دیگرِ فقیه است، امام هم که این وسط است. خب اینجا مردم عامه و عادی کجا جایگاه دارند؟ هیچ جا. یعنی دین به وسیلهٔ اینها خراب می‌شود نه به وسیلهٔ عامه مردم.

مدت زمان: 4:15
منبع: دیلمی در کتابش آورده، از رسول الله