برچسب: خرافات

خلق را تقلیدشان بیچاره کرد

جنگ هفتاد و دو ملت، همه در نیرنگ است
از خدای الکی آمده ذلت، بشرش در رنج است

خدای این خاک چه‌ها می‌کند
فشارِ سخت است، به پا می‌کند

خاکستر جان ما نشان دادهٔ درد است
محکوم به خاکیم و همه رنج و عذاب است

اوضاع خلایق به خطر آمده و بس
تقطیر به خون آمده و محتضرم خس

خسارت دیدگان عصر شومیم
فجایع دیدگان درد و رنجیم

از همه کس ظلم و ستم دیده‌ایم
فاقد صبریم چه‌ها دیده‌ایم

گریه‌های ما همه دلواپسی‌ست
غمگساری در لوای بی‌ کسی‌ست

نسخه‌های این طبیبان، بی ثمین
درد و رنج این ضعیفان، پُر حزین

من از بیگانگان شلاق خوردم
و هم از این خدا تعذیب دیدم

➖خدایی که می‌گوید «اَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (١۶ ق)» من از رگ گردن به شما نزدیکترم. بله از رگ گردن نزدیک‌تری داری ما را خفه می‌کنی، «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (۱۸۶ بقره)» مردم گفتند خدا کجاست؟ بگو اینجا هستم بغل شما هستم، کمکتان می‌کنم، چه شده؟

تلفن را بردار با من صحبت کن، چه می‌خواهی عریضه بده. عجب! باز رسیدیم به حرف پدر؛ «مگر خدا مرده»؟ آن «مگر» را هم روی رودربایستی گفت، وگرنه پدر ما فهمید چه خبر است پشت پردهٔ ادیان!

خلق را تقلیدشان بیچاره کرد
عاقبت در این شریعت ذله کرد

الان که امام داریم چرا دچار بلایا می‌شویم؟

به امام رضا گفتم آیا زمین بدون امام می‌ماند؟ گفت نه!
گفتم برای ما از امام صادق روایت شده که بدون امام باقی نمی‌ماند مگر آنکه خداوند خشمش را بر اهل زمین یا بندگان نشان دهد.
دقت کن اینجا تاریخ با تو خیلی حرف دارد ای متشرع گوش بریده!
فرمود: بله باقی نمی‌ماند، در این هنگام در خود فرو می‌رود.

الان ما هستیم و امام دوازدهم، آیا زمین الان بدون حضور امام است؟ نه، برای اینکه به اعتقادات شیعه حجت ابن الحسن العسکری وجود دارد. پس چرا خدا بر مردم، مخصوصاً بر شیعیان خشم کرده است؟ چرا اینجا خشکسالی است؟ آب که نیست روی برق هم فشار می‌آید دیگر، لهذا باید گفت آب و برق نیست، این ضرورت‌های اولیه.

چقدر ما عریضه داریم که می‌گویند وقتی برق می‌رود و می‌آید، وسایل برقی ما می‌سوزد، خیلی از عریضه‌ها هم مال طبقات زیر خط صفر فقر است، می‌گویند ما نمی‌توانیم، یخچالمان سوخته پول نداریم، می‌گوید پنج میلیون بده، می‌گوید یک میلیون هم آماده نداریم بدهیم. پس این چه می‌شود؟ امام داریم و مغضوب خدا هم هستیم. اینجا کجایش می‌لنگد؟ این ماشین کدام چرخش پنچر است؟ تو بگو ای متشرعی که کتاب نمی‌خوانی، مثل همان ملای ده، فقط دنبال شکل مار هستی.

می‌گوید زمین فرو می‌رود. الان مسئولین مربوطه اعلام کردند که به علت خشکسالی و فرو رفتن منابع آبی زیرزمینی، سفره‌های زیرزمینی کل کشور در حال فرونشست است؛ یعنی رانش. عذاب تهران هم که ائمه گفتند همین است؛ «لَسَاخَتْ  اَلْاَرْضُ» است، یعنی زمین ایران را فرو می‌برد. با وجود امام غائب چرا باید زمین ایران فرو برود؟

اینها را نمی‌توانی با تهدید از کلهٔ مردم دربیاوری که ارتداد است، اعدام است، خب لااقل مردم در دلشان که نگه می‌دارند حالا به زبان نیاورند، حالا یک آدمی پیدا شده مثل من که به زبان می‌آورد، آن هم به خاطر اینکه «فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (۸ شمس)» است. کارم اگر بد است امر خداست، خوب است امر خداست، این قرآن است دیگر، «فَاَلْهَمَها»، من را آورده در این مسیر که افشاگری کنم، از میان منابع دینی دربیاورم و رسوا کنم حماقت را. خب جواب نیست!

