صدا

چون طبقاتی شده این جامعه

از مجموعه تحریم سخن

ای وای که این جامعه را فجعه گرفته
در مجتمع ناس نگر زار گرفته

➖«فجعه» مخفف و مصغر «فاجعه» است.
➖«فجایع» که مهمترین آن فقر است

چون طبقاتی شده این جامعه
پس تو نگر ظلم شده فاجعه

➖این هم درد دل همه شماست ها، در این جامعه در همین تهران یک عده‌ای اینقدر دارند که نمی‌توانند جمعش کنند و یک عده‌ای اینقدر ندارند که نمی‌توانند خودشان را جمع کنند، این یعنی عدل، همین عدلی که دین می‌گوید، این است!

➖فجایع فقر و خشکسالی و بیماری و ناامنی و نگرانی!

➖الان دوتا طبقه داریم:

یک طبقه شد به رفاه عظیم
واحد کوچک ز بهشتی کریم

وآن دگری فقر و فلاکت به عمر
نیست شده در جریانی به ضُر

➖«وآن دگری» این من و تو هستیم، طبقهٔ فقیر جامعه!

➖«وآن دگری» یعنی طبقهٔ له شدهٔ جامعه! نمی‌دانم می‌گویند مسئولین گفته‌اند خط فقر سی میلیون است، واقعاً آدم جگرش پاره می‌شود، بعد اکثر حقوق بگیرها زیر ده تومان! چه خدایی؟ چه خلقتی؟ چه اشرف مخلوقی؟ چه «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؟ چه «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ»؟ اینها چیست؟ اینها جوک است که گفتی؟!

العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

از مجموعه تحریم سخن

ای که گفتی کلّ شهرٍ آمده بر ما محرّم
العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

➖هماهنگ با ابی عبدالله که صدای العطش اهل بیت خود را می‌شنید و به آن کفار ملاعین التماس می‌کرد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»! الان هم در این مملکت مردم در قحطی آب هستند. آن روز شمر، عبیدالله ابن زیاد و عمر ابن سعد آب را بر حسین و خانواده‌اش بستند و امروز خدا بسته، دیروز هم خدا بسته بود!

هفتهٔ ماتم شده در کربلای عصر ما
لیک اندر خانه‌ها ظلمت شده بر طاق ما

➖هفته عاشورا و تاسوعاست!

از محرّم، عبرت آموز تو ای تشنه فرج
آب و نانت که به قحط آمده از باب حرج

➖دقیقاً در ایام عاشورا خدا شیرهای آب را به ملت بسته، جالب است ها! عجب خدایی می‌کند، آب که قحطی‌اش است، نان هم که بی‌پولی‌اش است، می‌ماند هوا، هوا هم که مسئولین اعلام کردند هوای بسیاری از شهرها غیر قابل تنفس است، این هم خدایی خدا! زندگی بشر مستلزم آب و هوا و غذاست، این هم این مثلث است.

مردم از فروع دین بیزارند!

– «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».

«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، «كُتِبَ» اَیْ «فُرِضَ» یعنی واجب شد بر شما، یک جا می‌گوید «فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ»، یک‌ جا می‌گوید «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، یک‌ جا می‌گوید «اَقِمِ الصَّلَاةَ»، همهٔ اینها وجوب شرعی دارد.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ، آدم‌کشی بر شما نوشته شد»، بکشی و کشته شوی!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» اینجا جالب است؛ «شما زیر بار نمی‌روید»، خب معلوم است! چه کسی از کشته شدن خوشحال است؟ چه کسی از کشتن خوشحال است؟ قساوت قلب می‌آورد. اینکه علی ابن ابیطالب شمشیر می‌زند و اشک می‌ریزد و می‌گویند چرا گریه می‌کنی؟ می‌گوید به خاطر اینکه اینها بندگان خدا هستند. علی ابن ابیطالب بین حرف خدا و حرف وجدان گیر کرده! وجدان می‌گوید نکش، سر یک کلمه‌ای که نگفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» باید او را بکشی؟ خب نمی‌خواهد مسلمان بشود!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» شما کراهت دارید. چقدر جالب است، مخاطب این «لَكُمْ» مسلمین هستند چون «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ» از وجوب شرعیه است. جهاد جزء فروع دین است. عامهٔ مسلمین «كُرْهٌ لَكُمْ» نمی‌پسندند جنگ را! با اینکه عرب‌ها زاده و پرداختهٔ جنگ بودند یعنی اصلاً حرفهٔ آنها این بود، نان، سفره و دکان آنها این بود که به اطراف و اکناف حمله می‌کردند و غارت می‌کردند می‌کشتند، زن‌ها را برای آمیزش می‌آوردند و بچه‌ها را برای نوکری می‌آوردند، با این جهت می‌گوید «وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ»! خب این مردم، همان عرب‌های قبل از اسلام هستند که جنایت می‌کردند ولی آمدند زیر سایهٔ اسلام که آرامش پیدا کنند نه اینکه ادامه پیدا کند و آن خشونت‌ تداوم پیدا کند!

