برچسب: خدای دست ساز

باز هم از خصائص انسانی خدا!

«خُذُوا مِنَ العِبادَةِ مٰا تُطِيقُونَ فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» از عبادت به اندازه‌ای که توان دارید برگیرید زیرا خداوند خسته نمی‌شود مگر آنگاه که شما خسته شوید.
آیا خدا خسته می‌شود؟ خستگی مخلوق خداست بعد چگونه خدا به اسارت آن درمی‌آید و به معادلات آن می‌رود؟

«فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» تو خسته بشوی خدا خسته می‌شود. عجب خدایی است! با چنین صفات و نام و نشان‌هایی انتظار دارید که خدا در زندگی شما معجزه کند؟ خدایی که خسته می‌شود یعنی در مدیریت عظمای خویش معطل می‌گردد، حیران می‌شود، به چه کنم چه کنم گرفتار می‌آید و نتیجه‌اش «اُدْعُونی» است، که «لَا اَسْتَجِبْ لَکُم»!

«عبادت را به اندازه توان اجرا کنید». آیا این فروع دین به اندازهٔ توان مردم نازل شده است؟ در آیهٔ آخر سوره بقره می‌گوید «آنچه را که مازاد بر طاقت ماست بر ما تحمیل نکن». آیا مردم توانایی دارند نماز صبح را بین دو خواب نیمه شب و بعد از آن تحمل کنند؟ روزه بگیرد در حالی که استطاعت روحی و جسمی و توانمندی مالی لازم است. جهاد برود در حالی که انسان از مرگ بدش می‌آید، می‌ترسد و می‌هراسد.

شرایع دینی بر پایهٔ زور است، این «لَا اِکْراهَ فِی الدِّینِ (۲۵۵ بقره)» یک تابلوی فریبنده‌ای بیش نیست! مگر در نسخ قبل نداشتیم که «برای نماز شب به روی همسر خوابیده‌ات آب بریز»؟
مگر نداریم که «بچه‌های خردسال را به زور وارد نماز و روزه کنید»؟

«ما تُطِيقُونَ» چیست؟ «خُذُوا مِنَ العِبادَةِ ما تُطِيقُونَ» چیزی که طاقت دارید. آیا مردم طاقت دارند؟ لشکرکشی اسلام را مردم طاقت دارند؟ شما می‌خواهید قدرت را فراگیر کنید، رعیت بیچاره چه گناهی کرده که تاوانش را پس بدهد؟ به زور، مردم را به قانون جهاد می‌کشاند!

مدت زمان: 5:05
منبع:کتاب میزان الحکمه حدیث ١١٨٣٣، از خاتم الانبیاء 

اگر راست می‌گوید اینجا را بهشت کند!

از انس ابن مالک نوکر پیغمبر است، می‌گوید رسول خدا گفت: زیادیِ بهشت پیوسته باقی است تا اینکه خداوند عده‌ای را می‌آفریند و آنها را در آنجا اسکان می‌دهد «عَنْ اَنَسٍ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: وَ لَا تَزَالُ الجَنَّةُ تَفْضُلُ حَتَّى يُنْشِئَ الله لَهَا خَلْقاً فَيُسْكِنَهُمْ فَضْلَ الجَنَّةِ».

آنقدر طول و عرض بهشت، مقدار و میزانش زیاد است که خداوند خلقی می‌کند و آنها را در آن زیادیِ بهشت جای می‌دهد، یعنی انسان‌هایی که در عالم مجاز خلق شده‌اند و گناهی نکرده‌اند که به دوزخ بروند، به خاطر زیادی جا این امت را به بهشت می‌برد.
اگر خدا بهشت زیاد دارد اینجا را چرا برای خلق خودش جهنم کرده است؟ چرا اینجا را محل آسودگی قرار نداده است؟ یک ریگی در این کفش خداست، اگر می‌توانی اینجا نشان بده!