مدت زمان:4:41
منبع:کتاب علل الشرایع جلد ۱ صفحه ١٩٨، بحارالانوار جلد ٣٣ صفحه ٢۴

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد!

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد، یعنی خدایی را که ساختند باید آبشخورش را تأمین کنند.یک مزرعه‌ای ساختند در افکار مردم به نام دین، باید به این مزرعه آب برسانند….

«اِنَّ السَّماءَ بَكَت عَلَى الحُسَينِ اَربَعينَ صَباحا بِالدَّمِ…..» آسمان چهل روز خون بارید به جای اشک، بعد از شهادت ابی عبدالله. یعنی به جای باران خون از آسمان می‌آمد.

من یک سوال می‌کنم: آیا اهل زمین دیدند که از آسمان خون می‌بارد یا فقط زینب کبری دید و رقیه خاتون؟ یعنی قتلهٔ ابی عبدالله دیدند که چهل روز خون از آسمان می‌آید؟ اگر می‌دیدند وحشت نمی‌کردند؟ به غلط کردن نمی‌افتادند؟ سر بریدهٔ ابی عبدالله را تکریم نمی‌کردند به جای سر نیزه؟ خانواده‌اش را احترام نمی‌کردند؟ نمی‌دانستند چه جنایتی کردند؟ چهل روز خون آمد! شده مثل حکایت همان شق‌القمر که گفت «نصفش پشت کوه مکه افتاد، من دیدم»!

مدت زمان: 6:40
منبع:کتاب کامل الزیارات صفحه ۸۱ باب ۲۶ روایت ۶، از امام صادق – کتاب کامل الزیارات صفحه ۹۰ باب ۲۸ روایت ۱۲، از امام سجاد

مردم از فروع دین بیزارند!

– «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».

«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، «كُتِبَ» اَیْ «فُرِضَ» یعنی واجب شد بر شما، یک جا می‌گوید «فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ»، یک‌ جا می‌گوید «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، یک‌ جا می‌گوید «اَقِمِ الصَّلَاةَ»، همهٔ اینها وجوب شرعی دارد.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ، آدم‌کشی بر شما نوشته شد»، بکشی و کشته شوی!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» اینجا جالب است؛ «شما زیر بار نمی‌روید»، خب معلوم است! چه کسی از کشته شدن خوشحال است؟ چه کسی از کشتن خوشحال است؟ قساوت قلب می‌آورد. اینکه علی ابن ابیطالب شمشیر می‌زند و اشک می‌ریزد و می‌گویند چرا گریه می‌کنی؟ می‌گوید به خاطر اینکه اینها بندگان خدا هستند. علی ابن ابیطالب بین حرف خدا و حرف وجدان گیر کرده! وجدان می‌گوید نکش، سر یک کلمه‌ای که نگفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» باید او را بکشی؟ خب نمی‌خواهد مسلمان بشود!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» شما کراهت دارید. چقدر جالب است، مخاطب این «لَكُمْ» مسلمین هستند چون «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ» از وجوب شرعیه است. جهاد جزء فروع دین است. عامهٔ مسلمین «كُرْهٌ لَكُمْ» نمی‌پسندند جنگ را! با اینکه عرب‌ها زاده و پرداختهٔ جنگ بودند یعنی اصلاً حرفهٔ آنها این بود، نان، سفره و دکان آنها این بود که به اطراف و اکناف حمله می‌کردند و غارت می‌کردند می‌کشتند، زن‌ها را برای آمیزش می‌آوردند و بچه‌ها را برای نوکری می‌آوردند، با این جهت می‌گوید «وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ»! خب این مردم، همان عرب‌های قبل از اسلام هستند که جنایت می‌کردند ولی آمدند زیر سایهٔ اسلام که آرامش پیدا کنند نه اینکه ادامه پیدا کند و آن خشونت‌ تداوم پیدا کند!

اینها گول شعار «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحُوا» را خوردند.
«تُفلِحُوا» چند تا معنا دارد؛ هم در کتاب دهخدا کتاب لغت‌نامه‌اش را برو بگرد و هم در کتب معانی عربی است که لغت عرب بسیار داریم.

