دسته: ترک معادلات تکراری

دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

چگونه زندگی به دین متصل است؟

– «وَ مِنْ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ …».

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ» زندگی نیست مگر به دین. جالب است؟ من نمی‌دانم، تو می‌دانی؟ نه. به سراغ تاریخ برویم، لحظات ثبت شده. این که گفتم سند است، ثبت چه می‌گوید؟ آیا دین باعث حیات و زندگی مردم است؟ ها؟ ای تاریخ چه می‌گویی؟ تاریخ یک کتاب دارد که هزار و چهارصد و چهل و چهار سال ورق در آن است، می‌گوید دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ»، اجرای حدود، دست بشر را قطع می‌کنی، شلاق به بشر می‌زنی، بدنش را لخت می‌کنی، تا نیمه در گودال می‌کنی، از هر سو سنگش می‌زنی، آیا این زندگی به وسیلهٔ دین است یا مرگ به‌ وسیلهٔ دین؟

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ» و مرگ و نابودی نیست جز به سبب انکار یقین. یقین چیست؟ توحید. توحید کدام است؟ خداشناسی. خداشناسی کدام است؟ پیغمبر به علی می‌گوید «من و تو فقط خدا را شناختیم». حالا چگونه می‌خواهی این یقین را به جامعه مسلمین انتقال بدهی؟ تقیه یک دیوار بلند است که نمی‌گذارد مردم به یقین برسند.

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ»، مردم چگونه باید یقین کنند؟ با عقل. عقل چه می‌گوید؟ می‌گوید مبنای من برای تشخیص و تأیید، حواس پنج‌گانه است، چشم ببیند، گوش بشنود، ذائقه تأیید کند، بینی بویایی داشته باشد. خب، دارد؟ همه اینها ضدّ دین است!

مدت زمان: 4:53
منبع:کتاب ارشاد شیخ بزرگوار اسلام، مفید، که متأخرین بر سر سفرهٔ او غذای معنوی می‌خورند، از امیرالمؤمنین

با این همه معارضات در دین، چگونه می توان رستگار شد؟

آدم عاقل با موعظه ادب می‌شود. عاقل از دیدگاه دین «اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ (۳ بقره)» است، کسی است که تو می‌گویی الان روز نیست شب است، می‌گوید بله شب است. چرا؟ چون وحی گفته! سیب می‌خوری، این سیب نیست، این گلابی است. چرا؟ چون وحی گفته!

«اِنَّ اَلْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْاَدَبِ وَ اَلْبَهَائِمَ لَا يَتَّعِظُ اِلَّا بِالضَّرْبِ» در این تهدید هم هست، می‌گوید حیوان موعظه سرش نمی‌شود فقط بزنش، می‌خواهد بگوید اگر عاقلی و عقلت در خدمت وحی است، پس تو حرف گوش کن هستی، کتک به تو نمی‌زنیم، اگر حیوان هستی کتکت می‌زنیم. کتک چیست؟ حدود، قطع ید، حدّ زنا، لواط، زنای محصنه.

«ضرب» به همه چیز می‌خورد؛ به شلاق می‌خورد، به سنگسار می‌خورد، به اعدام هم می‌خورد. حالا بفرمایید که این خیل گرفتاری که در معرفت دین مجازات می‌شوند، اینها انسان هستند یا حیوان هستند؟ یعنی کسی که زنا می‌کند حیوان است؟ شهوت را چه کسی داده است؟ آیا آقا خدا نداده است؟ «فَاَلْهَمَها فُجُورَها (۸ شمس)» چیست؟

آدم دلش می‌خواهد کلهٔ خودش را خُرد کند! بابا این همه معارضات در دین، بعد چگونه می‌تواند این دین «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا الله تُفْلِحُوا» باشد؟ باعث پیروزی و فتح و ظفر انسان باشد؟ قواعد دینی کارهایی با این بشر می‌کند که نهی شده با حیوان نکنید.

