برچسب: بروجردی

آدم‌کش و سلاخ شده، این الله

از مجموعه تحریم سخن

آدم‌کش و سلاخ شده، این الله
فقر است ز تختش، بنگر بسم الله

درد است ز این خدا که ریزد به دل ما
رنج است و غم و غصه که آمد به بَر ما

حیفِ آن تکبیر و تهلیل و ثنا
گفته بودم روز و شب، بی‌ انتها

➖اینکه می‌گویند «زندان ندامتگاه است و آدم از گذشته‌اش پشیمان می‌شود» من آنجا پشیمان شدم که چرا بهترین ایام عمرم را صرف تبلیغ الله کردم، هم خودم گمراه بودم و هم مردم را به گمراهی کشاندم.

در درون این بدن غم‌ خانه‌ایست
روز و شب اندر خزان و شعله‌ایست

➖قلب‌ها شکسته، جگرها سوخته، سینه‌ها آتش گرفته! وقتی می‌گویند که جمعیت کثیری از مردم در فقر مطلق هستند، وقتی پای سفره می‌نشینی غذا می‌خوری یادت باشد که یک عده هستند که نان خالی هم نمی‌توانند بخرند، وقتی شب در بستر می‌روی یادت باشد یک عده زیادی هستند که به خاطر نداشتن اجاره‌خانه زمین‌گیر شدند، وقتی قرص تقویتی می‌خوری یادت باشد که بعضی‌ها هستند قرص اصلی دردشان را هم ندارند بخرند. تو غیرت داری ولی خدا ندارد، تو همنوع خودت را درک می‌کنی، من می‌دانم، تو وجدانت بیدار است.

بی کفایت شده این دین!

از مجموعه تحریم سخن

بی‌ کفایت شده این دین که چنین معکوس‌ است
بن‌بست شده چونکه یکی مجعول است

➖همه‌اش جعلی است. جعلی که روی آنها را نقاشی کرده‌‌اند از قبیل همین «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم» که مدام می‌‌آیند مرمت و صافکاری‌اش می‌کنند که‌؛ نه، تو باید حلال‌خور باشی تا جوابت را بدهد، نه، الان صلاحت نیست که جوابت را بدهد، از این حرف‌ها!

«عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم»رسماً یک کلاهبرداری دینی است!

– «الرَّضي رَفَعَهُ اِلَی اَمیرالْمُومِنین عَلَیهِ السَّلَام اَنَّه کَتَبَ فِی كِتَابِهِ اِلَى الْحَارِثِ الهَمداني.. وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظيمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْليسَ».

امیرالمؤمنین می‌گوید «وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظيمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْليسَ» در نامه‌ای به حارث هَمْدانی می‌نویسد از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است.
خب، بشر مانیتور خالی بود دیگر، وقتی به دنیا آمد خشم و غضب را دید‌، از چه کسی دید و یاد گرفت؟ اول خدا! به قول عوام اول خدا، دوم خدا، سوم خدا، همه‌اش خدا!

آیا این بچه که در شکم مادر ناقص است، معلول است، آیا این نتیجهٔ دوستی صاحب تقدیر است یا نتیجهٔ غضب اوست؟ آیا خدا عصبانی بوده که این جنین را معیوب کرده یا اینکه نه، خوشحال بوده؟ در ادبیات دینی داریم که «خدا خوشحال می‌شود، خدا غضب می‌کند…». وقتی بچه در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا می‌آید و در پوشک او از روز اول لنگ هستند آیا این غضب خداست یا اینکه نه، ترحم خداست؟

وقتی این بچه بزرگتر می‌شود در خانواده‌ای که فقیر هستند، ندارند و آنجا به خاطر فقر، فلاکت و بیچارگی جنگ اعصاب حاکم است، آیا این بچه مغضوب خداست یا مرحوم خداست؟ این بچه که بزرگ می‌شود، مستقل می‌شود، نه پول دارد، نه زندگی دارد، نه آینده دارد، نه سلامتی دارد و نه خوشحالی دارد، آیا این مغضوب خداست یا مرحوم خداست؟

چرا مرحوم می‌گویم؟ چون اسم امت رسول الله «امت مرحومه» است، یعنی مردمی که خدا به آنها رحم کرده است. این رحم خداست نگاه کنید؛ بی‌ آبی رحمت خداست، بیکاری، فقر، اختلاف، درگیری، ناامنی، همهٔ اینها رحمت خداست منتها تو نمی‌فهمی! می‌دانی مشکل سر چیست؟ مشکل سر این است که ادبیات دین تحت عنوان اسناد آسمانی یک طرف است و بعد در برابر این اسناد، ثبت روزانه از خلق داریم که معارضش است. یعنی چه؟ یعنی خدا در قرآن می‌گوید «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» من می‌زنم چانهٔ تو را له می‌کنم خیر تو است. عجب! واقعاً «اَلْدُّنیَا مَعْکُوسَة» است، واقعاً «اَلْدُّنیَا مَلْعُونه» است!

