برچسب: خلق

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم

📎 از مجموعه تحریم سخن

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم
چنگ و دندانِ قضا، ظلمتِ دائم، چه کنم

➖ چنگ و دندان به ما نشان می‌دهی؟ ما با دست خالی و تو با همه امکانات؟ این معنای عدل است! این همان «بِسْم الله الرَّحمَن الرَّحیم» است که غیر از آغاز سوره‌ها داخل قرآن هم زیاد رحمان و رحیم آمده است.

ای وای که این خلق کتک خورده، دگر حال ندارد
از زور و فشار حرجی، قال ندارد

➖ قال یعنی زبان دیگر ندارد، حرف نمی‌تواند بزند.

ما از این خِلقت چه خیری دیده‌ایم
تا دعایی بهر شکرت آوریم

این بشر، کابوس دادی در جهان
نی به خوابش بلکه بیداری عیان

➖ همه زندگی‌ها شده کابوس و چه کنم چه کنم.

شروع شراب خواری من ز آن ازل بوده

آن جهنّم را که گفتی، عارضم
اسفل آمد در حیاتم؛ خائفم

سافلِ من، فقر و هم بیماری است
چون درَک آید، بسانم گوری است

بگو به من که کجا رفته حُسنایت
به دل نگر، نیامد آن جودت

در فراق وعده‌ات مجنون شدم
عقل و علمم را وِداعی دیگر است
نام و یادت در حصار یارب است

یا رب از این بارِ بنهاده به دوش
خسته گردیدم، نیامد آنچه هوش

ای سَرور امکان به کجایی؟
ای ماه‌تر از ماه، چه جایی؟

خورشید که شمع است برایت
ناید چو به من، نور هدایت

هر کسی را در فرازی، منزل است
جنبشی در خِلقتش در بازی است

شهر مشهور است این دل در کُنش
شهره در آفاق آید واکنش

روی ما بر در چنان میخ آمده
کز فراغت می‌خرد درد آمده

Read More