رسول خاتم می‌گوید حیوان را مثله نکن. بعد قرآن چه می‌گوید؟ می‌گوید «دست راست را قطع کن، پای چپ را قطع کن». اُف بر ما که یک عمری کنار این چشمهٔ گِل‌آلود نشستیم و آب خوردیم، از این طرف می‌گوید حیوان را مثله نکن، بعد انسان را مثله می‌کند! آیا «دست قطع کردن» مثله نیست؟ نه؟ «گردن زدن» مثله نیست؟

مدت زمان: 4:42
منبع:کتاب غررالحکم صفحه ۲۳۶، از امیرالمؤمنین

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد!

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد، یعنی خدایی را که ساختند باید آبشخورش را تأمین کنند.یک مزرعه‌ای ساختند در افکار مردم به نام دین، باید به این مزرعه آب برسانند….

«اِنَّ السَّماءَ بَكَت عَلَى الحُسَينِ اَربَعينَ صَباحا بِالدَّمِ…..» آسمان چهل روز خون بارید به جای اشک، بعد از شهادت ابی عبدالله. یعنی به جای باران خون از آسمان می‌آمد.

من یک سوال می‌کنم: آیا اهل زمین دیدند که از آسمان خون می‌بارد یا فقط زینب کبری دید و رقیه خاتون؟ یعنی قتلهٔ ابی عبدالله دیدند که چهل روز خون از آسمان می‌آید؟ اگر می‌دیدند وحشت نمی‌کردند؟ به غلط کردن نمی‌افتادند؟ سر بریدهٔ ابی عبدالله را تکریم نمی‌کردند به جای سر نیزه؟ خانواده‌اش را احترام نمی‌کردند؟ نمی‌دانستند چه جنایتی کردند؟ چهل روز خون آمد! شده مثل حکایت همان شق‌القمر که گفت «نصفش پشت کوه مکه افتاد، من دیدم»!

مدت زمان: 6:40
منبع:کتاب کامل الزیارات صفحه ۸۱ باب ۲۶ روایت ۶، از امام صادق – کتاب کامل الزیارات صفحه ۹۰ باب ۲۸ روایت ۱۲، از امام سجاد

عقلانیّت در قرآن نیست!

حالا باز هم این کتاب را در خانه‌ات بر سرت می‌گذاری و‌ آن را می‌بوسی؟ بله؟ باز هم احکامش را، حدودش را، فرامین به قتلش را بر اساس وجدان و عقل می‌دانی؟

ای جابر هیچ چیزی مثل آن از عقل مردم دور نیست. قرآن را می‌گوید‌ ها! ای امام صادق عزیز چرا عقلانی نیست؟ «زیرا اول آیه درباره یک چیز است، وسط آن درباره چیز دیگر است و آخر آن درباره چیز سومی است». این را هر کس می‌گفت، واجب القتل بود ولی امام صادق گفت و زیر خاک قایمش کرد برای کاشف تا مردم مسلمان خفته در جهالت را از خواب بیدار کند.

می‌گوید «قرآن را عقلانی ندان چون اول و آخر و وسط آیه به هم نمی‌خورد» یعنی شلم شوربا شده، یعنی این قرآن را در اتاق تشریح در شام شهادت رسول الله آنقدر دستکاری کرده‌اند، اینقدر آن را بالا و پایین کردند، این طرف و آن طرفش کردند که عقل درکش نمی‌کند، «أَ فَلَا تَعْقِلُون (۸۰ مومنون)» در قرآن داد می‌زند که این کتاب بر اساس عقل تنظیم نشده چون ورودی‌های بسیار دارد، از هر جا به فکر رسول خاتم رسوخ کرده نفوذ کرده، تبدیل به آیه شده، برای همین از نظر اعراب از نظر کلام و از نظر معانی اشتباهات زیادی در این کتاب هست، غلط‌های زیادی در این کتاب هست.

مدت زمان: 7:50
منبع:کتاب تفسیر عیاشی جلد ۱ صفحه ۱۲، از امام صادق

پس قیامت کی برپا می‌شود؟

در تفسیر این آیه (سوره معارج آیه ۴) که می‌گوید «در روزی که به قدر پنجاه هزار سال است»، در این آیه می‌گوید: قیامت را می‌گوید، سر پل صراط را می‌گوید. می‌گوید پنجاه هزار سال سر پل صراط حرکت می‌کنی روی پنجاه میزان، هر میزانی هزار سال باید جواب بدهی! اصلاً ببین بقول آقا بزرگ چقدر قصهٔ دده بزم آراست، کلثوم ننه! برای خاطر پنجاه سال میانگین عمر دنیا آدم باید پنجاه هزار سال روی پل صراط بماند! آخر اینها چیست؟ بابا یا نگو زنده باد عقل، یا اگر می‌گویی، عقل رد می‌کند! این حرف‌ها عقلانی نیست.

