برچسب: منتظر

به قطره‌های بحار، خفه شدم به دیار

ای به دنبالت همه فریاد من

– می‌خواستی من را خلق نکنی! خلق کردی؟ هر جا باشی؛ تو که همه جا هستی من هر جا بروم داد می‌زنم و افشا می‌کنم که به وظایفی که دین گفت تو بر نفْست نهادی عمل نکردی.

ما درین بیغوله‌ها نشئت کشیم

– نعش کش شنیدی؟ آنهایی که خانمان ندارند در کوچه پس کوچه ها زیر پل‌ها می‌میرند ماشین مخصوص از قبرستان می‌آید نعش آنها را برمی‌دارد.

– نشئت؛ یک مقطع زمانی را می‌گویند، نشَئات یعنی اعصار، ازمنه.

ما درین بیغوله‌ها، نئشت کشیم
بهر روزی بر هزاران نعش آمد در کِشیم

– همان نعشی که الان بحثش بود.

– اینطوری معادله را تنظیم کن، روزی هزار بار این بدن را تا قبرستان می‌کشی و دوباره به خانه برمی‌گردانی، نه آنجا جایت است نه اینجا! نه اینجا خوشی نه آنجا!

دردِ دلم با تو هست، حُبّ جنانم
گو که برآرد به من روز جلالم

– مناجات روز جمعه است، نماز جمعهٔ منتظر این است؛

به قدر یک جرعه
بده مرا لمعه
به قطره‌های بحار
خفه شدم به دیار
– قطره‌هایی که در تمام دریاها هست دانه دانه‌اش قطره قطره‌اش شهادت می‌دهند که منتظر استحاله شد، له شد.

Read More

منتظر

منتظر

بخشی از پادکست:

ما به عنوان یک منتظر غرامت می‌دهیم در عصری که انصاف نیست، وجدان نیست، عدالت نیست که اگر بود، استضعاف یعنی حق‌‌کشی، تبعیض و ظلم ایجاد نمی شد. استضعاف به معنای این است که روزگار و فرزندان روزگار، یک آدم بی دفاع را مورد حمله قرار می‌دهند. ما منتظر هستیم تا یک قدرت مافوق تمام قدرتمندان گشایشی در امور ایجاد کند. زیرا که از ابرقدرت ها هم کاری ساخته نشد، قدرت ها یا به دنبال منافع خودشان بودند یا این که حتی در اجرای نقشه پردازی های خودشان هم در گِل ماندند. ما در جستجوی یک قدرتی هستیم که سازنده این قدرت های مادی و اینچنینی است.