برچسب: گرانی

از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

از مجموعه تحریم سخن

مرغ سرکَنده و پَر بر بادم
از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

➖سرم را بریدند و پرم را هم به باد دادند.

دلا بسوز که از بخت خود فغان بکنی
جگر به تابه و عیش و عشرتم فنا بکنی

➖می‌گوید «شما معیشت‌تان از کجا اداره می‌شود»؟ از خدا! خدا خلق کرده باید تأمین کند، آیا می‌کند؟ این آمار مسئولین امر است که می‌گویند «یک سوم ملت ایران زیر خط فقر هستند». زیر خط فقر می‌دانی یعنی چه؟ یعنی پول ندارد اجاره‌خانه بدهد، پول ندارد نسخه‌اش را بپیچد، پول ندارد غذا بخرد. مسئولین، بنده خداها واقعیت را می‌گویند، این آبروی خداست که می‌رود!

انزوا شد خانه‌ام، انفرادی مسکنم

➖در این شرایط، آدم منزوی و خانه‌نشین می‌شود.

چیست این فقر و فلاکت، کاین شده همراه ما
کیست مسئول طبابت، شد مرض درگیر ما

➖ما را رها هم نمی‌کند!
➖طبیب کیست؟ خدا! غنی کیست؟ خدا! چه کسی می‌گوید؟ قرآن!

مردم مظلوم ما در این قضا مرجومه شد

📎 از مجموعه تحریم سخن

این ملّت ما، نان به سر سفره ندارد

➖باعث آبرو ریزی جناب خداست!

آهی به دل و ربّ دلارام ندارد

➖الکی می‌گویند که «خدا در دل‌های شکسته است»! دل که هیچی، مردم را در دستگاه گوشت چرخ کن انداخته و عین خیالش هم نیست.

داد این ملت ز این ظلم خدا پِژوانه شد
مردم مظلوم ما در این قضا مرجومه شد

➖رجم: سنگباران.

قشر مستضعف نگر خوابیده است
از قضای ظلمتِ ايامِ خود نالیده است

جنگ شب با شفق آمد به عیان
ظلمت کل به نهایت چو خزان

چون هوا سمّ و غذا فقد و هم اینک همه در لعن شدیم
همه بی‌حال از این خلقت بی‌ ربط شدیم

خلق را الله‌شان بر باد داد


📎 از مجموعه تحریم سخن

خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد نفرین بر این الله باد

➖هر بلایی که سر ما می‌آید به نام‌ الله است. نفرین بر این اعتقادات آبا و اجدادی که جز خسارت و ضرر برای بشریّت چیزی نداشت.

خطّ فقرم را بگفتا آن رئیس
داده از بهرم خدایم، خودنویس

➖رئیس کیست؟ مسئولین مربوطه. خط فقر چقدر است؟ هفت (میلیون) و ششصد.

تا نویسم، بند بندِ مشکلم
➖به همه ما خودنویس داده که بنویسید.
آب و نان و نسخهٔ بی‌رونقم

چونکه این خانه، اجاره آمده
صاحبش هر ماه بر در آمده

چونکه ناامنی شده بر خانه‌ها
پس بباید دزدها، در سایه‌ها

قفل و بستی را زدی بر این و آن
سارقین آیند با تیر و کمان

➖حالا هر چه دلت می‌خواهد قفل بزن!

این عریضه بر خدا آورده‌ام
نینوایی از بلا آورده‌ام

➖او که گوش نمی‌دهد، اصلاً گوش که ندارد، اینها بافته‌های مذهب است که سمیع و بصیر است، آخر باید حرفت به یک عملی بخورد!

ملت گدایی می‌کند خدا خدایی می‌کند

ملت گدایی می‌کند
خدا خدایی می‌کند

-به به به! چه افتخاری هم می‌کند؛ «فَتَبَارَکَ الله اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»! چه خلق کردی؟ انسان‌ها را طبقه‌بندی کردی؛ درجه یک، دو، سه، چهار و پنج…
آیا روز اول گفتی که من طبقاتی خلق می‌کنم؟ نگفتی که، فریب دادی. شیطان حرف خوبی زد، چه گفت؟ در قرآن گفت حالایی که سر من را کلاه گذاشتی من هم سر همه را کلاه می‌گذارم، از روز اول خدا کلاهبردار بود.

از رعیّت ناله و افغان شنو

– آهای ارباب! این اشک و نالهٔ رعیت توست، کجایی؟ «فَاِنّي قَريبٌ» کجاست؟ کجایی چرا پیدایت نیست؟ نه خودت هستی، نه آثارت هست و نه وعده‌هایت تحقق پیدا کرده!

خیر و‌ خوشی رفته از ملت ایران
زانکه خدا داده او،زجر و پریشان

-همهٔ زندگی شده آتش، هوا گرم شده باران نمی‌آید سدها خشک شده، عجب! یعنی عُرضه نداری یک باران بدهی؟ سفره‌های آب زیرزمینی هم مدام پایین می‌رود، برای چه خلق کردی؟ عامل گرانی، بی‌ آبی، خشکسالی، درد، بیماری و اختلاف خانوادگی تو هستی! نمی‌توانی از زیرش در بروی، خودت رسماً در آیات بسیار این مسئولیت را پذیرفته‌ای و هیچ جای تبرئه و دفاع نیست!

گلبهاران می‌شود این خاکی‌ات
چون ز نارش کرده‌ای بر جنّتت

– چطور آتش را بر ابراهیم گلستان کردی (البته طبق نوشتار کتب دینی) بعد نمی‌توانی جهنم این مردم را بهشت کنی؟ بابا بهشت نکن، آتش را خاموش کن! چه هول و ولایی در جان مستأجرین افتاده، نمی‌بینی؟ نمی‌شنوی؟ گناهش پای آنهایی که گفتند تو سمیع هستی، گفتند بصیر هستی، گفتند قریب هستی، الهی درد اینها بخورد در دل آنها! اگر هم مردند آتش به قبرشان! الان چه کسی جوابگوی این مردم است؟ ها؟ از خدا نزدیکتر؟ آی صاحب ادیان بیایید خدایتان را بیاورید، اگر هم سیر هستید یک گشت و گذار در خیابان‌ها بزنید.