☑️ امام صادق می‌گوید: این پنجاه هزار سال مال قیامت نیست بلکه مال رجعت است. امام صادق خواست مشکل را حل کند به ذائقهٔ عقلا بچسبد ولی بدتر شد، برای اینکه اگر عمر رجعت پنجاه هزار سال است، بگیریم سال کره زمین، نه سال نوری، خیلی خب! از خلقت آدم تا انتهای غیبت چقدر است؟ هم ده هزار سال داریم و هم صد هزار سال داریم.

☑️ حالا این چه می‌شود؟ پنجاه هزار سال آنجا، این هم ده هزار سال، می‌شود شصت هزار سال! پس چه وقت می‌خواهد قیامت بشود؟ اصلاً دین یک معمایی را چیده که حل نشدنی است و خودش هم نمی‌تواند حل کند. الان نگاه کن مدافع دین امام صادق آمده حل کند بیشتر گره زده به این نخ‌های دَرهم پیچیده و کلاف دَرهم رفته!

مدت زمان: 4:31
منبع:کتاب مختصر البصائر حلی صفحه ۱۶۷، از امام صادق

«به دشواری انداختن، نشانهٔ نفاق است»، آیا خدا چنین است؟

فرمود: «اَلتَّكَلُّفُ مِنْ اَخْلاَقِ اَلْمُنَافِقِينَ».
فرق بین تکلیف و تکلّف چیست؟
➖«تکلیف»؛ برنامه‌ریزی‌های معین است در حوزهٔ خاص، که حالا مثلاً بچه مکلّف می‌شود یعنی به سن بلوغ می‌رسد یک سری تکالیف، یک سری وظایف به او موکول و منتقل می‌شود
➖ولی «تکلّف» یعنی زورکی، به دشواری انداختن.

«اَلتَّكَلُّفُ مِنْ اَخْلاَقِ اَلْمُنَافِقِينَ» از خلق و خوی دو چهرگان است. آدم وقتی که اسم منافق را می‌شنود یاد تقیه می‌افتد، منافق یعنی دو چهره، تقیه کننده هم دو چهره است. مثل بحث قبل!

چه کسی مردم را به تکلّف می‌اندازد؟ اول خدا! برای اینکه بشر را مجبور می‌کند در یک خط فکری خاص قرار بگیرد؛ «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» آمدم شما را بکُشم تا اینکه بگویید «لَا اِلَه الَّا الله»! علی‌رغم شعار درونی قرآن که در آیة‌الکرسی می‌گوید «لَا اِکْراهَ فِی الدِّینِ (۲۵۵ بقره)» ولی در دین اکراه زیاد است؛
➖در بدو ورود به زور است،
➖آدم از این دین خسته می‌شود می‌خواهد برود باز به زور او را نگه‌ می‌دارند،
➖او را به تهدید قتل، به داخل می‌آورند و به تهدید قتل هم نمی‌گذارند دربرود.
خب این تکلّف نیست؟

آیا نماز خواندن، تکلّف نیست؟ نماز صبح در بهترین وقتی که انسان خواب است وظیفه اعلامش می‌کند که بلند شو نماز بخوان، دیگر بعد از آن خوابش نمی‌برد، از آن مهمتر نماز شب است، بعد نیمهٔ شب، بعد از نیمهٔ شب!

