برچسب: جهالت در اسلام

با چنین شرایطی از دین، چگونه انتظار هدایت شدن می‌رود؟

«اِنَّمَا سُمِّيَ اَلرَّفِيقُ رَفِيقاً لِاَنَّهُ يَرْفَقُكَ عَلَى صَلَاحِ دِينِكَ فَمَنْ اَعانَكَ عَلَى صَلَاحِ دِينِكَ فَهُوَ اَلرَّفِيقُ اَلشَّفِيقُ».
رفیق از اسماءالحسنی است، وقتی که پیغمبر هجرت می‌کند می‌گوید «اِلَی الرِّفِیقِ الاَعلَی» من رفتم پیش رفیق بزرگ. تمام این رفیق‌ها مصنوعی و مجازی هستند، رفیق اصلی اوست.
حالا می‌گوید که نامیده شد رفیق، به این خاطر که هوای طرف را داشته باشد؛ «رفیق را فقط بدین جهت رفیق خوانند که تو را برای اصلاح دینت یاری و همراهی کند لذا هر کس بر اصلاح دینت یاری نماید رفیق دلسوز توست». خب الان این دین تقیه‌ای چطوری مردم را هدایت کند؟ یا رسول الله اگر رفیق هستی بی‌ پرده سخن بگو نه اینکه «کَلِّم النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُوْلِهِم»! چرا ائمه به وسیلهٔ اسماءایذایی تحت عنوان کلم‌النّاس و تقیه دهان‌بند زده بود؟ اینجا می‌گوید که برای دین باید تو را اصلاح کرد؛ «هر کس تو را اصلاح می‌کند رفیق توست»! خب ما راه را از چاه چطوری تشخیص بدهیم؟ با روایت؟ با حدیث؟ با قرآن؟ با استخاره؟ همه‌اش افتاده و وبال گردن است، در چاه افتادیم، خودشان را با استخاره نجات ندادند چه برسد به ما! پس خدا نمی‌تواند رفیق باشد. آن عارف بزرگوار می‌گفت: «یَا رَفِیقُ يَا شَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ»، ماه رمضان یکسره شب تا صبح می‌گفت «ای رفیق شفیق مرا از حلقه‌های ایذایی نجات بده». این حلقه‌ها چیست؟ بیماری است، نداری است، ظلم حاکم است، بیماری‌های ناشناخته است، نداشتن پول برای معالجه است، اعتیاد است، درگیری‌های زن و شوهر است، آمار وسیع طلاق است، اینها از رفیق آمده، آیا خدا رفیق است؟ بله، خدا رفیق است ولی با یک حاشیه! حاشیهٔ آن چیست؟ «الدُّنْیَا مَعْکُوسَةٌ» یعنی برعکس! گفت «سوار اتوبوس شده، صندلی جلو از عقب»، یعنی از درب عقب که باز می‌شود در اتوبوس، این، صندلی اول است! همهٔ کارهای خدا همین است. رفیق است رفاقتش را اینطوری نشان می‌دهد که می‌گوید هر کسی به من نزدیک می‌شود؛ «اَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ» هر چه بلا است به گردن دوستانم می‌اندازم. آخر این شد حرف؟! اگر در دین عقل حاکم است؛ «کُلَّ مَا حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْع» خب این که نشد جواب، تو هر کسی که به تو نزدیک می‌شود و دوستت دارد را می‌زنی، له‌اش می‌کنی؟ این هم شد حرف؟ این شد منطق؟ این شد حکمت؟ این شد مصلحت؟ پس خدا رفیق نیست. رفیقِ به معنای «برعکس بودن دنیا» بله هست، بعد هم می‌آید در قرآن یک طوری آن را ماستمالی می‌کند؛ «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم (۲۱۶ بقره)» از یک چیزی بدت می‌آید خیر توست. کتک می‌زنی می‌گویی خیرت است؟ مگر مردم ابله هستند؟ بله، ابله هستند! به چه دلیل؟ گفت: «اَکْثَرُ اَهْلَ الْجَنَّةَ اَلْبُلَهَاء» اکثر مردم بهشت خل و چل‌ها هستند، عقب مانده‌ها هستند، دیوانه‌ها هستند. آخر این شد دین که تو برای ما آوردی؟ خب پس خدا رفیق نیست، نه رفیق ما و نه رفیق رجال ظهوری! آنها را در چاه انداخت، یونس ابن متیٰ را جلو فرستاد او را هل داد و بعد خودش دررفت، کمکش نکرد. وقتی کمک نکرد یونس ابن متیٰ سر به بیابان گذاشت، رفت در دریا خودش را غرق کند. اینقدر پشت انبیاء را خالی کرد که صدای انبیاء در آمد، این قرآن است: «حَتَّی اِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا (۱۱۰ یوسف)». آنقدر به مردم بی‌ وفایی کردی و وعده دروغ گفتی که رسولان تو خیال کردند اصلاً همهٔ الهامات، چرند است، این الهاماتی که به آن می‌گویند وحی!

ان‌شاءالله ایام به کام باشد، دور از مشکلات! ایام آغازین سال جدید در رفت و آمدتان حواستان جمع باشد، حوصلهٔ شما سر نرود، خودتان را کنترل کنید، به خانه کسی که می‌روید و وضع زندگی او بهتر است نیایید در خانه حرص بخورید و بر سر هم بزنید که ببین او پولدارتر است، تو عرضه نداشتی پول دربیاوری! همهٔ اینها آفات نوروز است، اگر بخواهم برایتان بشمارم هزار تا آفت دارد و برای همین است که جای خوشحالی نیست چون اتفاقی نیفتاده! دیروز مردم فقیر بودند بعد سال هم فقیر هستند، دیروز مردم اسیر بودند بعد سال هم اسیر هستند، پس این چه نوروزی است؟ به چه دردی می‌خورد؟ قدیمی‌ها سر مردم را کلاه گذاشتند!