مدت زمان: 4:51
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد ۹ صفحه ۱۱۷ حدیث ۷۳۸۴، کتاب صحیح مسلم جلد ۴ صفحه ۲۱۸۸ حدیث ۲۸۴۸، کتاب مسند احمد ابن حنبل جلد ۲۱ صفحه ١٢۴ حدیث ۱۳۴۵۷، کتاب سنن نسایی حدیث ۷۷۲۵، کتاب سنن ابن ابی عاصم حدیث ۵۳۱، کتاب جامع الاصول جلد ۱۰ صفحه ۵۲۲ حدیث ۸۰۷۲

آیا مسئول گرانی‌ها، خداست؟

«اِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَكَّلَ بِالسِّعْرِ مَلَكاً يُدَبِّرُهُ بِأَمْرِهِ» خدای تبارک و تعالی فرشته‌ای را بر قیمت‌ها گمارده که به فرمان او آن را مدیریت کند.
آیا خدا بیکار است که جای وزیر اقتصاد را بگیرد؟
آیا خدایی که می‌گویید «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْاَرْضِ (۶۴ حج)» آنقدر وسعت کار دارد که بیاید نظام قیمت‌گذاری را به دست بگیرد؟
آیا این کوچک‌سازی خدا نیست؟
آیا این تقصیر خدا گذاشتنِ گرانی‌ها نیست؟

طبق این نسخه، یعنی ما باید معتقد باشیم که امروز اگر در جامعه، گرانی هست مستقیماً مسئولش خداست!
اگر قیمت کالاها آنقدر شده است که دست کم یک سوم مردم که در زیر خط فقر قرار دارند نمی‌توانند مواد پروتئینی بخورند، میوه بخورند، خانه داشته باشند، اجاره‌خانه بدهند، خرج تحصیل فرزند بدهند، نسخهٔ بیماری بپیچند، تمام اینها به خاطر گرانی است و همهٔ این گرانی‌ها را زین‌العابدین می‌گوید مستقیماً دست خداست!

آیا گرانی گناه نیست؟ پس خدا گناهکار است. آیا قیمت بالا ظلم به جامعه مستضعف نیست؟ هست! مسئول کیست؟ طبق گفتار زین‌العابدین؛ «خداست»! آیا این خلاف عدل نیست؟ آیا خدا عادل است؟ آیا خدا سمیع است؟ نالهٔ فقرای کشور را می‌شنود؟ آیا خدا بصیر است؟ اوضاع ورشکستهٔ مردم را می‌بیند؟

و باز هم موکل گذاشته است تا قیمت‌ها را افزایش دهد، خدا مسئولیت قیمت ارز را به عهده گرفته. قیمت طلا بالا می‌رود، طبق این نسخهٔ شریفه تنها مسئولش خداست! با این خدا چه می‌شود کرد؟ آیا می‌توان این خدا را سجده کرد؟ آیا این خدا رحمان و رحیم است؟

مدت زمان: 5:25
منبع:کتاب کافی جلد ۵ صفحه ۱۶۳ حدیث ۳، کتاب من لایحضره الفقیه جلد ۳ صفحه ۲۶۸ حدیث ۳۹۷٠ از امام سجاد

تحمید برای نعمت‌های غیر قابل دسترس، افشاگر توحید زمینی است!

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً، سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالعَجزِ عَنِ الشُّكرِ شُكراً» منزه است کسی که اعتراف به نعمتش را ستایش خود قرار داده (یعنی معبودِ آوردهٔ دین) و منزه است کسی که اعتراف به ناتوانی از ادای شکرش را شکر خود قرار داده!

سوال تاریخ است:
وقتی نعمتی وجود ندارد انسان چگونه به آن اعتراف کند که «خود، یک نوع تشکر از خداست»؟ آیا در زمان ملعون و دورهٔ معکوس که عنوان غیبت است نعمت وجود دارد؟ «نعمت» سلامتی است، آیا هست؟ «نعمت» دارایی است، آیا هست؟ «نعمت» امنیت است، آیا وجود دارد؟