در بهترین اوقات خواب که خودِ خواب را قرآن می‌گوید نعمت است: «وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ (۲۳ روم)» از این نعمت جدا شدن به نقمت رسیدن است، از این بدتر در این اسناد و مدارکی که در دایرةالمعارف هست ثبت شده که «آب بریزی روی صورت کسی که اهل خانه‌ات هست و خواب است »، این احتمال سکته می‌رود، چرا باید با یک کسی که خواب است این‌گونه رفتار بشود؟

«تکلّف در روزه»؛ ولو اینکه خودش می‌گوید «هر کس مریض است روزه نگیرد» ولی چنان مردم را از جهنم ترسانده‌اند که خیلی‌ها بیمار هستند و روزه می‌گیرند. مهمترین بیماری، مشکل عصبی است
که همه دارند، نصف اهالی تهران دارند قرص اعصاب می‌خورند.

طرف بیمار است مهمترین دلیل بر بیماری انسان بی‌ صبری است، وقتی بی‌ صبری آمد بداخلاقی می‌آید، اعصاب خراب می‌آید، داد و فریاد می‌آید، فحش و ناسزا می‌آید، تهدید می‌آید، درگیری می‌آید، دعوا می‌آید، بزن و بکوب می‌آید، طلاق می‌آید، همهٔ اینها تکلّف است!

طرف بدهکار است آنقدر او را از جهنم ترسانده‌اند که می‌آید خمس می‌دهد، آخر کسی که بدهکار است خمس به او وارد است؟ زکات می‌دهد! آن مزرعه‌دار بیچاره که دسترنج یک سالش در معرض آفات مختلف قرار دارد، می‌‌گوید باید یک دهمش را بدهی. وقتی که ضرر می‌کند چه کسی باید جواب بدهد؟ فقط موقع گرفتن، شما حضور دارید؟

مدت زمان: 6:26
منبع:کتاب غررالحکم صفحه ۴۷۸ حدیث ۱۰۹۷۱، از امیرالمؤمنین

آیندهٔ این خاک به تقلید چنین قدرت بیداد

چین است جهاندار به هر زاویه از مال و مذاهب
چون فکر به داد و همه مالش به قرائب

➖چین کشور بزرگی است و دارای عقاید ضد خداست. آینده را پیش بینی می‌کنند که در قبضهٔ چین باشد، به خاطر قدرت اقتصادی بالا می‌تواند دانه بپاشد و کشورها را تسخیر کند. آنچه که به ما مربوط می‌شود این است که چین به «یُخْرِجُون النَّاس مِنْ دِینِ الله اَفْوَاجاً» کمک می‌کند، عقاید کمونیستی را که دوری از خداست نشر می‌دهد با پشتوانهٔ قدرت اقتصادی، تبدیل می‌شود به شوروی دوم. هفتاد و دو سال اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی بر اساس ایدئولوژی «زندگیِ منهای خدا» کشورهای زیادی را به تصاحب کشاندند، خب بعد از هفتاد و دو سال یکی از خودشان به نام گورباچف (آخرین رئیس جمهور شوروی) آمد و همه را به هم زد. ولی الان چین به خاطر اینکه مردم دنیا مستعد هستند برای دوری از خدا چون همه‌اش از خدا بلا دیدند، رنج دیدند. آن فلسطینی اذیت و آزار را از خدا می‌بیند و الّا در خانه‌اش نشسته بود و با کسی کاری نداشت، راحت بود. آن اوکراینی از خدا می‌بیند، آنها در خانه‌هایشان نشسته بودند و با کسی کاری نداشتند. مسیحی؛ مسیحی علیه مسیحی! روسیه مسیحی، که البته تعداد زیادی هم در آنجا طرفداران کمونیست هستند، نابود نشدند، محو نشدند. اوکراین مسیحی، روسیه مسیحی، به جان هم افتاده‌اند. فلسطین هم مسلمان، و آن طرف هم یهودی، هر دو اهل کتاب و هر دو دارای پیغمبر، یعنی در حقیقت الان سه تا پیغمبر مشغول جنگ هستند؛ مسیح در اوکراین، خاتم‌الانبیاء در فلسطین، و موسی ابن عمران در اسرائیل! در همهٔ این سه کشور و کشورهای دیگر متهم اصلی خداست. چرا کمک نکرده است؟ چرا کمک نکرده است؟! نابودی فلسطینی‌ها را در فیلم‌ها می‌بینید، نابودی اوکراینی‌ها را می‌بینید. برای همین دنیا مستعد است برای اعتقادات کمونیستی و چین داعیه‌دار خواهد بود. همانطور که کرونا را به کل جهان فرستاد، اعتقادات خودش را هم می‌فرستد و همان می‌شود که رسول الله فرمود: «یُخْرِجُون النَّاس مِنْ دِینِ الله اَفْوَاجاً»، و مسلمان‌ها مساجد را خراب می‌کنند، قرآن‌ها را می‌سوزانند، اسلام وارونه می‌شود؛ پوستین وارونه، کوزهٔ وارونه، یعنی هر چه در آن بوده دیگر ریخته شده، همان روز اول هم ریخته شد، وقتی که رسول الله را کشتند همان موقع «اِرتَدَّ النَّاس» به اقرار بزرگان اهل سنّت و بزرگان شیعه، همان روز مردم برگشتند، همان روز پوستین وارونه شد، همان روز «یُخْرِجُون النَّاس مِنْ دِینِ الله اَفْوَاجاً» شد.