اینها گول شعار «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحُوا» را خوردند.
«تُفلِحُوا» چند تا معنا دارد؛ هم در کتاب دهخدا کتاب لغت‌نامه‌اش را برو بگرد و هم در کتب معانی عربی است که لغت عرب بسیار داریم.

▫️«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم شده یک بازیچه در دستِ قاعدهٔ تقیه! می‌گوید تو کراهت داری که کشته بشوی؟ نه! «برو کشته بشو، شاید این کشته شدن به درد تو بخورد». ببین اصلاً خود خدا هم با قطعیت حرف نمی‌زند، می‌گوید «عَسَىٰ»! «عَسَىٰ» یعنی چه بسا، «عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» چه بسا از این کشته شدن و کشتن بدتان می‌آید، «وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»! آیا این خیر است؟ مردم را به زور بیاوری مسلمان کنی و تبدیل بشوند به یک گروه عظیم خوارج و منافقین، بعد پیغمبر که سرش را به زمین گذاشت، هم شیعه نوشته و هم سنّی نوشته که «اِرتَدَّ النَّاس»! یعنی همه کمپلت از دین برگشتند، چون این دین با قواعد منطق که سازگار نبود بلکه با کشتن است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم دستاویز خیلی‌ها شده که از یک چیزی بدت می‌آید می‌گوید: نه «وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»، خیر توست بابا! مالش را دزد برده، می‌گوید خیرت است، مریض شده، می‌گوید خیرت است، فقیر است، می‌گوید خیرت است، عجب! چرا اینقدر خیر خدا وارونه است؟ البته خودش گفته است، در درس‌ها داشتیم که «الدُّنْیَا مَعْکُوسَةٌ» یعنی وقتی می‌گوید «خیر» شر است، می‌گوید «شر» خیر است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» چه بسا از یک چیزی خوشتان می‌آید «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» یعنی خوشتان می‌آید که یک کناری زندگی آرام داشته باشید و راحت باشید بابا، یک بار کُشته دادیم و آمدیم زیر سایهٔ اسلام، حالا دیگر بگذار راحت باشیم. نه، باید هر روز «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»! پس شما خیر و شر را تشخیص نمی‌دهید، خیلی جالب است، این هم از همان آیات جبر مطلق است! مردم از کشتار بدشان می‌آید ولی خدا خوشش می‌آید، چه کسی برنده است؟ خدا. چرا؟ برای اینکه تهدید می‌کند و می‌گوید اگر نکشی به جهنم می‌روی، اگر بکشی به بهشت می‌روی.

یا اینکه در همان زمان پیغمبر آنهایی که از جنگ عقب‌نشینی می‌کردند پیغمبر می‌گفت «اینها را تحریم کنید و با آنها حرف نزنید»، این‌ مستندات دینی است، اینها را در کتاب حافظ و سعدی و شمس و مولانا که ننوشته‌اند. خوشبختانه ما هر چه دلیل و حجت داریم از همین دین مبارک است.

«وَالله یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» شما که نمی‌دانید، خدا می‌داند. چه چیزی را شما نمی‌دانید؟ اینکه شمشیر، تیز و بُرنده نیست، درد ندارد، اعضای بدن را تکه تکه نمی‌کند، شما نمی‌دانید، این خیر است!
«نمی‌دانی» یعنی اینکه حکم، حکم خداست «لَا حُکْمَ اِلَّا لِله».

تشخیص اینکه چه چیزی خیر است و چه چیزی شر است به چیست؟ خب از اینطرف که دین هفتاد نوع تفسیر دارد، خب آدم گیج می‌شود، باید چکار کنیم؟ اینجا نوبت عقلانیت است؛ عقلی که خود قرآن شعارش است، ترویج می‌کند و مروّج آن است، می‌گوید «أَ فَلا تَعقِلونَ؟» یک حالت محاکمه و محاجه است که آیا عقل ندارید؟ آیا با عقل راه نمی‌روید؟ «لَا تَشْعُرُونَ» بی‌شعورید؟ نفهم هستید؟

پس مشکل سر چیست؟ بر سر این خدایی که سازهٔ ادیان و مذاهب است! ما مشکلمان سر خداست وگرنه معصومین روی چشم ما هستند، قرآن روی سر ماست، تازه خود خدا هم ما را هدایت کرده است! به چه چیزی؟ به اینکه عدم تطابق‌ها را بفهمیم و درک کنیم و این کلاهی که هزاران سال است که بر سر متدینین و متشرعین رفته و از جمله سر خودمان، بالا بکشیم.

آنقدر این کلاه پایین رفته که جلوی تنفس آزاد را گرفته، یعنی کسی به عنوان یک پیرو دین، حق ندارد و به خودش اجازه نمی‌دهد که استقلال در استنباط داشته باشد، می‌گوید که هر چه آنها گفتند! ولی خوشبختانه از اینطرف هم دست را باز گذاشتند، اگر ائمه گفتند «هر چه ما می‌گوییم همان است»، از اینطرف هم می‌گویند که «ما هفتاد مدل فتوا می‌دهیم و هر موقع هم لازم بود انکار می‌کنیم».

مدت زمان: 10:02
منبع: آیه ٢١۶ سوره بقره

حقوق بشر دینی را ملاحظه کنید!

– «حَدَّثَنَا اَبُو بَكْرِ ابْنُ اَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ ابْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ هِشَامِ ابْنِ عُرْوَةَ، عَنْ فَاطِمَةَ، عَنْ اَسْمَاءَ، قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ فَقَالَتْ اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا.‏ فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ الله ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ ‏”‏ لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ”».

«قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ» زنی نزد پیغمبر آمد، «فَقَالَتْ» گفت «اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ» دخترم عروس شده و شب عروسی اوست، «وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ» و قبلاً مبتلا به بیماری حصبه شده «فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا» موهای سرش ریخته است «فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ» می‌خواهیم برای او مو بکاریم یا موی مصنوعی درست کنیم، عروس کچل که نمی‌شود. «فَقَالَ رَسُولُ الله» پیغمبر فرمود «لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» خدا لعنت کند کسی که چیزی را به سر زن‌ها تحت عنوان مو یا موی مصنوعی وصل می‌کند و آن کس که این کار را برایش انجام می‌دهد.
این یکی از موارد دلخراشی است که در ادبیات دینی مشاهده می‌شود. حالا مثلاً مو بکارد یا مو بچسباند، خدا خدایی خودش را از دست می‌دهد؟ آن هم برای عروس که پیغمبر می‌گوید لعنت خدا بر «الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» کسی که این موی مصنوعی را سرش می‌کند و هم آن کسی که این کار را برایش انجام می‌دهد، یعنی آن آرایشگر.

حالا تاریخ سوال می‌کند که شما که اینقدر سفارش به ازدواج می‌کنید «وَ اَنْكِحُوا الْاَيَامَىٰ» امر می‌کنید ازدواج کنید، «اَنْكِحُوا» مثل «اَقِمِ الصَّلَاةَ» است فرقی نمی‌کند، آن فرمان است و این هم فرمان است. حالا عروس که می‌خواهد بزک بشود و آن هم در حدّ واجبات یک عروس که موی سر است و از هر چیزی لازم‌تر است. مو یک موهبت الهی است، مو یک نعمتی است. می‌دانید امروز چقدر برای ریزش مو خرج می‌کنند که بند بیاید؟ بعد پیغمبر لعنت می‌کند!

ببین چقدر دین اُفت کرده که به جای اینکه به فکر ترقی و تکامل بشریت باشد به خلاف ادعاهایش برای یک کار به این پیش پا افتادگی، معمولی و در عین حال ضروری خدا لعنت می‌کند! این خدای ادیان هم در جیب مخبرین و مبلغینش آماده است که تا یک چیزی را به میلشان نباشد زود خدا را می‌آورند جلو، البته من فکر نمی‌کنم خاتم النّبیین یک چنین حرفی زده باشد چون این مخالف با عقلانیت است و کسی که کتابش مرتب شعارش «أَ فَلا تَعقِلونَ» است و معیارش «کُلَّمَا حَکَمَ بِهِ الْعَقْل حَکَمَ بِهِ الشَّرْع» است نمی‌آید چنین حرفی بزند، یقیناً به او بسته‌اند! خب ما وقتی یقین داریم که به او بسته‌اند بعد تکلیف احادیث چه می‌شود؟

▫️ وقتی که یک حدیث، ده حدیث، صد حدیث، هزار حدیث را به پیغمبر بسته‌اند، که بقول ابوهریره، که سندش را به دست آوردیم که گفت شصت هزار قال رسول الله جعلی من زدم فقط به نیت جذب مردم به اسلام، طبق آن قاعده «نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» نیت مؤمن از عمل او بهتر است، یعنی اگر عملش بد است و نیتش خوب است آن را جابجا می‌کند یا اينکه در بین سیاسیّون معروف است که هدف وسیله را توجیه می‌کند.

