برچسب: مردم

عجب آبرویی ز دینم برفت

📎 از مجموعه تحریم سخن

به جای باران بدهی سیل خون
خاطر اَلله شده، قدرِ دون

اشتهای خلق بی‌ نان را ببین
مرگ را خواهان و جودت را ببین

عجب آبرویی ز دینم برفت
که باغش به نیزار و عشقم برفت

مسافرخانه‌ام گردیده خانه

➖ بلاتکلیف هستیم. صاحبخانه هستی؟ مسافر هستی؟ مستأجر هستی؟ چه هستی؟ هیچ چیزی معلوم نیست!

سفارش خانه‌ام شد یک بهانه

کرم شب تابم شده افکار من
قُل قُلانی می‌کند در ذهن من

رعیّت، سر به دار و بس غمین است

📎 از مجموعه تحریم سخن

اعدام بکن یا رب
هر روز شده کارت

➖ چه کسی اعدام می‌کند؟ خدا.
به چه دلیل؟
قرآن می‌گوید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ ولٰكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ» (١٧ انفال)

سؤال ملّتِ در خون تپیده
ز این ربّش بیامد چون رهیده

چرا خلقم نمودی ای کُشنده
کدامین جرم من آمد، جهنده

➖ برای چه طناب دار را به گردن ما می‌اندازی؟ هر لحظه مستضعف بیچاره در حال جان دادن است!

دلم خوش بود ربّم، اقربین است

➖«وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید».

که نجوایم شنید و اسمعین است

➖«اَسْمَعَ السَّامِعِینَ».
➖ این بیت جواب بیت قبل است:

رعیّت، سر به دار و بس غمین است
ز جور سرنوشتش، اسفلین است

مردم بیچاره را، گریان نمودی ای خدا
دربه‌ در در کوچه‌ها کردی، بلایی ای خدا

➖اسم خدا را باید گذاشت «بلا»!

خدا خواهانِ عصرِ بی‌خداییم
نوا جویانِ دورِ بی‌کسانیم

در سفرهٔ مسکین چو غذایی که نیامد
در جیب فقیران چو ریالی که نیامد

➖ همه را لخت و پتی کردی!

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

این ملت بدبخت، نظام ازلی بود

➖ از روز ازل، سیاه‌بختی این مردم را رقم زدند.

از خفّت و خواری، به چنین فقر و فغان بود

خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقدیر باد

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما
نقضِ کامل آمده قرآن ما

شیوه‌های این خدا آزردنی‌ست
ضربه‌هایش عاملِ افسردگی‌ست

عصر یخبندان شده از دینِ ما
پرفروش آمد نگر ایمان ما

هر چه بگویی که «خدایا بده!»
داروی دردم ز شفایت بده

رنج و عذابم تو ختامی بده
سفرهٔ ما را برکاتی بده

➖ جواب چیست؟

چون که به اُدْعُونِی خود، در جدال

➖ خودش با خودش دعوا دارد؛ «بدهم یا ندهم، زورم می‌رسد یا نمی‌رسد»!
➖ روز اول گفت «ادْعُونی»، سر همان الان این خدا خود درگیری هم دارد!

آمده بر خلق خودش چون زبال

➖ این مردم زباله شده‌اند! برای چه؟ برای اینکه خدا نتوانست بشری را که آورده ساپورتش کند و مایحتاجش را تأمین کند.

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم

📎 از مجموعه تحریم سخن

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم
چنگ و دندانِ قضا، ظلمتِ دائم، چه کنم

➖ چنگ و دندان به ما نشان می‌دهی؟ ما با دست خالی و تو با همه امکانات؟ این معنای عدل است! این همان «بِسْم الله الرَّحمَن الرَّحیم» است که غیر از آغاز سوره‌ها داخل قرآن هم زیاد رحمان و رحیم آمده است.

ای وای که این خلق کتک خورده، دگر حال ندارد
از زور و فشار حرجی، قال ندارد

➖ قال یعنی زبان دیگر ندارد، حرف نمی‌تواند بزند.

ما از این خِلقت چه خیری دیده‌ایم
تا دعایی بهر شکرت آوریم

این بشر، کابوس دادی در جهان
نی به خوابش بلکه بیداری عیان

➖ همه زندگی‌ها شده کابوس و چه کنم چه کنم.

ای وای که الله، خطرناک شده

📎 از مجموعه تحریم سخن

ای خدای بی‌ مرام و سنگدل
می‌کُشی این بندگانت را به ذل

➖ همه را به ذلت کشاندی.