بعد پیغمبر مجبور است از فقر تعریف کند. برای چه؟ چرا این کار را می‌کند؟ به خاطر همین آیه؛ «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم». شما از فقر بدت می‌آید؟ خیر توست بابا! ثروت چیست، پول چیست، برو بابا، برو زندگی‌ات را بکن، دو روز دیگر اول برج است اجاره خانه نداری بدهی عشقت را بکن، حالت را ببر، ترانه گوش کن! نسخه دستت است که مال عزیزت است که بیمار است، به داروخانه می‌روی نداری باید برگردی، در خیابان معطل هستی چه بگویی به خانواده‌، بگویی ندارم؟ به زبان حال می‌گویند خاک بر سرت، تو نان‌آور خانه‌ای! ها؟ چه کسی مقصر است؟ آیا اینها غضب نیست؟ اینها خشم نیست؟

«عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» یک کلاهبرداری رسمی دینی است! «وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم» از یک چیزی خوشت می‌آید آن برایت بد است. انسان از سلامتی خوشش می‌آید، برایت بد است! آقا روایت بسیار داریم که «بدنی که مریض نشود مغضوب خداست!» خاک بر سر این خدا که بشر را خلق کرده باید حتماً مریض بشود، اگر مریض نباشد و سالم باشد خدا از او بدش می‌آید! اف بر این دین!

مدت زمان: 8:41
منبع :نهج البلاغه کتاب ۶۹ 

خدایی که وصف ناپذیر است چگونه در ادبیات دینی صاحب همهٔ نشانه‌ها و علائم می‌باشد؟

«لَوِ اجْتَمَعَ اَهْلُ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ اَنْ يَصِفُوا الله بِعَظَمَتِهِ لَمْ يَقْدِرُوا» اگر اهل آسمان و زمین جمع شوند که خدا را به بزرگی‌اش وصف کنند توان آن را ندارند.

توصیف خدا در احادیث و روایات و آیات بسیار است، مثل «وَ جاءَ رَبُّک‌َ» خدا می‌آید، قرض می‌دهی به خدا می‌دهی «وَ مَنْ يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً»، خدا خِلقت را در مشتش جمع کرده، خدا در هنگام نماز جلوی نمازگزار حاضر می‌شود، خدا خودش نماز می‌خواند، در سفر سماوی، رسول‌ الله یک متر و نیم با خدا فاصله داشت، ابراهیم در آسمان کنار خدا نشسته بود.

خدا می‌خندد، خدا خوشحال می‌شود، خدا ناراحت می‌شود، خدا عصبانی می‌شود، خدا برای چگونگی ورود مسلمان به مستراح قاعده نازل می‌کند، خدا به رختخواب نگاه می‌کند و از حرکت آلودهٔ داخل رختخواب ناراحت می‌شود.

خب پس اینجا امام سجاد همه‌اش را رد کرد، یعنی آن چیزهایی که از خدا گفته‌اند، این نبوده، این یک خدای ساختگی است.

مدت زمان: 3:32
منبع :کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۱۰۲ حدیث ۴، کتاب الوافي جلد ١ صفحه ۴١٠ حدیث ٣٢٧، از امام سجاد 

معنای رأفت اسلامی را تاریخ هرگز فراموش نمی‌کند.

– «عَنْ حَفْصِ ابْنِ غِيَاثٍ قَالَ سَأَلْتُ اَبَا عَبْدِ الله (ع) عَنْ مَدِينَةٍ مِنْ مَدَائِنِ الْحَرْبِ هَلْ يَجُوزُ اَنْ يُرْسَلَ عَلَيْهَا الْمَاءُ اَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ اَوْ تُرْمَى بِالْمَنْجَنِيقِ حَتَّى يُقْتَلُوا وَ مِنْهُمُ النِّسَاءُ وَ الصِّبْيَانُ وَ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ وَ الْاُسَارَى مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلتُّجَّارِ فَقَالَ يُفْعَلُ ذَلِكَ بِهِمْ وَ لَا يُمْسَكُ عَنْهُمْ لِهَؤُلَاءِ وَ لَا دِيَةَ عَلَيْهِمْ  لِلْمُسْلِمِينَ وَ لَا كَفَّارَةَ».