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً» پس نمازی که نمازگزار می‌خواند که ابتدای آن سوره حمد است یک امر بیهوده و جعلِ غیر موجه است زیرا که نعمتی وجود ندارد.
در سوره حمد می‌گوید: «الْحَمْدُ الله رَبِّ الْعَالَمِينَ {٢} الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ {۳}» آیا خدا رحمان و رحیم است؟ «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ {۴}» مالک روز جزاست. امروز مردم می‌خواهند جزای ظالم را ببینند. «اِيِّاكَ نَعْبُدُ {۵}» تو را ستایش می‌کنم. مخاطبی که شناخته نشده است را چگونه ستایش می‌کنند؟ وقتی پیامبر به امیرالمؤمنین می‌گوید «خدا را فقط من و تو شناختیم» چگونه نمازگزار به مخاطب غیبی و قدسی می‌گوید «اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعِينُ {۵}» از تو کمک می‌گیریم؟ خدا چه وقت به مردم کمک کرده است؟ این معبود خاکی زمینی چه وقت پاسخ ناله‌های مردم را داده است؟

چقدر روایات داریم که بعد از نماز، نمازگزار سر به سجده بگذارد و چند بار «یَا رَبّ» بگوید و آنگاه حاجت بخواهد، یقیناً حاجت می‌گیرد؟ چقدر در این مملکت تیراژ نمازگزار بود و هست؟
➖اولین حاجت همهٔ مردم آب است، آب را به روی مردم بسته است.
➖سپس نان است، کار نیست تا نان پیدا شود، گرانی نمی‌گذارد نان در سفره‌ها قرار بگیرد.
➖و سپس امنیت است، کسی که نمی‌تواند از یک موبایل خود حفاظت کند چگونه خدا او را امنیت داده است؟

مدت زمان: 5:28
منبع:کتاب تحف‌العقول صفحه ۲۸۳، کتاب بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۴۲

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا

خدا،گداپرور است!

«لَيْسَ شَيْءٌ اَحَبَّ اِلَى اللهِ مِنْ اَنْ يُسْأَلَ وَ الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ اَلَّذِي اُبْرِمَ اِبْرَاماً» نزد خدا چیزی بهتر از این نیست که از او درخواست شود. یعنی خدا محتاج تکدی رعایای خویش است. خدایی که نیاز به اظهار نیاز مردم داشته باشد، آیا خداست؟

«و دعا قضایی را که به سختی محکم شده است را رد می‌کند». این همه مردم برای نزول باران دعا می‌کنند پاسخشان یا زلزله است یا طوفان است یا سیلاب است یا خشکسالی است.
«لَيْسَ شَيْءٌ اَحَبَّ اِلَى اللهِ مِنْ اَنْ يُسْأَلَ»، یادت نرود که خدایی که دین معرفی می‌کند مثل خودت نیازمند است!

«اَحَبَّ اِلَى اللهِ» خدا دوست دارد «مِنْ اَنْ يُسْأَلَ» که از او سؤال کنی! سؤال مردم از خدا به نیازمندی‌های خویش است، سؤال مردم از خدا در مبانی مبهم توحیدی است، آیا خدا جوابگو است؟ خدا می‌زند. در قرآن می‌گوید «هیچ کس حق ندارد از خدا بازخواست کند و این خداست که از مردم بازخواست می‌کند».

در این دو قسمت این درس، اعتبار دین از بین رفته است‌:
١- خدا «اَحَبَّ اِلَى اللهِ مِنْ اَنْ يُسْأَلَ» محتاج فُقراست، مساکین ناله کنند خدا جواب می‌دهد.
۲- قسمت آخر، پاسخ سوال اول است؛ «وَ الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ اَلَّذِي اُبْرِمَ اِبْرَاماً» دعا تقدیر بد را رد می‌کند. آیا چنین هست؟ همهٔ مردم در همهٔ لحظه‌ها خدای خویش را آزمایش می‌کنند و خدای ساختهٔ دین و مذهب از امتحانات لحظه‌ای رفوزه برمی‌گردد.

مدت زمان: 5:16
منبع:کتاب الاختصاص صفحه ۲۲۸ از امام سجاد

بی کفایت شده این دین!

از مجموعه تحریم سخن

بی‌ کفایت شده این دین که چنین معکوس‌ است
بن‌بست شده چونکه یکی مجعول است

➖همه‌اش جعلی است. جعلی که روی آنها را نقاشی کرده‌‌اند از قبیل همین «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم» که مدام می‌‌آیند مرمت و صافکاری‌اش می‌کنند که‌؛ نه، تو باید حلال‌خور باشی تا جوابت را بدهد، نه، الان صلاحت نیست که جوابت را بدهد، از این حرف‌ها!

