بخشی از پادکست:
عبدالله ابن مغیره از گروه، نه از یک نفر، نقل روایت کرده است ،از امام صادق
{بندهای که طرف خداست دعا میکند}
«یَدْعُو اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْاَمْرِ»
حالا این امر دوتا معنا دارد:
– یک امر تقدیر است
– یک امر وعده است
میخواند خدای عزَّ و جلّ را در کارش، «يَنُوبُهُ فَيَقُولُ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ» خدا به فرشتهای میگوید. فرشتهٔ او «فَيَقُولُ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ»، در قرآن میگوید که ما برای هر کسی دوتا فرشته گذاشتیم که حالا گفتند رقیب و عتید است، چپ و راست است، خوبی و بدی را مینویسند، بعد بحثهای «یَحْفَظُونَهُ» بوده که اصلاً به آن نمیخورد، معادلات چیز دیگری است، فرشته گذاشته که او را حفظ کند نه اینکه جاسوسی او را بکند، مُفتش نگذاشته که تفتیش عقاید کند که کجا میرود برایش پرونده درست کند.
«اِقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ وَ لاَ تُعَجِّلْهَا» اینجا روی عدم تطابق آمدیم، یارو دستش زیر ساطور گیر کرده میگوید نجاتم بده! خدا هم به همان فرشتهای که مواظب و محافظش است، مَلک رابط بین مخلوق و خالق است میگوید، نمیدانم چیست تفاسیر مختلف باید کرد چون عالَم عالَمِ تشکیک و تردید است هر چه بشنویم باید بگوییم یحتمل!
عالَم احتمالات است.
اینجا یک مثلث حاکم است برایت هم گفتم چون عِلم نیست و جهالتخانه است لذا روی حدس و گمان و ظّن و احتمال ما مجبوریم کار بکنیم.
قاضی هم همینطور است، در رشتهٔ قضا او هم چون علم ندارد، علم قاضی به چه چیزی است؟ به پروندهای که جلویش گذاشته شده است، خب این پرونده را درست کردند شسته رفته کردند و آن مسئول مربوطه جلویش گذاشته است، خب این اعتراف که در پرونده است چطوری اعتراف گرفته؟ به خاطر اینکه قضاوت و داوری در این عصر مغشوش که همه چیز در حالت غِش است آینده را درست به آدم نشان نمیدهند.
-خب، الان شما یک بیماری خطرناک گرفتی میگویی خدا! خدا هم به این مَلک میگوید برو ببین چه شده! مَلک میآید میگوید درد دارد سرطان دارد کرونا گرفته. شما را به خدا ببین ادبیات توحید زمینی چقدر مفتضح است! میگوید خیلی خب «اِقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ» قضا کنید. تا اینجا شد بالقوه، «وَ لاَ تُعَجِّلْهَا، عجله نکن»، بابا نوشدارو بعد از مرگ سهراب!
-این الان صاحبخانه دارد اموالش را در خیابان میریزد چندین برج است که نتوانسته اجارهخانه را بدهد، ودیعه هم که داشته تمام شده صاف شده، یِر به یِر شده الان کمک میخواهد، میگوید که حاجتش را بده، یعنی چه؟ یعنی بیا به او پنجاه میلیون صد میلیون بده که بتواند اجارهخانه بدهد پول پیش بدهد.
-«وَ لاَ تُعَجِّلْهَا» دیگر چیست؟
میگوید عجله نکن! آن یارو دارد جان میدهد میگوید باشد میدهم ولی عجله نکن! هزاران سال است، رجال ظهوری نابود شدند، بین در و دیوار غیبت له شدند مدام گفت میدهم؛ «وَعْدَ اللهِ لَا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ»، رفتند و با ناکامی گفتند «وَ انْتَظِرُوا»!…
- مدت زمان:
- منبع: کتاب اصول کافی جلد ۳ صفحه ۲۶۰ حدیث ۳۶، از محمد ابن یعقوب کُلینی
Podcast: Play in new window | Download