برچسب: فقر

رمضان رفت و سیاهی به زغال است

سعادت طلب ای که مجرم شدی
شقاوت تو را آمد و شر شدی

– ماه پاسخگویی است. «اَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ» امروز؛ آخرین روز قدر باید جواب بدهد.
قدر آمد و ما شرّ زمانیم!

– آن نسخه را یادت هست که خدا گفت دنیا ملعون است و هر کس و هر چیزی هم که در آن هست ملعونه است. من تعجب می‌کنم آن وقت چطور به امت پیامبر می‌گویند «امت مرحومه»؟ معارض است!

قدر آمد و ما شرّ زمانیم
خشم آمد و ما قهر مکانیم
در این هوای بهاری نگر که بدبختیم!

– زبان حال تمام آنهایی که به در بسته رسیده‌اند. آقا الان طوری شده که عریضه‌ها در محدوده خورد و خوراک است، این فاجعه مرهون «بِسْمِ اللهِ لرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» است.

در این هوای بهاری نگر که بدبختیم
نزول سماوی چو آمد و لختیم

– خیلی از آبرومندها به من اطلاع می‌دهند آن چیزهایی که برای فقراست به ما بدهید؛ خوراک است لباس است. تعجب می‌کنم اینها تا پارسال دست‌گیر بودند و دست فقرا را می‌گرفتند، چه شده!
دنیا چو سرای بی وفایست
از غیبت آن وفور نیزه‌هایست

این عصر فلاکت بشر بود
اوقات جهنّم و شرر بود

روزگارست فلک کرده جهان را!
شب و روزش شده مکر از همگان را

Read More

شروع شراب خواری من ز آن ازل بوده

آن جهنّم را که گفتی، عارضم
اسفل آمد در حیاتم؛ خائفم

سافلِ من، فقر و هم بیماری است
چون درَک آید، بسانم گوری است

بگو به من که کجا رفته حُسنایت
به دل نگر، نیامد آن جودت

در فراق وعده‌ات مجنون شدم
عقل و علمم را وِداعی دیگر است
نام و یادت در حصار یارب است

یا رب از این بارِ بنهاده به دوش
خسته گردیدم، نیامد آنچه هوش

ای سَرور امکان به کجایی؟
ای ماه‌تر از ماه، چه جایی؟

خورشید که شمع است برایت
ناید چو به من، نور هدایت

هر کسی را در فرازی، منزل است
جنبشی در خِلقتش در بازی است

شهر مشهور است این دل در کُنش
شهره در آفاق آید واکنش

روی ما بر در چنان میخ آمده
کز فراغت می‌خرد درد آمده

Read More