▫️«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم شده یک بازیچه در دستِ قاعدهٔ تقیه! می‌گوید تو کراهت داری که کشته بشوی؟ نه! «برو کشته بشو، شاید این کشته شدن به درد تو بخورد». ببین اصلاً خود خدا هم با قطعیت حرف نمی‌زند، می‌گوید «عَسَىٰ»! «عَسَىٰ» یعنی چه بسا، «عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» چه بسا از این کشته شدن و کشتن بدتان می‌آید، «وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»! آیا این خیر است؟ مردم را به زور بیاوری مسلمان کنی و تبدیل بشوند به یک گروه عظیم خوارج و منافقین، بعد پیغمبر که سرش را به زمین گذاشت، هم شیعه نوشته و هم سنّی نوشته که «اِرتَدَّ النَّاس»! یعنی همه کمپلت از دین برگشتند، چون این دین با قواعد منطق که سازگار نبود بلکه با کشتن است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم دستاویز خیلی‌ها شده که از یک چیزی بدت می‌آید می‌گوید: نه «وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»، خیر توست بابا! مالش را دزد برده، می‌گوید خیرت است، مریض شده، می‌گوید خیرت است، فقیر است، می‌گوید خیرت است، عجب! چرا اینقدر خیر خدا وارونه است؟ البته خودش گفته است، در درس‌ها داشتیم که «الدُّنْیَا مَعْکُوسَةٌ» یعنی وقتی می‌گوید «خیر» شر است، می‌گوید «شر» خیر است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» چه بسا از یک چیزی خوشتان می‌آید «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» یعنی خوشتان می‌آید که یک کناری زندگی آرام داشته باشید و راحت باشید بابا، یک بار کُشته دادیم و آمدیم زیر سایهٔ اسلام، حالا دیگر بگذار راحت باشیم. نه، باید هر روز «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»! پس شما خیر و شر را تشخیص نمی‌دهید، خیلی جالب است، این هم از همان آیات جبر مطلق است! مردم از کشتار بدشان می‌آید ولی خدا خوشش می‌آید، چه کسی برنده است؟ خدا. چرا؟ برای اینکه تهدید می‌کند و می‌گوید اگر نکشی به جهنم می‌روی، اگر بکشی به بهشت می‌روی.

یا اینکه در همان زمان پیغمبر آنهایی که از جنگ عقب‌نشینی می‌کردند پیغمبر می‌گفت «اینها را تحریم کنید و با آنها حرف نزنید»، این‌ مستندات دینی است، اینها را در کتاب حافظ و سعدی و شمس و مولانا که ننوشته‌اند. خوشبختانه ما هر چه دلیل و حجت داریم از همین دین مبارک است.

«وَالله یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» شما که نمی‌دانید، خدا می‌داند. چه چیزی را شما نمی‌دانید؟ اینکه شمشیر، تیز و بُرنده نیست، درد ندارد، اعضای بدن را تکه تکه نمی‌کند، شما نمی‌دانید، این خیر است!
«نمی‌دانی» یعنی اینکه حکم، حکم خداست «لَا حُکْمَ اِلَّا لِله».

تشخیص اینکه چه چیزی خیر است و چه چیزی شر است به چیست؟ خب از اینطرف که دین هفتاد نوع تفسیر دارد، خب آدم گیج می‌شود، باید چکار کنیم؟ اینجا نوبت عقلانیت است؛ عقلی که خود قرآن شعارش است، ترویج می‌کند و مروّج آن است، می‌گوید «أَ فَلا تَعقِلونَ؟» یک حالت محاکمه و محاجه است که آیا عقل ندارید؟ آیا با عقل راه نمی‌روید؟ «لَا تَشْعُرُونَ» بی‌شعورید؟ نفهم هستید؟

پس مشکل سر چیست؟ بر سر این خدایی که سازهٔ ادیان و مذاهب است! ما مشکلمان سر خداست وگرنه معصومین روی چشم ما هستند، قرآن روی سر ماست، تازه خود خدا هم ما را هدایت کرده است! به چه چیزی؟ به اینکه عدم تطابق‌ها را بفهمیم و درک کنیم و این کلاهی که هزاران سال است که بر سر متدینین و متشرعین رفته و از جمله سر خودمان، بالا بکشیم.