➖به وسیلهٔ اقتصاد قویی که دارد ایدئولوژی خود را که «بشرِ دور از خداست» به تمام جهان صادر خواهد کرد.

در کل عجایب، کرونا داد و به همراهِ عقائد
آیندهٔ این خاک به تقلید چنین قدرت بیداد

رسول خدا: وقتی که می‌خواهید مردم را بکُشید، یک طوری بکُشید که درد نکشند!

«اِنَّ الله كَتَبَ الْاِحْسَان عَلَى كُلِّ شَيءٍ» خدا واجب کرده است احسان کنید به مردم. بسیار عالی خیلی ممنون چه خدای خوبی!
«فَاِذَا قَتَلْتُمْ فَاَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ» به به به، آدم می‌کُشید درست بکُشید! این آدم‌کشی احسان است؟ «اِنَّ اللهَ كَتَبَ الْاِحْسَان» ها؟ یک چیزهایی در این کمد لباس‌های دین پیدا می‌شود!

«فَاِذَا قَتَلْتُمْ فَاَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ» وقتی می‌کُشی قشنگ بکُش! یعنی چه قشنگ بکُش؟ یعنی یک برق به او وصل کن تا سریع تمام شود، چون وقتی که اعدامش می‌کنی آن بالا زجر می‌کشد و دست و پا می‌زند یا آمپول هوا به او بزن.
«فَاِذَا قَتَلْتُمْ فَاَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ» چیست؟ ای متشرع معنای آن چیست؟
این رسول توست.

«وَ اِذَا ذَبحْتُم فَاَحْسِنُوا الذِّبْحَ» اگر سر می‌بُرید قشنگ ببُرید. اینجا نگویی که منظور حیوان است ها! اگرنه باید می‌گفت، باید می‌گفت «وَ اِذَا ذَبحْتُمُ الحَیوان»، نگفت که! این ادامهٔ بحثِ «فَاِذَا قَتَلْتُمْ» است. سر بریدن، قاعدهٔ بعضی از پیروان اسلام است. گردن زدن با شمشیر در بین مسلمین متداول است، منظورش این است که گردن می‌زنی خوب تیزش کن و شدید هم سفت شمشیر را فرود بیاور که یک لحظه درد بکشد و تمام شود! این هم شد دایرةالمعارف دین که همه‌اش از کشتن است و له کردن است و خفه کردن است و سر بریدن است.

«وَلْيُحِدَّ اَحَدُكُم شَفْرتَهُ فَلْيُرِحْ ذَبيحَتَهُ».
«همانا خدا خوبی و نیکی را در هر چیزی واجب کرده، پس هر گاه چیزی را کشتید به شیوه خوب آن را بکُشید». آن وقت اینجا در ترجمه نوشته «حیوان»، اصلاً در متن، «حیوان» نیست ها، ببین چطوری در احادیث دست می‌برند؟ اینجا الان در معنای فارسی نوشته «هر گاه {حیوانی} را سر ببرید»، خب اینجا اسم «حیوان» که نیامده!