مدت زمان: 7:41
منبع: کتاب غررالحکم و دررالکلم صفحه ۴۳۴ حدیث ۹۷۳۰، از امیرالمؤمنین

«عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم»رسماً یک کلاهبرداری دینی است!

– «الرَّضي رَفَعَهُ اِلَی اَمیرالْمُومِنین عَلَیهِ السَّلَام اَنَّه کَتَبَ فِی كِتَابِهِ اِلَى الْحَارِثِ الهَمداني.. وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظيمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْليسَ».

امیرالمؤمنین می‌گوید «وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظيمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْليسَ» در نامه‌ای به حارث هَمْدانی می‌نویسد از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است.
خب، بشر مانیتور خالی بود دیگر، وقتی به دنیا آمد خشم و غضب را دید‌، از چه کسی دید و یاد گرفت؟ اول خدا! به قول عوام اول خدا، دوم خدا، سوم خدا، همه‌اش خدا!

آیا این بچه که در شکم مادر ناقص است، معلول است، آیا این نتیجهٔ دوستی صاحب تقدیر است یا نتیجهٔ غضب اوست؟ آیا خدا عصبانی بوده که این جنین را معیوب کرده یا اینکه نه، خوشحال بوده؟ در ادبیات دینی داریم که «خدا خوشحال می‌شود، خدا غضب می‌کند…». وقتی بچه در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا می‌آید و در پوشک او از روز اول لنگ هستند آیا این غضب خداست یا اینکه نه، ترحم خداست؟

وقتی این بچه بزرگتر می‌شود در خانواده‌ای که فقیر هستند، ندارند و آنجا به خاطر فقر، فلاکت و بیچارگی جنگ اعصاب حاکم است، آیا این بچه مغضوب خداست یا مرحوم خداست؟ این بچه که بزرگ می‌شود، مستقل می‌شود، نه پول دارد، نه زندگی دارد، نه آینده دارد، نه سلامتی دارد و نه خوشحالی دارد، آیا این مغضوب خداست یا مرحوم خداست؟

چرا مرحوم می‌گویم؟ چون اسم امت رسول الله «امت مرحومه» است، یعنی مردمی که خدا به آنها رحم کرده است. این رحم خداست نگاه کنید؛ بی‌ آبی رحمت خداست، بیکاری، فقر، اختلاف، درگیری، ناامنی، همهٔ اینها رحمت خداست منتها تو نمی‌فهمی! می‌دانی مشکل سر چیست؟ مشکل سر این است که ادبیات دین تحت عنوان اسناد آسمانی یک طرف است و بعد در برابر این اسناد، ثبت روزانه از خلق داریم که معارضش است. یعنی چه؟ یعنی خدا در قرآن می‌گوید «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» من می‌زنم چانهٔ تو را له می‌کنم خیر تو است. عجب! واقعاً «اَلْدُّنیَا مَعْکُوسَة» است، واقعاً «اَلْدُّنیَا مَلْعُونه» است!

بعد پیغمبر مجبور است از فقر تعریف کند. برای چه؟ چرا این کار را می‌کند؟ به خاطر همین آیه؛ «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم». شما از فقر بدت می‌آید؟ خیر توست بابا! ثروت چیست، پول چیست، برو بابا، برو زندگی‌ات را بکن، دو روز دیگر اول برج است اجاره خانه نداری بدهی عشقت را بکن، حالت را ببر، ترانه گوش کن! نسخه دستت است که مال عزیزت است که بیمار است، به داروخانه می‌روی نداری باید برگردی، در خیابان معطل هستی چه بگویی به خانواده‌، بگویی ندارم؟ به زبان حال می‌گویند خاک بر سرت، تو نان‌آور خانه‌ای! ها؟ چه کسی مقصر است؟ آیا اینها غضب نیست؟ اینها خشم نیست؟

«عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» یک کلاهبرداری رسمی دینی است! «وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم» از یک چیزی خوشت می‌آید آن برایت بد است. انسان از سلامتی خوشش می‌آید، برایت بد است! آقا روایت بسیار داریم که «بدنی که مریض نشود مغضوب خداست!» خاک بر سر این خدا که بشر را خلق کرده باید حتماً مریض بشود، اگر مریض نباشد و سالم باشد خدا از او بدش می‌آید! اف بر این دین!

مدت زمان: 8:41
منبع :نهج البلاغه کتاب ۶۹ 

این است اسلام زوری که چنین نتایجی دارد

بخشی از پادکست:

حضرت آقای عمر گفت من وقتی مسلمان شدم تمام عاداتم را، همه را کنار گذاشتم، شسته رفته، و در خدمت اسلام عزیز قرار گرفتم.

تمام شد؟ نه. اینجا تاریخ را سیاه می‌کند که مسلمین چقدر بدبخت هستند که کتابِ در خانه‌شان باید از زیرِ دست اینها دربیاید.

خب عمر چه گفت؟ گفت از همه چیز دست کشیدم اما از یک چیزی نه، که در جاهلیت داشتم و الان نمی‌توانم نداشته باشم. این چیست؟
«لَسْتُ اُبَالِي» برایم مهم نیست، «اِلَى اَيِّ النَّاسِ نَكَحْتُ وَ اَيِّهِمْ اَنْكَحْتُ» چه من مردم را بکنم و چه مردم من را بکنند! می‌شنوی؟ خیلی مهم است ها!

Read More