آنقدر این کلاه پایین رفته که جلوی تنفس آزاد را گرفته، یعنی کسی به عنوان یک پیرو دین، حق ندارد و به خودش اجازه نمی‌دهد که استقلال در استنباط داشته باشد، می‌گوید که هر چه آنها گفتند! ولی خوشبختانه از اینطرف هم دست را باز گذاشتند، اگر ائمه گفتند «هر چه ما می‌گوییم همان است»، از اینطرف هم می‌گویند که «ما هفتاد مدل فتوا می‌دهیم و هر موقع هم لازم بود انکار می‌کنیم».

مدت زمان: 10:02
منبع: آیه ٢١۶ سوره بقره

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی

– بابا یک رفاقتی بکن! گرچه این خدای زمین رفاقت حالیش نمی‌شود، یعنی رقیق‌تر از پیغمبر؟ چقدر آزار و اذیتش کرد. رفیق‌تر از علی؟ رفیق‌تر از فاطمه؟ رفیق‌تر از حسین؟ چون «دست‌ساز» است! چون اسماء ایذائی را در خودش جمع کرده، اسمش را خدای مردم‌آزار بگذارید!

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی
هرگز ننما قهر که شمسِ دو دیاری

– واقعاً آدم محاسبه می‌کند طبق فرمول قرآن دیگر «اَفَلَا تَعْقِلُون، لَا تَشْعُرُون، اَفَلَا یَتَدَبَّرُون» می‌بینیم اصلاً جای جبر نیست! ببینید این کره خاکی هفت هشت میلیارد آدم دارد که در این کره پخش هستند، بعد خود این کره زمین در کهکشانی که هست اصلاً «نیست» است! اینقدر کوچک است اصلاً وجود ندارد، حالا چطوری خدا از آن بالا آمده نگاه می‌کند که تو روزه داری خوشش بیاید اگر روزه نداری تو را به جهنم می‌برد! اینها از مواردی است که «وَ لَا يَغُرَّنَّكُمْ بِالله الْغَرُورُ» است یعنی به آنچه که به نام خدا به تو رسیده مغرور نباش که حتماً این خداست.

– در کتاب‌های دینی ما نوشته که هر کس سه روز با یکی قهر باشد عباداتش بر باد می‌رود، خب حالا ابتدا به ساکن باید خود خدایی که چرخاننده خلقت است، واضع این قوانین است؛ قوانینی که به وسیله ادیان و مذاهب آسمانی تنظیم شده، او باید با ما قهر کند؟
یک‌ کوچک با یک بزرگ دعوایش می‌شود رفقایشان می‌آیند به بزرگ می‌گویند ول کن بابا تو آخر با این دهن به دهن می‌شوی؟ این خیلی کوچک است!

من که مُردارم و در پی شده‌ام چون قاصد

– مردار نیستیم؟ اگر یک چند روزی عطر و ادکلن و مام؛ مامک زیر بغل را از خودت دور کنی می‌بینی چه بوی بدی می‌دهی؟ ها؟ بشر اشیاء منسوب به بوی خوب را اختراع کرد تا آن حقیقت مردار بودن بشر نمایان نشود!
حالا یک سؤال: این آقا که عطر زده، این خانومی که ادکلن و مامک؛ مام زده اگر اعصابش خراب بشود مثل آن عطر بوی خوب می‌دهند؟ ها! اگر احساسش جریحه‌دار بشود مثل گلاب می‌شود یا‌ نه، نیش عقرب و مار و افعی می‌شود؟ در این امتحانات بد جور پوست را از بدن جدا می‌کند.

– یادت هست یک حدیث داشتیم مال چند سال قبل بود که می‌گفت انسان حامل فضولات است یعنی به مستراح می‌رود اگر اینها دفع نشود آثار بد آن اطرافیان را احاطه می‌کند.

من که مُردارم و در پِی شده‌ام چون قاصد
از نبودم چه شود، کس نکند این فاسد

– مردار هستیم بعد فاسد می‌شویم! چطور است که آن کسی که قند گرفته می‌گویند خورده به پایت و باید از بالای آن قسمتی که بر اثر بیماری قند فاسد شده ما ارّه کنیم ببریم، حالا انسان هم همین است، این خشونت و این جنگ‌های عظیمی که در بین بشریت است، آن روی انسان را علنی کرده.
مردار در زندگیمان است.
قاصد هشدار است
فاسد انتهای راه است.
چرا بدن را سریع دفن می‌کنند؟ ها؟ برای اینکه سریع بو می‌گیرد حالا روی این بدن اینقدر ادکلن و عطر بپاش فایده ندارد، مستراح را هر کاری می‌کنند بوی بد می‌دهد هر کاری می‌کنند؛ اسپری خوشبو کننده!

Read More