فقرا، محروم از بیت المال!

– «عَنْ اَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ… وَ لَيْسَ لِلْاَعْرَابِ مِنَ الْغَنِيمَةِ شَيْءٌ وَ اِنْ قَاتَلُوا مَعَ الْاِمَامِ لِاَنَّ رَسُولَ الله (ص) صَالَحَ الْاَعْرَابَ اَنْ يَدعَهُمْ فِي دِيَارِهِمْ وَ لَا يُهَاجِرُوا عَلَى اَنَّهُ اِنْ دَهَّمَ رَسُولُ الله (ص) مِنْ عَدُوِّهِ دَهْمٌ اَنْ يَسْتَنْفِرَهُمْ فَيُقَاتِلُ بِهِمْ وَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ نَصِيبٌ وَ سُنَّتُهُ جَارِيَةٌ فِيهِمْ وَ فِي غَيْرِهِمْ …».

«عَنْ اَبِي الْحَسَنِ» امام کاظم، «قَالَ» فرمود: «وَ لَيْسَ لِلْاَعْرَابِ مِنَ الْغَنِيمَةِ شَيْءٌ وَ اِنْ قَاتَلُوا مَعَ اَلْاِمَامِ»، این عدالت را در ادبیات دینی به خاطر بسپارید، می‌گوید بیابانگرد، چادرنشین، آسمان جُل، بی‌خانمان، پاپتی، یِلّا قبا، (همه اینها اصطلاحاتی است که در این موضوع می‌گنجد) اگر اینها همراه پیامبر و یا امام آمدند و جنگیدند، حرف گوش دادند، که قرآن گفت «جَاهَدوا» جهاد کنید و اینها هم آمدند، می‌گوید اینها حقی از بیت‌المال ندارند، غنائم جنگی که در این حملات به دست می‌آید، اینها ذی حق نیستند.

خب پیامبر چه می‌گوید؟ «لَا فَرْقَ بَيْنَ عَرَبِيٍّ وَ لَا اَعَجَمِيٍّ وَ لَا اَبْيَضِ وَ لَا اَسوَد» عرب بر عجم تفاوتی ندارد، امتیازی ندارد، سفید بر سیاه تحکّم و اعتباری ندارد، «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَالله اَتْقَاکُمْ (الحجرات آیه ۱۳)» همهٔ شما یکی هستید، بچه‌های آدم و حوا هستید و هر کدام از شما که به خدا نزدیک‌تر باشد او بهتر است. حالا این فقیر در جهاد به خدا نزدیک نیست؟

«لِاَنَّ رَسُولَ الله صَالَحَ اَلْاَعْرَابَ اَنْ يَدعَهُمْ فِي دِيَارِهِمْ وَ لَا يُهَاجِرُوا عَلَى اَنَّهُ اِنْ دَهَّمَ رَسُولُ الله مِنْ عَدُوِّهِ دَهْمٌ اَنْ يَسْتَنْفِرَهُمْ فَيُقَاتِلُ بِهِمْ وَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ نَصِيبٌ وَ سُنَّتُهُ جَارِيَةٌ فِيهِمْ».
ادامه بحث چه می‌گوید؟ می‌گوید ما به اینها هیچ چیز نمی‌دهیم یعنی غنائم مال از ما بهترون است، مال بزرگان امت است، مال اصحاب و انصار است، آنان در محیط زندگی خود بمانند و به مدینه کوچ نکنند.

خب این هم یک عدل دینی که می‌گوید بیابانگرد حق ندارد بیاید و شهرنشین بشود به شرط آنکه اگر دشمن رسول خدا علیه حضرتش جنگی را آغاز کرد آنان را بسیج کرده و به همراهش بجنگند. خیلی جالب است ها! تو حقی در شهرهای اسلام نداری و باید در همان بیابان بمانی علف بخوری و آب گندیده بنوشی ولی اگر دشمن به اسلام حمله کرد تو باید حمله کنی و از اسلام دفاع کنی و بجنگی! خیلی جالب است ها!

