برچسب: عمر

این است اسلام زوری که چنین نتایجی دارد

بخشی از پادکست:

حضرت آقای عمر گفت من وقتی مسلمان شدم تمام عاداتم را، همه را کنار گذاشتم، شسته رفته، و در خدمت اسلام عزیز قرار گرفتم.

تمام شد؟ نه. اینجا تاریخ را سیاه می‌کند که مسلمین چقدر بدبخت هستند که کتابِ در خانه‌شان باید از زیرِ دست اینها دربیاید.

خب عمر چه گفت؟ گفت از همه چیز دست کشیدم اما از یک چیزی نه، که در جاهلیت داشتم و الان نمی‌توانم نداشته باشم. این چیست؟
«لَسْتُ اُبَالِي» برایم مهم نیست، «اِلَى اَيِّ النَّاسِ نَكَحْتُ وَ اَيِّهِمْ اَنْكَحْتُ» چه من مردم را بکنم و چه مردم من را بکنند! می‌شنوی؟ خیلی مهم است ها!

Read More

شروع شراب خواری من ز آن ازل بوده

آن جهنّم را که گفتی، عارضم
اسفل آمد در حیاتم؛ خائفم

سافلِ من، فقر و هم بیماری است
چون درَک آید، بسانم گوری است

بگو به من که کجا رفته حُسنایت
به دل نگر، نیامد آن جودت

در فراق وعده‌ات مجنون شدم
عقل و علمم را وِداعی دیگر است
نام و یادت در حصار یارب است

یا رب از این بارِ بنهاده به دوش
خسته گردیدم، نیامد آنچه هوش

ای سَرور امکان به کجایی؟
ای ماه‌تر از ماه، چه جایی؟

خورشید که شمع است برایت
ناید چو به من، نور هدایت

هر کسی را در فرازی، منزل است
جنبشی در خِلقتش در بازی است

شهر مشهور است این دل در کُنش
شهره در آفاق آید واکنش

روی ما بر در چنان میخ آمده
کز فراغت می‌خرد درد آمده

Read More

امید دادن های غیر عملی

امید دادن های غیر عملی

بخشی از پادکست:

بررسی حدیثی از امام صادق.
{هر کس زیارت نکند قبر ابی‌عبدالله را خداوند عمر او را کاهش می‌دهد. } ‌این چگونه توجیه می‌شود؟
آیا این نفرین است یا دعاست؟
بشارت است یا انذار است؟
می‌گوید اگر این کار را نکنی عمرت کوتاه می‌شود!
“وَ لَوْ قُلْتُ اِنَّ اَحَدَكُمْ لَيَمُوتُ قَبْلَ اَجَلِهِ بِثَلَاثِينَ سَنَةً” {سی سال اضافه می‌شود به عمرش. یعنی الآن باید بمیرد، اجلش رسیده موقع رفتن اوست، به زیارت امام حسین رفت و آمد سی سال به عمرش اضافه می‌شود.}
حالا شما حساب کنید یک نفر که مرتب می‌رود این باید از معمرین باشد، یعنی عمر طول و درازی داشته باشد. خودِ ائمه با اینکه قبر جدّشان را زیارت می‌کردند اما عمرهایشان کوتاه بوده است.
Read More