اگر می‌گویی ذبح فقط مخصوص حیوان است، مگر پیروان اسلام سر نمی‌بُرند، این نیروهای تروریستی مگر سر مسلمانان را نمی‌بُرند؟ در فیلم‌ها ندیدید؟ گردن زدن مگر سر بریدن نیست؟ گردن زدن یعنی چه؟ سر می‌بُرد با خنجر می‌بُرد، مدام چند دفعه می‌آورد و می‌بَرد، شمشیر یک لحظه تق می‌زند تمام می‌شود! خب این حدیث را چرا بُردی در حیوان؟ چون می‌دانند که آبروریزی است آخر! «آبرو می‌رود ای ابر خطا شوی ببار»، برای دین آبرویی که نمانده!

«هرگاه حیوانی را سر بُریدید به نحو احسن سر آن را ببُرید. هر یک از شما لازم است که کارد و چاقوی خود را تیز و بُرنده کنید تا {حیوانی} که سر می‌بُرید زود راحت شود»، اینجا اصلاً اسم «حیوان» در متن نیامده است، این نصّ صریح است و الباقی آن تحریف است و برای آبروداری و ماستمالی کردن است که اسلام را دین کشتار معرفی نکنید، می‌گوید منظورش حیوان است. وقتی که می‌خواهید مردم را بکُشید، یک طوری بکُشید که درد نکشند.

 

با چنین شرایطی از دین، چگونه انتظار هدایت شدن می‌رود؟

«اِنَّمَا سُمِّيَ اَلرَّفِيقُ رَفِيقاً لِاَنَّهُ يَرْفَقُكَ عَلَى صَلَاحِ دِينِكَ فَمَنْ اَعانَكَ عَلَى صَلَاحِ دِينِكَ فَهُوَ اَلرَّفِيقُ اَلشَّفِيقُ».
رفیق از اسماءالحسنی است، وقتی که پیغمبر هجرت می‌کند می‌گوید «اِلَی الرِّفِیقِ الاَعلَی» من رفتم پیش رفیق بزرگ. تمام این رفیق‌ها مصنوعی و مجازی هستند، رفیق اصلی اوست.
حالا می‌گوید که نامیده شد رفیق، به این خاطر که هوای طرف را داشته باشد؛ «رفیق را فقط بدین جهت رفیق خوانند که تو را برای اصلاح دینت یاری و همراهی کند لذا هر کس بر اصلاح دینت یاری نماید رفیق دلسوز توست». خب الان این دین تقیه‌ای چطوری مردم را هدایت کند؟ یا رسول الله اگر رفیق هستی بی‌ پرده سخن بگو نه اینکه «کَلِّم النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُوْلِهِم»! چرا ائمه به وسیلهٔ اسماءایذایی تحت عنوان کلم‌النّاس و تقیه دهان‌بند زده بود؟ اینجا می‌گوید که برای دین باید تو را اصلاح کرد؛ «هر کس تو را اصلاح می‌کند رفیق توست»! خب ما راه را از چاه چطوری تشخیص بدهیم؟ با روایت؟ با حدیث؟ با قرآن؟ با استخاره؟ همه‌اش افتاده و وبال گردن است، در چاه افتادیم، خودشان را با استخاره نجات ندادند چه برسد به ما! پس خدا نمی‌تواند رفیق باشد. آن عارف بزرگوار می‌گفت: «یَا رَفِیقُ يَا شَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ»، ماه رمضان یکسره شب تا صبح می‌گفت «ای رفیق شفیق مرا از حلقه‌های ایذایی نجات بده». این حلقه‌ها چیست؟ بیماری است، نداری است، ظلم حاکم است، بیماری‌های ناشناخته است، نداشتن پول برای معالجه است، اعتیاد است، درگیری‌های زن و شوهر است، آمار وسیع طلاق است، اینها از رفیق آمده، آیا خدا رفیق است؟ بله، خدا رفیق است ولی با یک حاشیه! حاشیهٔ آن چیست؟ «الدُّنْیَا مَعْکُوسَةٌ» یعنی برعکس! گفت «سوار اتوبوس شده، صندلی جلو از عقب»، یعنی از درب عقب که باز می‌شود در اتوبوس، این، صندلی اول است! همهٔ کارهای خدا همین است. رفیق است رفاقتش را اینطوری نشان می‌دهد که می‌گوید هر کسی به من نزدیک می‌شود؛ «اَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ» هر چه بلا است به گردن دوستانم می‌اندازم. آخر این شد حرف؟! اگر در دین عقل حاکم است؛ «کُلَّ مَا حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْع» خب این که نشد جواب، تو هر کسی که به تو نزدیک می‌شود و دوستت دارد را می‌زنی، له‌اش می‌کنی؟ این هم شد حرف؟ این شد منطق؟ این شد حکمت؟ این شد مصلحت؟ پس خدا رفیق نیست. رفیقِ به معنای «برعکس بودن دنیا» بله هست، بعد هم می‌آید در قرآن یک طوری آن را ماستمالی می‌کند؛ «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم (۲۱۶ بقره)» از یک چیزی بدت می‌آید خیر توست. کتک می‌زنی می‌گویی خیرت است؟ مگر مردم ابله هستند؟ بله، ابله هستند! به چه دلیل؟ گفت: «اَکْثَرُ اَهْلَ الْجَنَّةَ اَلْبُلَهَاء» اکثر مردم بهشت خل و چل‌ها هستند، عقب مانده‌ها هستند، دیوانه‌ها هستند. آخر این شد دین که تو برای ما آوردی؟ خب پس خدا رفیق نیست، نه رفیق ما و نه رفیق رجال ظهوری! آنها را در چاه انداخت، یونس ابن متیٰ را جلو فرستاد او را هل داد و بعد خودش دررفت، کمکش نکرد. وقتی کمک نکرد یونس ابن متیٰ سر به بیابان گذاشت، رفت در دریا خودش را غرق کند. اینقدر پشت انبیاء را خالی کرد که صدای انبیاء در آمد، این قرآن است: «حَتَّی اِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا (۱۱۰ یوسف)». آنقدر به مردم بی‌ وفایی کردی و وعده دروغ گفتی که رسولان تو خیال کردند اصلاً همهٔ الهامات، چرند است، این الهاماتی که به آن می‌گویند وحی!

ان‌شاءالله ایام به کام باشد، دور از مشکلات! ایام آغازین سال جدید در رفت و آمدتان حواستان جمع باشد، حوصلهٔ شما سر نرود، خودتان را کنترل کنید، به خانه کسی که می‌روید و وضع زندگی او بهتر است نیایید در خانه حرص بخورید و بر سر هم بزنید که ببین او پولدارتر است، تو عرضه نداشتی پول دربیاوری! همهٔ اینها آفات نوروز است، اگر بخواهم برایتان بشمارم هزار تا آفت دارد و برای همین است که جای خوشحالی نیست چون اتفاقی نیفتاده! دیروز مردم فقیر بودند بعد سال هم فقیر هستند، دیروز مردم اسیر بودند بعد سال هم اسیر هستند، پس این چه نوروزی است؟ به چه دردی می‌خورد؟ قدیمی‌ها سر مردم را کلاه گذاشتند!

مدت زمان: 7:41
منبع: کتاب غررالحکم و دررالکلم صفحه ۴۳۴ حدیث ۹۷۳۰، از امیرالمؤمنین

بررسی اسناد معتبر دینی نشان می‌دهد: متشرع نه فروع دین دارد و نه اصول دین

بررسی اسناد معتبر دینی نشان می‌دهد:
متشرع نه فروع دین دارد و نه اصول دین. اصول دین را چرا ندارد؟ به خاطر اینکه کتاب است که خدا را معرفی می‌کند، کتاب است که عدل را معرفی می‌کند، کتاب است که نبوت را معرفی می‌کند، کتاب است که قیامت را معرفی می‌کند، وقتی که این کتاب تحریف شده، این کتاب دیگر نمی‌تواند احکامش ساری و جاری باشد، احکامش یعنی فروع دین، یعنی حدود، یعنی احکامی که در فقه، عملی است، مناسکی که برای مسلمان‌ها جاری است.
به قول امام جواد؛ «حَرَّفُوا كِتَابَكَ وَ بَدَّلُوا اَحْكَامَكَ»

مدت زمان: 6:54
منبع: کتاب بحار الانوار جلد ۸۲ صفحه ۲۲۵، کتاب مهج الدعوات صفحه ۵۹