دقت کردید؟ چند تا معضل اعتقادی اینجا هست:
➖محروم از غنیمت است
➖محروم از ورود به شهر است
➖و مجبور به جهاد است
و بقول علما «بائُکَ تَجُرَّ، بائی لَا تَجُرّ»، معنایش می‌شود یک بام و دو هوا و یا اینکه «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لَا اِلَی هَؤُلاء وَ لَا اِلَی هَؤُلاء» (١۴٣ نساء)! هر طوری که خسرو صلاح مملکت خویش داند همان شود؛ «صلاح مملکت خویش خسروان دانند!» خسرو کیست؟ دین، خدا، کلام امام، کلام رسول الله، کلام پیغمبر و گفتار جبرائیل است، جبرائیل هم که واسطهٔ بین پیغمبر و خداست.

اینها در زمینهٔ حقوق بشر به کار می‌آید، چالش‌هایی که ایجاد می‌شود که آیا دین می‌تواند انسان را خوشبخت کند؟ پاسخی که تاریخ داده، نه!
سؤال: چرا نه؟ به خاطر اِعمال تبعیض! یکی از موارد روشن و علنی تبعیض در قوانین دینی همین درسی است که امروز برای شما گفتم و مستندش وسائل الشیعه است از کتب معروف شیعه، کلام امام معصوم موسی ابن جعفر الکاظم و دلایل محکم و متقن.

مدت زمان: 7:49
منبع :کتاب وسائل الشیعه جلد ۱۵ صفحه ۱۱۰ حدیث ۲۰۰۸۹ 

تفاوت بین خدا و یک کودک چیست که هر دو دوست دارند؟!

– «اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً  كَاَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ».

«اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً» خدا دوست دارد کسانی را که در راه او صف‌بندی می‌کنند که آدم بکشند.
این «اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ» حب یعنی دوست، دوستی، علاقه، که این مخلوق است بعد خدا خالق است، خالق قاعدتاً نمی‌تواند در مخلوق خود جای بگیرد. دوست داشتن فعل است و خدا صانع است که فعل را آفریده و نمی‌تواند فعل را دوست داشته باشد چون اگر دوست داشته باشد در آن خلقت محصور می‌شود.

«اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ» دوست دارد در راهش بجنگند، «صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ». این کوچک‌ سازی خداست و دقیقاً همان نقشه‌پردازی از معبود ادیان و مذاهب است، که اگر همهٔ این صفاتی که به خدا نسبت داده شده را جمع کنید، خدا یک سازه انسانی است که با عقل بشر به خلاف اینکه آنجا می‌گوید «لَا يُوصَفُ» توصیف نمی‌شود. خب این «اِنَّ الله يُحِبُّ» وصف است دیگر، وصف دوستی خداست، وصف علایق خداست.

مدت زمان: 3:42

منبع :سوره صف آیه ۴ 

حقوق بشر دینی را ملاحظه کنید!

– «حَدَّثَنَا اَبُو بَكْرِ ابْنُ اَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ ابْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ هِشَامِ ابْنِ عُرْوَةَ، عَنْ فَاطِمَةَ، عَنْ اَسْمَاءَ، قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ فَقَالَتْ اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا.‏ فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ الله ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ ‏”‏ لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ”».

«قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ» زنی نزد پیغمبر آمد، «فَقَالَتْ» گفت «اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ» دخترم عروس شده و شب عروسی اوست، «وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ» و قبلاً مبتلا به بیماری حصبه شده «فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا» موهای سرش ریخته است «فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ» می‌خواهیم برای او مو بکاریم یا موی مصنوعی درست کنیم، عروس کچل که نمی‌شود. «فَقَالَ رَسُولُ الله» پیغمبر فرمود «لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» خدا لعنت کند کسی که چیزی را به سر زن‌ها تحت عنوان مو یا موی مصنوعی وصل می‌کند و آن کس که این کار را برایش انجام می‌دهد.
این یکی از موارد دلخراشی است که در ادبیات دینی مشاهده می‌شود. حالا مثلاً مو بکارد یا مو بچسباند، خدا خدایی خودش را از دست می‌دهد؟ آن هم برای عروس که پیغمبر می‌گوید لعنت خدا بر «الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» کسی که این موی مصنوعی را سرش می‌کند و هم آن کسی که این کار را برایش انجام می‌دهد، یعنی آن آرایشگر.