ای که الله‌ات شده دیکتاتوری

➖ سال‌ها به ما خوراندند که «خدا عادل است»، حالا غیر از اینکه اصلاً نمی‌تواند خدا عادل باشد چون بحث عدل را زیاد کردیم که یک صفت بازدارنده از ظلم است.
«خدا عادل است» یعنی یک چیزی جلوی او را گرفته تا ظلم نکند، خب این به چه دردی می‌خورد؟ این چه خدایی است؟ بعد، عدلش هم همین است دیگر؛ فقر عدل اوست، بیماری عدل اوست، روان‌پریشی عدل اوست.

این ملّتِ بیچاره، طرفدار ندارد
از ظلمِ خدای ازلی، حال ندارد

– تمام عمر از ظلم این خدا بگوییم‌، کم گفتیم!

مردم ایران همه آزرده‌اند
از فشار این خدا، درمانده‌اند

ای وای که الله، خطرناک شده
در کوفتنِ این بشرش، هار شده

– بگویید، هرچه دلتان می‌خواهد به این خدا بگویید، به جای رجم شیطان باید رجم خدایی کرد که دروغ گفته! اینهمه در قرآن وعده داده و از آن بدتر این است که ما را ناخواسته به دنیا آورده، صدای همه روی این قضیه بلند است که مگر ما می‌خواستیم در این دنیا بیاییم؟ برای چه ما را آوردی؟

زورش چو به ملت برسد، نیزه به جانان

📎 از مجموعه تحریم سخن

این مردم بیچاره، خدا کُش شده یاران!

➖ این خدا بیکار است؟ خلق می‌کند بعد آنها را می‌کشد.

زورش چو به ملت برسد، نیزه به جانان

➖ چه فرق است بین یک کوزه فروش و این خدایی که مذهب معرفی می‌کند؟ کوزه‌ فروش و کوزه‌گر کوزه درست می‌کند بعد همه را می‌زند می‌شکند مثل خل و چل، خدا هم همینطور! خلق می‌کند و دم تیر حوادث می‌دهد!

ای وای که این بشر به غربتگاه است
در جای فضولات و بسی دلگیر است

➖ آیا جایگاه ما این است که الان می‌بینیم هستیم؟ آره؟

دین و آئینِ ما، همه زور است
مذهب و مکتب ما، نگر کور است

این بشر را بهر زجر آورده‌ای؟

➖ سؤال است از خدایی که ادیان و مذاهب گفتند: رحمان، رحیم، کریم، لطیف و حکیم است. «حکیم یعنی روی هر کارش دلیل دارد»، الان مردم می‌گویند برای چه ما را خلق کردی؟ خب دلیل خدا چیست؟ جز زورگویی‌اش! می‌گویند حالا که ما را آوردی چرا ما را ساپورت نمی‌کنی؟ خدا چه جوابی می‌خواهد بدهد؟

خطابِ خدا به آدم این گردد

➖ جواب این سوال که «برای چه ما را آوردی»؟

که دوزخ و نارت به این جهان گردد

➖ مردم را آورده اینجا آتش زده! بعد دین می‌گوید «یک جهنمی هست»، می‌خواهد حواس مردم را پرت کند و جهنم اینجا را یادشان برود.
➖ بی‌خودی دین آمده می‌گوید «جهنمی هست با این شکل و شمایل که خواهد آمد»، انسان الان در جهنم دست و پا می‌زند!

افتاده به زنجیر بلا، ملّتِ ایران

📎 از مجموعه تحریم سخن

گر که این ملت شد اسیر دیو دون
این همان خشم خدای اندرون!

➖ همین که می‌گوید «خدا در دل‌های شکسته است»، عجب بچه‌بازیی! عجب بازیچه‌هایی! این دفعه که سر قبور اموات‌تان رفتید بگویید ای بیچاره‌ها، ای ضرر کرده‌ها!

این همه حاجات ما برعکس‌مان
داد و فریاد همه سرکوب‌مان

ای خدای بی‌ مرام و سنگدل
می‌کُشی این بندگانت را به ذل

➖ همه را به ذلت کشاندی.

ما همه مستضعفان، مضطر شدیم
از سر اشرار تو ناقص شدیم

➖ اشرار را به جان مردم انداختی.

افتاده به زنجیر بلا، ملّتِ ایران
دولّا شده این قد و قوار از یَدِ دیوان

➖ «دیوان شعر خدا بس دیدنی‌ست» یعنی همان مرثیه‌ای که برای بشریّت، در طول ده‌ها هزار سال خوانده می‌شود.

معجزه می‌کند خدا، در پی این ذکر و دعا

➖ عجب معجزاتی است!

دل ببرد ظواهرش، قلب بسوزد این ادا

➖ دعاها شده ادا و اطوار خدا! این کاتب پدر بیامرز عمداً این «اُدْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ» را در قرآن گذاشته که این‌ پرچم ورودی شده و هر کس وارد اعتقادات توحیدی می‌شود اول این را تست می‌کند مثل تست کرونا!

