مگه وجدان، مرده انسان رو

نردبان این جهان، بشکستنی‌ست
نقشه‌هایش جملگی خاکستری‌ست

خدای من رفته پشت ابر
خورشید و ماهش خفته سر به سر

مریض من له شده زیر پا
قرص کپسولش رفته تو هوا

مگه وجدان، مرده انسان رو
دم به دم چکش می‌زند تو رو

پرستوی عشق این دل من
ترک خانه شده، بُرده حال من

بارالها این وطن، از هر مصیبت دور کن
مردم بیچاره را از هر خطر، آزاد کن

میهنم را از عذابت دور کن
ملت بدبخت ما را از فشارت دور کن

هیهات که الفقر شده داد و هوارم
این سیل عظیم است، فلک داده قضایم

از بس که زدی بر سر این خلق زلازل
ته ماندهٔ مستضعفِ بیچاره شده لال

 

 

پادکست قبلی

وقتی که کشتار تمام می‌شود رحمت می‌بارد!

پادگست بعدی

آیا منجی و مصلح، می‌تواند عذاب اکبر باشد؟

یک نظر بنویسید

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *