برچسب: الله

حیات و ممات بشر، شد یکی

از مجموعه تحریم سخن

حیات و ممات بشر، شد یکی
قرار و مدارش به دوزخ، زکی

➖زبان لاتی تهران؛ «زکی»! وقتی که یک چیزی می‌شنود که خیلی مسخره است این را می‌گوید.

➖«قرار و مدارش به دوزخ» یعنی همه وعده‌هایی که داده تبدیل شده به دوزخ. مردم در جهنم هستند و خدا هم خداییش را می‌کند. آی الله حالش را ببر، خلق تو بدبخت، بیچاره، زمین خورده و نکبت‌زده هستند..

آنقدر بشر را به تکامل ز جهنم تو نمودی
این عرصهٔ عمرش به طنابی به قتالش تو نمودی

➖هر لحظه این طناب به گردن مردم بیچاره است. یک فشار، چیست؟ پول ندارم. یک فشار، چیست؟ اجاره‌خانه ندارم. یک فشار، چیست؟ نسخهٔ دکتر ندارم. یک‌ فشار، چیست؟ خرج تحصیل ندارم. یک فشار، چیست؟ آذوقه ندارم. یک فشار، چیست؟ با خانواده درگیرم. یک فشار، چیست؟ طلاق است.

خودکشی می‌کند این خلق گرفتار چرا؟
از چنین سوءقضایی‌ست که آمد ز ورا

➖امواج عظیم خودکشی! این بشر‌ قاعده‌اش این است، تو خودت هم می‌دانی، خودت انسانی، وقتی که به او فشار می‌آید دنبال راه حل می‌رود، راه حل نیاید به هم می‌ریزد، به هم‌ بریزد، هم خودش نابود می‌شود و هم دیگران را اذیت می‌کند، نهایت به یک دوراهی می‌رسد؛ مردن یا زندگی با همین وضع، می‌گوید مردن بهتر است. وقتی که این بشر صاحب ندارد، حالا تو بیا اثبات کن که خدا رحیم است. آن کسی که الان دارد خودکشی می‌کند، چند دقیقه دیگر می‌خواهد خودش را از بالا به پایین بیندازد به خدا فکر کرده؟ بله! سال‌های سال است که جواب نگرفته «فَاَلْهَمَها فُجُورَها (۸ شمس)» خدا به او گفت خودت را بکش!

کارهای این جهان رسوایی است
حقّ مطلق چونکه عدلش واهی است

➖مدام دین آمده می‌گوید «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْاَرْضِ (۶۴ حج)» خیلی خب، این منطق را همه می‌توانند داشته باشند، او هم که مادی هست، طبیعی هست، بی‌خدا هست، او هم می‌گوید «طبق این فاکتور و این فرمول این عالم هست». هر کسی برای خودش یک ادله‌ای دارد، ولی رسوا شده آن کس که دروغ گفت، گفت «بیایید جمع بشوید زیر این پرچم تا خوشبخت بشوید»!
➖حقّش و عدلش مثل هم است، چیست؟ واهی است!

خدای قاتلم اعدام می‌کرد
گنه ناکرده را ذوالنّار می‌کرد

الله ندارد به جهان، هیچ طرفدار

از مجموعه تحریم سخن

الله ندارد به جهان، هیچ طرفدار
زان ظلم و غضب کرد به این قشر پُر از زار

➖رسولش هزار و چهارصد و چهل و چهار سال قبل فرمود، با مستندات دینی که یک روزی می‌رسد مردم به خدا فحش می‌دهند، یعنی همهٔ تقصیرها به گردن او می‌افتد و مردم از خدا برائت می‌جویند.

➖نگاه نکن نمازخوان زیاد است، اگر خدا یک هلش بدهد یک زلزله، یک جنگ، یک خشکسالی، یک بی آبی، یک عذاب، همه دست می‌کشند! الان خیال می‌کنی یک و نیم میلیارد نفوس مسلمین جهان، همه خدا را قبول دارند؟ این آمار برای قدیم است، از دین برگشته‌ها جایی ندارند خودشان را نشان بدهند نه می‌توانند تظاهرات کنند و نه رأی بدهند که ما خدا را نمی‌خواهیم.

آخر کار بشر، درماندگی‌ست
حیف و میلش آمده در بندگی‌ست

➖هر چه داریم از بندگی‌مان است، گفت: «عَبْدى اَطِعْنى حَتّى اَجْعَلَكَ مَثَلى» عبادت من کن تا مثل من بشوی! دیدیم آنهایی که عبادت کردند، قشنگ هم عبادت کردند، خالص هم عبادت کردند، نه تنها مثل تو نشدند بلکه شدند مثل یک حیوان که تو با آنها برخورد کردی! نمونه‌اش خود من! من تقویم دین هستم، سی و پنج سال برای این دین خودکشی کردم و عاقبتش این است که الان در خانه‌ نشسته‌ام فلج و با ده‌تا بیماری، همه‌اش هم از خداست، هیچ کس هم مقصر نیست!

سرخ گردیده به این خاک ز بس در جنگ‌ است
ناله‌های همه فرزند غضب از رنج‌ است

 

خدا رفته است سیزده‌بدر

آیا ملتی که در تب نداری می‌سوزد می‌تواند نماز بخواند؟
چگونه کسی که در اعماق عذاب است می‌تواند شکرگزار باشد؟

سوره نساء آیه ۱۴۷ است.
«ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا هرگز شما را عذاب نمی‌کند اگر شاکر و سپاسگزار باشید.
آیا مردمی که دچار عذاب و شدائد هستند می‌توانند شاکر خدا باشند؟ آیا ملتی که در تب نداری می‌سوزد می‌تواند نماز بخواند؟ بعد می‌گوید «ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ» عذاب نخواهید شد «اِنْ شَكَرْتُمْ»!

پس عذاب می‌شویم چون شُکری باقی نمی‌ماند، جایگاهی برای سپاسگزاری وجود ندارد. کسی که دائماً شلاق می‌خورد، نیزه به پهلویش فرو می‌رود و آه و ناله‌اش بلند است چگونه بگوید خدایا دستت درد نکند، ممنونم، متشکرم؟! اگر بگوید، فحش به خدا داده و خدا را مسخره کرده است.

«ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» چگونه مردم ایمان بیاورند به سیاهی‌هایی که روی سفیدی‌ها نوشته شده و نامش را «قرآن» گذاشته‌اند که خود رسول الله تعجب می‌کند و به اصحابش می‌گوید در آخرالزمان، اشخاصی که به دنبال من هستند مقامشان از شما بالاتر است و آنها اعتراض می‌کنند که ما در رکاب تو بوده‌ایم چگونه ممکن است مسلمانان آخرالزمان از ما بالاتر باشند؟ پیغمبر می‌گوید چون آنها معجزه ندیدند، مرا ندیدند! دقت کنید؛ پیغمبر می‌گوید تنها سیاهی بر سفیدی کاغذ دیده‌اند!

مگر نمی‌گویند قرآن معجزهٔ بزرگ پیامبر است؟ چرا پیامبر در این کلامش نمی‌گوید آنها ایمان به معجزهٔ قرآن می‌آورند؟ می‌گوید اعتقاد پیدا می‌کنند به سیاهی، یعنی مدادی، خودکاری که روی سفیدی کاغذ نوشته شده به نام «آیه» و «سوره».
«وَ آمَنْتُمْ»، ایمان بیاورند؟ انبیاء در ایمان به خدا ماندند، احتجاج کردند و گفتند به ما بنمایان؛ «أَرِني»!

«وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا شاکر است و علیم است.
آیا خدا تشکر می‌کند؟ آیا خدا از بندهٔ خود سپاس‌گزاری می‌کند؟ آیا این خلاف صمدیت نیست؟ خدای شاکر یعنی «در محدوده و بند شکر قرار گرفته» که این خلاف صمدیت است. خدا چگونه می‌خواهد شاکر باشد؟ خدای غیبت که معذّب است، شکنجه‌‌گر است، آیا در سپاس او «شکنجه» جایی دارد؟

«وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا عالم است، خیلی می‌داند. آیا خدایی که ادیان معرفی کرده‌اند عالم است؟ پس چرا خلق خود را رها کرده است؟ خدا قرار بود که طبیب طبیبان باشد؛ «یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ»، پس چگونه درد خلق خود را تشخیص نمی‌دهد؟ چگونه نام «شافی» را بر خود گذاشته است؟ آیا خدا شافی است؟ شفا می‌دهد؟ «الَّذی اُنْزِلَ الدَّاءَ اُنْزِلَ الشَّفَاءَ»؟ درد داده آیا شفا داده؟ پس این خیل سرطانی‌ها در بیمارستان‌ها چه می‌کنند؟ و آنهایی که پول درمان ندارند جلوی اهل خانه می‌سوزند و ناله می‌کنند تا بمیرند!

چقدر ما عریضه داریم از بیمارانی که استدعا می‌کنند که از خدا بخواهید ما را بکشد، ما که پول نداریم نسخه بپیچیم و دکتر برویم. تازه آن کسی که دارد به مطبی می‌رود که طبیبش شناختی از درد ندارد و فقط چند فرمول پزشکی را خوانده، چند تئوری را دیده، چند کلاس را سپری کرده اما در برابر یک سرماخوردگی مزمن می‌ماند و می‌گوید این جزء بیماری‌های نادر و کمیاب است. همه چیز در علم پزشکی دارد به مرحلهٔ کمیاب و نایاب می‌رسد! آقای طبیب نشسته‌ای که پول جمع کنی و آن کسی که پول ندارد به ناله‌اش توجه نکنی؟ می‌گویی مشکل خودت هست که نداری برو در خانه بمیر؟ بعد می‌خواهی که آمار خودکشی‌ها بالا نرود؟

چقدر به من عریضه می‌دهند و می‌گویند به خانواده می‌گوییم به ما سم بدهد تا ما راحت بشویم درد نکشیم، قبول نمی‌کند، شما به آنها یک چیزی بگو. اینها دلیل بر تشکر خداست! خدا از چه کسی می‌خواهد تشکر کند؟ از قیامت می‌خواهد تشکر کند؟ قیامتی که وجود ندارد؟! امروز ملت درگیر مشکلات عدیده هستند و خدا این مردم را فراموش کرده، خدا به سیزده‌بدر رفته، خدا قایم شده، حالا می‌خواهید که خدا شاکر علیم باشد؟!

مدت زمان: 9:10

جواب این داد و هوارم چه شد؟

 

 

 

از مجموعه تحریم سخن

چه گویم ز این ملت بی‌ پناه
خدایش بداده جحیمش اله

چه باید کنم با چنین عرض حال
که وجدان بیدار، آتش بگیرد به قال

یا رب تو مزن تیغ بر این فقرنشانت
طاقت ز توان رفت و نیامد فرجاتت

اشکال‌تراشی نکن ای خالق مُرده
مشکل ز تو باشد که خلایق، همه بَرده

ناتوان‌تر از منِ سوخته جان، نامده اينجا
بر درگه همواره ببسته زده در جا

جواب این فغان که در ضرر بود
طناب دار و تیغ و نینوا بود

جمله این اهل زمین آواره‌اند
از سوء قضای این خدا بیچاره‌اند

کثیف آمد چرا این دین و مذهب
که در احکام آن لعن است و اِذهب

جواب این داد و هوارم چه شد؟
پاسخ الله به جز نشر عذابش نشد

آورده خدا این بشرش را که بجنگد

از مجموعه تحریم سخن

شنیدیم خدایی بیامد به مهر

➖«بِسْمِ الله الرَّحْمَن الرَّحیم».

که نامش رحیم آمده کلّ خیر

➖بسیار خوب، دیگر چه مشکل داری؟ خدا به این خوبی!

چو ادیان و مذهب به تبلیغ شد
فضا را یقیناً پر از عیش شد

➖همهٔ ادیان و مذاهب بَه بَه و چَه چَه کردند به این خدا، که خدا بنده‌نواز است، بنده‌کُش نيست.

ولٰکن به قهر و به مکرش بشر خوار شد
به هر فاجعه آدمی کور شد

اینک این آدم نگر بدبخت او
شد به گهواره، مقدّر زجر او

آورده خدا این بشرش را که بجنگد
او روزی خلقش ندهد تا که بگندد

نظام طبیعت نگر، چه خونخوار است
به قتل و غارت انسان، چسان طرفدار است

ابتدا فقط «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»بود بعد مدام روی آن بار کردند!

«غَايَةُ اَلدِّينِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» سر و ته دین را بیاوری و بگیری همین است، سه تا چیز است، یک مثلث است، اصل و اساس دین این است:
➖امر به معروف
➖نهی از منکر
➖اقامه حدود دینی.

امر به معروف با چوب و چماق است؟ نه! در باب امر به معروف خود قرآن خط می‌دهد، به موسی ابن عمران کلیم الله در ابلاغ رسالتش می‌گوید تو و برادرت بروید «اذْهَبَا اِلَىٰ فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغَىٰ ( ۴۳ طه)» شما دوتا بروید به سمت فرعون که شاهنشاه عصر است و طغیان کرده، هم بر علیه من و هم بر علیه خلق من، خلق را نابود می‌کند و من را هم که انکار می‌کند، «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً (۴۴ طه)» کاسه از آش داغتر! دقت کنید، خدا مأموریت رسالت پیامبر عصر خود را (یعنی موسی را) در این چارچوب قرار داده و می‌گوید فرعون که طغیان کرده، یعنی هیچ گناهی به فرعون نمی‌رسد، بلکه به فعلی که فرعون انجام داده! مشروب خواری کجا، عمل فرعون کجا؟ زناکاری کجا، عمل فرعون کجا؟ لواط کجا، عمل فرعون کجا؟
فرعون می‌گوید من خدا هستم؛ «اَنَا رَبُّكُمُ ٱلاَعلَىٰ (٢۴ نازعات)»! بعد هم می‌بینید که خدا می‌گوید «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً» با کلام لیّن، ملایم و لطیف با او برخورد کنید نه اینکه او را فحش بدهید، نه اینکه او را بزنید.

«وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» وظیفهٔ دوم دین در خودنمایی به سوی مردم جلوگیری از منکرات است. چه منکری بالاتر از خدایی فرعون است؟ دیگر این سقف انکار خداست، سقف مبارزهٔ با خداست، می‌گوید با او به درشتی سخن نگو و اهانت نکن!

«وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» اقامهٔ حدود! این اقامهٔ حدود هم باز برمی‌گردد به امر به معروف و نهی از منکر، چون باید یک خلافی باشد تا نهی از منکر باشد، یک وظیفه‌ای باشد که عمل به آن نشده باشد تا امر به معروف باشد!

«اقامهٔ حدود» نه سلطنت دارد، نه پادشاهی دارد. بعد توجه کنید که پرچمِ برافراشته شدهٔ در آغازین تبلیغ اسلام «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا الله تُفْلِحُوا» بوده، یعنی «شما یک کلمه بگو، رستگار می‌شوید»، اصلاً اینها در آن نبوده، فقط بگو «لَا اِلَهَ اِلَّا الله، نیست خدایی مگر الله» همین را بگو، تو را نمی‌کشیم، چون «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم شما را بکشم، «حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله» تا اینکه بگویید «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، خیلی خب پس «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» گفتیم، دیگر عقبه‌اش چیست؟ این همه اصول و فروعش کدام است؟

شما روز اول به مردم گفتید همین عنوان را مطرح کنید و اعتقاد به آن بیاورید ما با شما کاری نداریم و شما را نمی‌کشیم، همه چیزتان محترم است؛ خونتان، ناموس، مال و آسایش‌تان، بعد آمده و وصل کرده دیگر! می‌گوید حالا که بله را گفتی، بقول آن مصداق معروف که زن ناله‌اش در آمد که چقدر فشار زندگی؟! گفتند روز اول که «بله» گفتی، اینها در آن بوده دیگر، بعداً می‌گفتند «بله و بلا»! برای چه سر سفرهٔ عقد بله را گفتی؟! حالا مردم در آغاز یک بله گفتند؛ «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، بعد دیگر مدام روی آن بار کردند که اصول دین، فروع دین، مناسک مذهبی، شرایع دینی تا جایی که آمد برای اینکه مستراح می‌روی پای راست را بگذاری یا چپ، قانون آمده!

برای مسائل آمیزشی قانون آمده که چگونه شروع کنی، چه دعایی بخوانی، چقدر طول بدهی، چه مدلی باشد، الله اکبر! آیا این غش در معامله نیست؟ چون معامله است دیگر! قرآن می‌گوید: «هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ اَلِيمٍ (۱۰ صف)» می‌آیید با من معامله کنید که به جهنم نروید؟ خب این قرارداد بوده که در هر عصری، روز اول، دین با مردم بسته و گفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» بگو کار تمام است، دیگر نباید بعدش این همه فشار بیاوری که نخیر نماز بخوان، روزه بگیر، جهاد برو، خون بده، کشته بشو، مجروح بشو، روزه بگیر، در تابستان گرم روزه بگیر هلاک بشو که کلیه‌ات از کار بیفتد….

مدت زمان: 12:05
منبع:کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۲ صفحه ١٨۵، کتاب غررالحکم صفحه ۴۶۹، از امیرالمومنین

اگر راست می‌گوید اینجا را بهشت کند!

از انس ابن مالک نوکر پیغمبر است، می‌گوید رسول خدا گفت: زیادیِ بهشت پیوسته باقی است تا اینکه خداوند عده‌ای را می‌آفریند و آنها را در آنجا اسکان می‌دهد «عَنْ اَنَسٍ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: وَ لَا تَزَالُ الجَنَّةُ تَفْضُلُ حَتَّى يُنْشِئَ الله لَهَا خَلْقاً فَيُسْكِنَهُمْ فَضْلَ الجَنَّةِ».

آنقدر طول و عرض بهشت، مقدار و میزانش زیاد است که خداوند خلقی می‌کند و آنها را در آن زیادیِ بهشت جای می‌دهد، یعنی انسان‌هایی که در عالم مجاز خلق شده‌اند و گناهی نکرده‌اند که به دوزخ بروند، به خاطر زیادی جا این امت را به بهشت می‌برد.
اگر خدا بهشت زیاد دارد اینجا را چرا برای خلق خودش جهنم کرده است؟ چرا اینجا را محل آسودگی قرار نداده است؟ یک ریگی در این کفش خداست، اگر می‌توانی اینجا نشان بده!

مدت زمان: 4:51
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد ۹ صفحه ۱۱۷ حدیث ۷۳۸۴، کتاب صحیح مسلم جلد ۴ صفحه ۲۱۸۸ حدیث ۲۸۴۸، کتاب مسند احمد ابن حنبل جلد ۲۱ صفحه ١٢۴ حدیث ۱۳۴۵۷، کتاب سنن نسایی حدیث ۷۷۲۵، کتاب سنن ابن ابی عاصم حدیث ۵۳۱، کتاب جامع الاصول جلد ۱۰ صفحه ۵۲۲ حدیث ۸۰۷۲

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا

از مجموعه تحریم سخن

چو گردن می‌زند الله، این خلق علیلش
دگر توفیق ناید بر جهانی از وعیدش

بوی جنگ و ناله‌ها آید مرا
فقر و درد و غم شود خانه مرا

ما و ما و جمع ما و این همه افغان ما
کیست آرَد نعمتی را بهر ما

مرگ این اهل زمین از آسمان آمد چرا؟
لعن و نفرین خدا بر بندگان آمد چرا؟

لعنت شدگان عصر معکوس آمد
دل‌مرده و دلگیر و دلت خون آمد

کیست عامل بر جنایات زمان
این خدای مکر و قتل در هر مکان

بمب اتم می‌زند خدا به مردم
سنگ جفا می‌دهد به جای گندم

مظلوم تر از انسان در دایره امکان
کس نیست خبر داری از این همه در اعیان

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد

از مجموعه تحریم سخن

شعر باید داد و فریاد فقیران سر دهد
شاعرش هر نغمه از جان و دلش هی سر دهد

ای عجب از این کریمی که به ما کذب آمد
از هنرمندی الله به ما درد آمد

➖«اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ (۳ علق)» نمی‌گوید کریم، می‌گوید «اکرم». اکرم از کریم بالاتر است، بعد آن شاعر هم یک بست زده می‌گوید:
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشنمان نظر داری
ول کن بابا! خدایی که امتحانش را به مردمش پس داده تو حالا آمدی تمیزش می‌کنی؟ گِل و لای را از رویش بر‌می‌داری؟ مگر می‌شود؟ تا گرفتار هست خدا بد نام است، این را بدان! تا بیچاره در این زمین زندگی می‌کند خدا ناکارآمدیش را اظهار می‌‌دارد!

تحمید برای نعمت‌های غیر قابل دسترس، افشاگر توحید زمینی است!

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً، سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالعَجزِ عَنِ الشُّكرِ شُكراً» منزه است کسی که اعتراف به نعمتش را ستایش خود قرار داده (یعنی معبودِ آوردهٔ دین) و منزه است کسی که اعتراف به ناتوانی از ادای شکرش را شکر خود قرار داده!

سوال تاریخ است:
وقتی نعمتی وجود ندارد انسان چگونه به آن اعتراف کند که «خود، یک نوع تشکر از خداست»؟ آیا در زمان ملعون و دورهٔ معکوس که عنوان غیبت است نعمت وجود دارد؟ «نعمت» سلامتی است، آیا هست؟ «نعمت» دارایی است، آیا هست؟ «نعمت» امنیت است، آیا وجود دارد؟

«سُبحانَ مَن جَعَلَ الاِعتِرافَ بِالنِّعمَةِ لَهُ حَمداً» پس نمازی که نمازگزار می‌خواند که ابتدای آن سوره حمد است یک امر بیهوده و جعلِ غیر موجه است زیرا که نعمتی وجود ندارد.
در سوره حمد می‌گوید: «الْحَمْدُ الله رَبِّ الْعَالَمِينَ {٢} الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ {۳}» آیا خدا رحمان و رحیم است؟ «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ {۴}» مالک روز جزاست. امروز مردم می‌خواهند جزای ظالم را ببینند. «اِيِّاكَ نَعْبُدُ {۵}» تو را ستایش می‌کنم. مخاطبی که شناخته نشده است را چگونه ستایش می‌کنند؟ وقتی پیامبر به امیرالمؤمنین می‌گوید «خدا را فقط من و تو شناختیم» چگونه نمازگزار به مخاطب غیبی و قدسی می‌گوید «اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعِينُ {۵}» از تو کمک می‌گیریم؟ خدا چه وقت به مردم کمک کرده است؟ این معبود خاکی زمینی چه وقت پاسخ ناله‌های مردم را داده است؟

چقدر روایات داریم که بعد از نماز، نمازگزار سر به سجده بگذارد و چند بار «یَا رَبّ» بگوید و آنگاه حاجت بخواهد، یقیناً حاجت می‌گیرد؟ چقدر در این مملکت تیراژ نمازگزار بود و هست؟
➖اولین حاجت همهٔ مردم آب است، آب را به روی مردم بسته است.
➖سپس نان است، کار نیست تا نان پیدا شود، گرانی نمی‌گذارد نان در سفره‌ها قرار بگیرد.
➖و سپس امنیت است، کسی که نمی‌تواند از یک موبایل خود حفاظت کند چگونه خدا او را امنیت داده است؟

مدت زمان: 5:28
منبع:کتاب تحف‌العقول صفحه ۲۸۳، کتاب بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۴۲