وقتی که چند تا حدیث خلاف شد دیگر به بقیه احادیث نمی‌شود اعتماد کرد و دلیلش را هم در خود دین به دست آوردیم؛ «الرِّوایَه ظَنِّیُ الصُّدُور» صدورش ظنّی است و بعد آمده‌اند برای اینکه محکم کاری کنند می‌گویند نه علم رجال و علم حدیث درست شده و اینها تطبیق می‌کنند. چه چیزی را تطبیق می‌کنند؟

وقتی یکی از بزرگان اصحاب امام صادق مفضل ابن عمر مورد مخالفت اصحاب و انصار امام صادق قرار می‌گیرد که این با بی‌دین‌ها، با فاسقین و فاجرین می‌چرخد، خب شما الان چطور می‌خواهی مفضل را قبول کنی؟ در حالی که بیشترین روایات از امام صادق برای مفضل است. خب اینجا الان این عالم رجالی چگونه می‌خواهد تشخیص بدهد که صاحب این حدیث و واسطه این روایت آدم خوبی بوده یا بدی بوده؟ اگر بگوید آدم بدی بوده که طبق اسنادی که درآوردیم امام صادق او را بیشتر از همه اصحابش تأیید کرده، و اگر بگوید آدم خوبی بوده، پس چرا با الوات و اشرار رفیق بوده و با آنها می‌پلکیده است؟

مدت زمان: 7:55
منبع:کتاب تنقیح الحاجة از سنن ابن ماجه است از اعاظم صنعت حدیث اهل سنّت و جماعت.

✍️ سلسله اصحاب حدیث، روایت را به اسماء از نزدیکان رسول الله رساندند.

ای خدای کور و کر درمانده‌ایم

از مجموعه تحریم سخن

➖حق داری بگویی که «خدا کور است» چون نمی‌بیند، خلق کرده و احتیاجات اولیه خلقش را به روی دوش خودش گذاشته؛ «لَا تَكِلْنِي اِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً» مرا به حال خودم وا مگذار! فقط در معنویات نیست که ائمه این را می‌گفتند که «اگر به حال خودمان بگذاری گناه می‌کنم»، در مادیات هست اصلش آن است، یعنی تو اگر کمک نکنی چه کسی بکند؟ همه می‌گویند به ما چه، برو پیش کسی که خلقت کرده، چطور در مشکلات ظاهری همه به بچه می‌گویند برو به بابات بگو، به ما چرا می‌گویی؟ برو به بزرگ فامیل بگو، به من چه که گرفتاری!

عید قربان من است، عید قربان من است

از مجموعه تحریم سخن

گوسفندان، همه آرند چو فریاد بلند
که ز این مسلخ دوران، چه جنایات فکند

➖داستان قربان، قصهٔ انسان‌های بیچاره و بی‌گناه!

این فلاکت‌ها ز جور و ظلم خلقش
عید قربان من است، عید قربان من است

این خلاف وعده‌های ربّ ما
عید قربان من است، عید قربان من است

➖با این آمار باز هم می‌گویی که عید قربان؟ یا می‌گویی قربانگاه تاریخ؟ همه ما را دارند قربانی می‌کنند!

فقر و درد و رنج و غم
عید قربان من است، عید قربان من است

خانه شد قبر و گورم پر ز نی
عید قربان من است، عید قربان من است

وضعِ آشفته من بین که خراب است همه
عید قربان من است، عید قربان من است

این فلاکت‌ها که آمد بهر ما
عید قربان من است، عید قربان من است!

من از توحید تو کافر چو گشتم

از مجموعه تحریم سخن

من از الله جویم استعانت
ولٰکن آیدم دائم شرارت

➖معنای توکل است. جار و جنجال ادیان را ول کن «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»! چه چیزی عارض تو شده و چه چیزی از این توکل به دست آوردی؟

من از این عالم خاکی به غیظم
تو از افعال می‌گویی جزایم

➖می‌گویی این کار را بکن به بهشت می‌روی؟! اینجا پوست مردم را داری می‌کَنی به نام نامی الله!