حفص ابن غیاث از امام صادق نقل می‌کند، سؤال می‌کند: «عَنْ مَدِينَةٍ مِنْ مَدَائِنِ الْحَرْبِ هَلْ يَجُوزُ اَنْ يُرْسَلَ عَلَيْهَا الْمَاءُ اَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ» گفت یک شهری است در محاصرهٔ جنگ‌آوران اسلام، آیا جایز است سد را خراب کنند و مردم را آب ببرد؟ «اَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ» یا اینکه مواد آتش‌زا روی سرشان بریزند و آنها را بسوزانند؟ «اَوْ تُرْمَی بِالْمَنْجَنِيقِ» یا اینکه جرثقیل داشته باشند تا آلات قتاله را پرت کنند؟ مثلاً در حصار هستند و پشت دروازه‌ها قایم شده‌اند آیا این کار را بکنند «حَتَّى يُقْتَلُوا» تا کشته بشوند؟

خب تا اینجا یک بحث است؛ جنگجویان رفته‌اند در پناهگاه و درها و پنجره‌ها و دروازه‌ها را هم بسته‌اند، حالا آب را باز کنند غرق بشوند یا آتش بیندازند یا اینکه به وسیلهٔ جرثقیل آلات سنگین بیندازند تا «حَتَّى يُقْتَلُوا» کشته شوند. این یک بحث است.

بحث دوم این است:
«وَ مِنْهُمُ النِّسَاءُ وَ الصِّبْيَانُ وَ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ» بین اینها زن‌ها و بچه‌ها و پیر، پیرمرد و پیرزن هستند، «وَ الْاُسَارَى مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ» آنها از مسلمین اسیر گرفتند و به داخل پناهگاه برده‌اند، «وَ اَلتُّجَّارِ» کسانی که اصلاً کاری به جنگ ندارند، تجارت می‌کنند دکان دارند.

«فَقَالَ يُفْعَلُ ذَلِكَ بِهِمْ» امام فرمود: این کار انجام گیرد، به خاطر وجود آنان در شهر نمی‌توان دست از این‌ گونه افعال برداشت و هیچ دیه و کفاره‌ای هم به عهدهٔ مسلمین نمی‌آید.
بله! خب، دیگر قشنگ واضح است که این حقوق بشر اسلامی است.

مدت زمان: 5:17
منبع :کتاب وسائل الشیعه جلد ۱۵ صفحه ۶۲ حدیث ۱۹۹۹۰

قدرت، خشونت زاست!

«اِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ» هر وقت که بر دشمن دست یافتی او را ببخش!
تاریخ چه می‌گوید؟
در زندگی پیامبر هنگامی که ایشان بر قدرت استیلا پیدا کرد، عفوی دیده نشد. بله، وارد مکه شدند آن هم به حساب اینکه قریشیان در مکه بودند، فامیل‌های دور و نزدیک پیغمبر بودند، پیغمبر گفت: «امروز روز بخشش است»!
ولی آن شخص که رفته بود به پردهٔ کعبه چسبیده بود و دخیل بسته بود، پیغمبر گفت او را بکشید.

حالا او که حالا یا هجو پیغمبر را کرده بود و یا یک نفر از مسلمان‌ها را کشته بود آیا مسئلهٔ او بیشتر مهمتر بود یا ابوسفیان؟ نه تنها ابوسفیان را نکشت بلکه خانه‌اش را سفارت کفار و مشرکین قرار داد و گفت: «هر کس در خانهٔ ابوسفیان بماند، بنشیند و برود در امان است»، بعد آن عده که آمدند چوپان پیغمبر را کشتند و شترهای پیغمبر را دزدیدند و رفتند، همهٔ آنها را گرفت و دست و پای آنها را قطع کرد در حالی‌ که آنها یک نفر را کشته بودند، مگر قرآن نمی‌گوید «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» (مائده ۴۵) یک قتل در برابر یک قتل!

پیامبر دستور داد که چندین نفر را بکشند، آن هم نه اینکه طناب آویزان کنند راحت بشوند، نه، بلکه دست و پایشان را قطع کنند تا جان بدهند و جلوی آفتاب بیندازند. بعد از آن، اصحاب خاص پیغمبر هم خشونت را یاد گرفتند. می‌دانید چطور؟ موقعی که وقت گرفتن بیعت شد یک عده‌ای از خواص آمدند در خانهٔ امیرالمؤمنین بست نشستند و گفتند ما بیعت نمی‌کنیم، بزرگانی بودند مثل طلحه و زبیر و عباس عموی پیغمبر، بعد به خانهٔ علی حمله کردند و خانه را درب و داغون کردند، آنجا چطور این آموزه را یاران پیغمبر نداشتند که «فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ»؟

مدت زمان: 4:57
منبع : نهج البلاغهٔ امیرالمؤمنین حکمت ۱۱ 

چون طبقاتی شده این جامعه

از مجموعه تحریم سخن

ای وای که این جامعه را فجعه گرفته
در مجتمع ناس نگر زار گرفته

➖«فجعه» مخفف و مصغر «فاجعه» است.
➖«فجایع» که مهمترین آن فقر است

چون طبقاتی شده این جامعه
پس تو نگر ظلم شده فاجعه

➖این هم درد دل همه شماست ها، در این جامعه در همین تهران یک عده‌ای اینقدر دارند که نمی‌توانند جمعش کنند و یک عده‌ای اینقدر ندارند که نمی‌توانند خودشان را جمع کنند، این یعنی عدل، همین عدلی که دین می‌گوید، این است!