ای که گفتی به عبادت، که غفوریّ و رحیمی
چو به لطفت بزدی پا، نه عفوّی، نه کریمی

➖ «چو به لطفت بزدی پا»، پا زدی؟ به تمام این منقولات ادیان پشت پا زدی!

دیکتاتور، الله شد چون جابر است

📎 از مجموعه تحریم سخن

دیکتاتور، الله شد چون جابر است
قاتل و هم ضارب و هم کاذب است

این ملّتِ ما رنگ پریده است
از بسطِ عذابِ ابدی سنگ خوریده است

از خشم و غضب، مردم ما له شدگانند
در وسعتِ توبیخ، غریوِ خفگانند

خفته در فقر و بماندم در قبور

➖ عریضهٔ مردم ایران است:

خفته در فقر و بماندم در قبور
مانده از آن وعده‌های پر ظهور

➖ ادبیات دینی: «این دعا را بخوانی پولدار می‌شوی، آن دعا را بخوانی مریضی تو خوب می‌شود».

این رعیّت را جهّنم داده‌ای؟
از بلاها و فغانها رنج اضعف داده‌ای؟

محرمانِ این دیار اقبحیم
چونکه نامحرم شده از اکرَمیم

دین و ایمانم همه نالوطی است
مکر و نیرنگش نگر شالودی است

از مذهبِ ما جز به عذابی که ندیدیم
غیر از همه خاری به جهان، هیچ ندیدیم

چه گویم که تقدیر گویاتر است
چنین وضع آشفته از این در است

➖ هر چه می‌کشیم از دست خداست؛ خدای ادیان و مذاهب.

ای خدای ظلم و ظالم پروری

📎 از مجموعه تحریم سخن

میهن که به وادی شکست است
در آتش فقر و هم‌، خسار است

از این وطنِ هزار پاره
نامد به جز این طنین زاره

از عسر و حرج سینهٔ ما لاله دمیده
با گفتن اذکار نگر ترس دمیده

ای خدای ظلم و ظالم پروری
ای که مرجع گشته‌ای، غم پروری

صدای الله در زمین آید
همو که گرز جحیم، پر غمین آید

ملت نگاهت می‌کُند
خجلت نوایت می‌کُند

فقر ز این رحمت تو ببارد

➖ همه چیز برعکس است، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» یعنی به نام خداوند صاحب فقر، فلاکت، فضاهت، نکبت، خفّت و خواری!

درد ز این موهبتت ببارد

از کرامات خدایت آمده
لِه شدن در این جحیمش آمده

➖ می‌خواهی بدانی خدا چقدر رئوف است، عفوّ است، لطیف است، نگاه به حال و روز خودت و انبوه مستضعفین جامعه بکن.

آفت جان شده این مذهب ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

نان و آب مردم ما خاک شد
اختیار و انتخابش زار شد

داد و قال است ز این‌ ملت بیچارهٔ ما
آفت جان شده این مذهب ما

ای که شافی بوده‌ای، رحم‌اَت کجا؟
بر فقیران صاحبی، نانت کجا؟

ای ضعیفان را بگفتی حافظم
خود بکُشتی جمله را من شاهدم

➖ «من» یعنی تاریخ! به نصّ آیات مختلف گفت «من شما را حفظ می‌کنم» اما خودش اسباب و ابزار قتل را فراهم کرد.

این عزاداران خشم بی دلیل
خلقِ الله است چون آمد علیل

➖ امروز بر همه مشخص شد که این الله یک موجود علیل و ناتوان است که از زور ناتوانی‌اش زورش را به رعیّت بدبخت می‌رساند.

اینک این آدم نگر نیزاری است
از بد ايام، او پر زاری است

عزت این ملت بیچاره را
بُرده‌ای در قبر و یک آواره را

داستان این خدایم را نگر رسوایی است
داد و قالم بر هوا، اشکم به رخ یلدایی است

خفه‌ام کرده خدا زين نیِ نیزار عزا
شب تارم شده روزم، وعده‌هایش چو ادا

➖ تمام ادا و اطوار دینی بود،

ای هوار از ظلم این اعدل نما

➖ ببین نمایش عدل است!

می‌کِشد هر دم مرا بر نیزه‌ای قاتل نما

➖ عدلش وسیلهٔ قتل مردم را فراهم کرده، به هر وسیله‌ای؛ یا ناامنی است یا فقر است یا بیماری است.

این ستم‌ها از سويت آيد مدام

➖ خدا چه کارنامهٔ درخشانی دارد.

بندگان را می‌زنی بی جُرم و ناید این صدام