من از ذکر و دعایت خسته گشتم
تو از جنّت بگویی هی ندایم

➖اینجا مردم نیاز دارند، امنیت، آسایش، آرامش و سلامتی می‌خواهند، تو می‌گویی صبر کن «اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا»، چقدر این دین شعار می‌دهد، بس است بابا!

من از توحید تو کافر چو گشتم
تو از عدلت بگویی هی صدایم

➖چیزی ته این توحید تو نمانده‌، بعد می‌گویی من عادل هستم؟ آیا این عدل است؟

من از این حال بد نالیده گشتم
تو از میعاد می‌گویی که رَستم

➖می‌گوید که «این کار را بکنی از پل صراط راحت رد می‌شوی»، اول مشکل پل اینجا را حل کن! پل زندگی بشر لغزنده است، از پل صراط چه می‌گویی؟!

من از آن وعده‌هایت دل بریدم
تو بازم هی طلب کردی که هستم

➖وعده‌هایت را ثابت نکردی، معروف‌ترین و‌عده‌ات «اُدْعُونِی» است، تو آبروی هر چه خداست را بردی، هر چه مردم داد می‌زنند «خدا!»، به زبان حال و قال به آنها می‌گویی خفه شو! از بندگانت به سوی تو عارض می‌شوند، تو هم چهارتا مشت بر سرشان می‌زنی!

من و این جان نابودم، قوامم
تو را صد بار در ساعت بخواندم

از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

از مجموعه تحریم سخن

مرغ سرکَنده و پَر بر بادم
از میان قفسم داد به فریاد به هر ساعاتم

➖سرم را بریدند و پرم را هم به باد دادند.

دلا بسوز که از بخت خود فغان بکنی
جگر به تابه و عیش و عشرتم فنا بکنی

➖می‌گوید «شما معیشت‌تان از کجا اداره می‌شود»؟ از خدا! خدا خلق کرده باید تأمین کند، آیا می‌کند؟ این آمار مسئولین امر است که می‌گویند «یک سوم ملت ایران زیر خط فقر هستند». زیر خط فقر می‌دانی یعنی چه؟ یعنی پول ندارد اجاره‌خانه بدهد، پول ندارد نسخه‌اش را بپیچد، پول ندارد غذا بخرد. مسئولین، بنده خداها واقعیت را می‌گویند، این آبروی خداست که می‌رود!

انزوا شد خانه‌ام، انفرادی مسکنم

➖در این شرایط، آدم منزوی و خانه‌نشین می‌شود.

چیست این فقر و فلاکت، کاین شده همراه ما
کیست مسئول طبابت، شد مرض درگیر ما

➖ما را رها هم نمی‌کند!
➖طبیب کیست؟ خدا! غنی کیست؟ خدا! چه کسی می‌گوید؟ قرآن!

به افشا کردنت، اصرار دارم

از مجموعه تحریم سخن

به افشا کردنت، اصرار دارم
به آن روی خوشت، اقرار دارم

➖روی خوشی که پدران و مادران از خدا به ما نشان دادند و به عکسش را دیدیم! در احادیث که داریم «دنیا معکوس است»، خدا هم معکوس است، عکس آن چیزی که قرار بود بشود، خودش گفته بود، خودش ضمانت کرده بود، که همه اینها در اسناد دینی هست، خودش به عهده و به ذمه گرفته بود که رحمتش بر غضبش پیشی بگیرد.

در جام جهان‌نما خدا نیست!

➖در تاریخ که جستجو می‌کنید آن خدایی که معرفی شده وجود ندارد.

غیر از مرض و درد و بلا چیز دگر نیست

این مردم بیچاره نفسگاه ندارند
از هر طرفی رنج مضاعف که ببارد

چه کند ملّتی که غم دارد؟

از مجموعه تحریم سخن

چه کند ملّتی که غم دارد؟
غصّه‌هایی به جان و دل دارد

از خدایش همیشه شر دارد
از جگر، سوز و آه و اشک آرد

در سحرگه ببین نوا دارد
شبِ پر شرر به سر دارد

همه تقدیر او کتک دارد
چو عریضه، پر خطر دارد

آب و نانش نگر به خون دارد
رزق و روزی، هوا به پر دارد

عیش و عشقی که در نهان دارد
آن مبدّل شده، به سم دارد