➖فجایع فقر و خشکسالی و بیماری و ناامنی و نگرانی!

➖الان دوتا طبقه داریم:

یک طبقه شد به رفاه عظیم
واحد کوچک ز بهشتی کریم

وآن دگری فقر و فلاکت به عمر
نیست شده در جریانی به ضُر

➖«وآن دگری» این من و تو هستیم، طبقهٔ فقیر جامعه!

➖«وآن دگری» یعنی طبقهٔ له شدهٔ جامعه! نمی‌دانم می‌گویند مسئولین گفته‌اند خط فقر سی میلیون است، واقعاً آدم جگرش پاره می‌شود، بعد اکثر حقوق بگیرها زیر ده تومان! چه خدایی؟ چه خلقتی؟ چه اشرف مخلوقی؟ چه «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؟ چه «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ»؟ اینها چیست؟ اینها جوک است که گفتی؟!

العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

از مجموعه تحریم سخن

ای که گفتی کلّ شهرٍ آمده بر ما محرّم
العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

➖هماهنگ با ابی عبدالله که صدای العطش اهل بیت خود را می‌شنید و به آن کفار ملاعین التماس می‌کرد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»! الان هم در این مملکت مردم در قحطی آب هستند. آن روز شمر، عبیدالله ابن زیاد و عمر ابن سعد آب را بر حسین و خانواده‌اش بستند و امروز خدا بسته، دیروز هم خدا بسته بود!

هفتهٔ ماتم شده در کربلای عصر ما
لیک اندر خانه‌ها ظلمت شده بر طاق ما

➖هفته عاشورا و تاسوعاست!

از محرّم، عبرت آموز تو ای تشنه فرج
آب و نانت که به قحط آمده از باب حرج

➖دقیقاً در ایام عاشورا خدا شیرهای آب را به ملت بسته، جالب است ها! عجب خدایی می‌کند، آب که قحطی‌اش است، نان هم که بی‌پولی‌اش است، می‌ماند هوا، هوا هم که مسئولین اعلام کردند هوای بسیاری از شهرها غیر قابل تنفس است، این هم خدایی خدا! زندگی بشر مستلزم آب و هوا و غذاست، این هم این مثلث است.

ای خدای کور و کر درمانده‌ایم

از مجموعه تحریم سخن

➖حق داری بگویی که «خدا کور است» چون نمی‌بیند، خلق کرده و احتیاجات اولیه خلقش را به روی دوش خودش گذاشته؛ «لَا تَكِلْنِي اِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً» مرا به حال خودم وا مگذار! فقط در معنویات نیست که ائمه این را می‌گفتند که «اگر به حال خودمان بگذاری گناه می‌کنم»، در مادیات هست اصلش آن است، یعنی تو اگر کمک نکنی چه کسی بکند؟ همه می‌گویند به ما چه، برو پیش کسی که خلقت کرده، چطور در مشکلات ظاهری همه به بچه می‌گویند برو به بابات بگو، به ما چرا می‌گویی؟ برو به بزرگ فامیل بگو، به من چه که گرفتاری!

عید قربان من است، عید قربان من است

از مجموعه تحریم سخن

گوسفندان، همه آرند چو فریاد بلند
که ز این مسلخ دوران، چه جنایات فکند

➖داستان قربان، قصهٔ انسان‌های بیچاره و بی‌گناه!

این فلاکت‌ها ز جور و ظلم خلقش
عید قربان من است، عید قربان من است

این خلاف وعده‌های ربّ ما
عید قربان من است، عید قربان من است

➖با این آمار باز هم می‌گویی که عید قربان؟ یا می‌گویی قربانگاه تاریخ؟ همه ما را دارند قربانی می‌کنند!

فقر و درد و رنج و غم
عید قربان من است، عید قربان من است

خانه شد قبر و گورم پر ز نی
عید قربان من است، عید قربان من است

وضعِ آشفته من بین که خراب است همه
عید قربان من است، عید قربان من است

این فلاکت‌ها که آمد بهر ما
عید قربان من است، عید قربان من است!