برچسب: اجاره خانه

شعرم همه خون است و شکایت ز برِ من

از مجموعه تحریم سخن

شعرم همه خون است و شکایت ز برِ من
نامد به چنین شاکله جز این حرج من

این همه خانه که در شهر، نمایان دارد
پس چرا باب اجارات چنین وحشت دائم دارد

سیل آمد و خانمان ما بُرد
از عکس عمل، نگر که جان بُرد

عکس‌العمل حفاظت خدا از بندگانش؛ «اللهُ یَحْفَظونَهُ». عکس عمل هم یک طور دیگر تفسیر می‌شود به اینکه یا باران نمی‌آید خشکسالی می‌شود یا آنقدر می‌آید که پدر مردم را دربیاورد.

دردهای این بشر، گلگونی است
رنج‌هایش زخم‌های کُهنه است

ای میوه فروش، میوهٔ خود پنهان کن
تا هموطنت غم نخورد، مال خودت پنهان کن

آجیل فروش را بگو متاع تو دل‌فریب
لیک فقیران شهر آمده‌اند در لهیب

➖این میوه فروشی، این رستوران، این آجیل فروشی، این شیرینی فروشی، اینها با دکورهای قشنگ پشت شیشه جلوه‌گری می‌کند، همه دلشان می‌خواهد. طرف رفته دکتر، دکتر می‌گوید فقط ماهیچه بخور. به من عریضه می‌دهد می‌گوید رویم نشد به دکتر بگویم که خاک بر سرم ماهیچه کجا بوده پول ندارم. در یک کشور، در یک شهر، سیستم طبقاتی خیلی بد است، یعنی یک نفر خیلی خیلی دارد، یک نفر خیلی دارد، یک نفر دارد، یک نفر هیچ چیزی ندارد، یک نفر هم هیچی هیچی ندارد، شد پنج تا!

تو ای قصاب جانداران مظلوم
نگاه بینوایان را نگر شوم

➖آن قصاب هم بیچاره شغلش است مگر چقدر درمی‌آورد، ولی از کنارش که فقیر رد می‌شود بچه به مادرش می‌گوید مامان چقدر نان و سیب زمینی بخوریم؟ از اینها بخر، همسایه‌مان بار می‌کند چه بوی خوبی دارد. متاسفانه سیستم آپارتمان نشینی هم هست، دیگر همه توی هم هستند، بوی آشپزخانهٔ همه می‌رود اینطرف و آنطرف، خیلی وضع خرابی است.

چو بوی این کباب آید ز مطبخ
به کودک‌های بدبخت می‌شود اخ

➖«اخ» یعنی چه؟ یک چیزی می‌خورد کثیف است به او می‌گوید اخ کن اخ کن، تا از دهانش درمی‌آوری، چشمش می‌بیند، دماغش حس می‌کند. این اخ یعنی همین، یعنی اخم خانواده به او، او می‌خواهد می‌رود روبرویش می‌ایستد و می‌گوید از اینها می‌خواهم، عجب! پدر جان می‌کند، مگر چقدر درمی‌آورد که کباب بخرد؟ مادر هم سرکار می‌رود. عریضه داریم که پدر و مادر، زن و شوهر سرکار می‌روند باز جوابگو نیست، هزینهٔ سنگین اجاره‌خانه و تغذیهٔ منزل و تأمین لوازم درس خواندن بچه‌ها و هزینهٔ نسخه پیچی، چهارتا امر مهم است.

چو خالق آمده در وصف اشرار
دگر جایی نمانده از خفای رمز و اسرار

➖حالا این دیگر تمام این عریضه‌ها رفت سمت خدای ادیان که می‌گوید بروید ازدواج کنید، نه یک چیز جلوتر، بالاتر، خودش خلق می‌کند، خلق می‌کند بعد می‌گوید ازدواج کنید و بعد بچه بیاورید. اصلاً بهترین صفت خدا من فکر می‌کنم امروز «اللهُ يَسْتَهْزِئُ (١۵ بقره)» است، یعنی خدا همهٔ ما را مسخره کرده، همهٔ ما را سرکار گذاشته، از آن به دنیا آوردنش تا ازدواجش تا شغلش تا حاجت دادنش تا شفای بیمار تا درمان فقر و نکبت و نداری.

➖یعنی اینکه دیگر راز و رمزی برای الله نمانده، سر تا پایش را شما شناخته‌اید، برای همین مردم ثانیه به ثانیه از جبههٔ خدا خارج می‌شوند.

از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

از مجموعه تحریم سخن

مرغ سرکَنده و پَر بر بادم
از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

➖سرم را بریدند و پرم را هم به باد دادند.

دلا بسوز که از بخت خود فغان بکنی
جگر به تابه و عیش و عشرتم فنا بکنی

➖می‌گوید «شما معیشت‌تان از کجا اداره می‌شود»؟ از خدا! خدا خلق کرده باید تأمین کند، آیا می‌کند؟ این آمار مسئولین امر است که می‌گویند «یک سوم ملت ایران زیر خط فقر هستند». زیر خط فقر می‌دانی یعنی چه؟ یعنی پول ندارد اجاره‌خانه بدهد، پول ندارد نسخه‌اش را بپیچد، پول ندارد غذا بخرد. مسئولین، بنده خداها واقعیت را می‌گویند، این آبروی خداست که می‌رود!

انزوا شد خانه‌ام، انفرادی مسکنم

➖در این شرایط، آدم منزوی و خانه‌نشین می‌شود.

چیست این فقر و فلاکت، کاین شده همراه ما
کیست مسئول طبابت، شد مرض درگیر ما

➖ما را رها هم نمی‌کند!
➖طبیب کیست؟ خدا! غنی کیست؟ خدا! چه کسی می‌گوید؟ قرآن!