دیانتی که بر مدار خشونت و استبداد قرار دارد

عبدالله ابن عمر از رسول الله نقل می‌کند و می‌گوید: «جُعِلَ رِزْقِي تَحْتَ ظِلِّ رُمْحِي، وَ جُعِلَ الذِّلَّةُ وَالصَّغَارُ عَلَى مَنْ خَالَفَ أَمْرِي»، ببین چقدر باعث خجالت است، به رسول خدا نسبت دادند، پیغمبر چنین حرفی را نگفته، به هر حال این یک دینی است که حدیثش این است، آیه‌اش آن است، روایتش این است، مشکل سرِ «الله» است و الّا پیغمبر نمی‌آید چنین حرفی بزند. می‌گوید پیغمبر گفت: «روزیِ من زیر سایه نیزهٔ من است»، عجب! خب این حرف با حرف یک راهزن چه فرقی می‌کند؟ با حرف یک زورگو چه فرقی می‌کند؟ برای همین است که می‌گویم پیغمبر نگفته، برای همین است که می‌گویم این دین از آن بالا که آمده وارونه بود. هیچ پادشاهی، امیری، امپراتوری، حاکمی و رهبری نمی‌آید بگوید که «من روزی‌ام را از نیزه درمی‌آورم» و بعد هم گفت که به پیغمبر نسبت داده‌اند که «هر کس از من سرپیچی کند به وسیله همین نیزه خوار و ذلیلش می‌کنم»، این شد دین؟ خب این استبداد مطلق است! این کجایش جاذبه دارد؟
مدت زمان:4:32
منبع: کتاب صحیح بخاری جلد سوم صفحه ۸۲‌ کتاب جهاد و سیر

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x