حالا تاریخ سوال می‌کند که شما که اینقدر سفارش به ازدواج می‌کنید «وَ اَنْكِحُوا الْاَيَامَىٰ» امر می‌کنید ازدواج کنید، «اَنْكِحُوا» مثل «اَقِمِ الصَّلَاةَ» است فرقی نمی‌کند، آن فرمان است و این هم فرمان است. حالا عروس که می‌خواهد بزک بشود و آن هم در حدّ واجبات یک عروس که موی سر است و از هر چیزی لازم‌تر است. مو یک موهبت الهی است، مو یک نعمتی است. می‌دانید امروز چقدر برای ریزش مو خرج می‌کنند که بند بیاید؟ بعد پیغمبر لعنت می‌کند!

ببین چقدر دین اُفت کرده که به جای اینکه به فکر ترقی و تکامل بشریت باشد به خلاف ادعاهایش برای یک کار به این پیش پا افتادگی، معمولی و در عین حال ضروری خدا لعنت می‌کند! این خدای ادیان هم در جیب مخبرین و مبلغینش آماده است که تا یک چیزی را به میلشان نباشد زود خدا را می‌آورند جلو، البته من فکر نمی‌کنم خاتم النّبیین یک چنین حرفی زده باشد چون این مخالف با عقلانیت است و کسی که کتابش مرتب شعارش «أَ فَلا تَعقِلونَ» است و معیارش «کُلَّمَا حَکَمَ بِهِ الْعَقْل حَکَمَ بِهِ الشَّرْع» است نمی‌آید چنین حرفی بزند، یقیناً به او بسته‌اند! خب ما وقتی یقین داریم که به او بسته‌اند بعد تکلیف احادیث چه می‌شود؟

▫️ وقتی که یک حدیث، ده حدیث، صد حدیث، هزار حدیث را به پیغمبر بسته‌اند، که بقول ابوهریره، که سندش را به دست آوردیم که گفت شصت هزار قال رسول الله جعلی من زدم فقط به نیت جذب مردم به اسلام، طبق آن قاعده «نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» نیت مؤمن از عمل او بهتر است، یعنی اگر عملش بد است و نیتش خوب است آن را جابجا می‌کند یا اينکه در بین سیاسیّون معروف است که هدف وسیله را توجیه می‌کند.

وقتی که چند تا حدیث خلاف شد دیگر به بقیه احادیث نمی‌شود اعتماد کرد و دلیلش را هم در خود دین به دست آوردیم؛ «الرِّوایَه ظَنِّیُ الصُّدُور» صدورش ظنّی است و بعد آمده‌اند برای اینکه محکم کاری کنند می‌گویند نه علم رجال و علم حدیث درست شده و اینها تطبیق می‌کنند. چه چیزی را تطبیق می‌کنند؟

وقتی یکی از بزرگان اصحاب امام صادق مفضل ابن عمر مورد مخالفت اصحاب و انصار امام صادق قرار می‌گیرد که این با بی‌دین‌ها، با فاسقین و فاجرین می‌چرخد، خب شما الان چطور می‌خواهی مفضل را قبول کنی؟ در حالی که بیشترین روایات از امام صادق برای مفضل است. خب اینجا الان این عالم رجالی چگونه می‌خواهد تشخیص بدهد که صاحب این حدیث و واسطه این روایت آدم خوبی بوده یا بدی بوده؟ اگر بگوید آدم بدی بوده که طبق اسنادی که درآوردیم امام صادق او را بیشتر از همه اصحابش تأیید کرده، و اگر بگوید آدم خوبی بوده، پس چرا با الوات و اشرار رفیق بوده و با آنها می‌پلکیده است؟

مدت زمان: 7:55
منبع:کتاب تنقیح الحاجة از سنن ابن ماجه است از اعاظم صنعت حدیث اهل سنّت و جماعت.

✍️ سلسله اصحاب حدیث، روایت را به اسماء از نزدیکان رسول الله رساندند.