برچسب: بروجردی

قائلین به علم رجال توجه کنند!

– «لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثَ أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ اِلَيْنَا، فَاِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ مِنَ الْحَقِّ، فَتُكَذِّبُونَ الله فَوْقَ عَرْشِهِ».  ما هرچه داریم بیشترش از امام صادق است، زنده باد جعفر صادق که چشم و گوش همه را باز کرد مگر آنهایی که عمداً چشم‌هایشان را بستند و گوش‌هایشان را گرفتند، آن هم بخاطر منافع مادیشان است. امام صادق چه فرمود؟ گفت: «لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثَ أَتَاكُمْ». نگویی این چیزی که تو داری می‌گویی از امام صادق نیست و از خودت است، دقت کن! «أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ». من تعجب می‌کنم به این زیبایی‌ و به این شفافی امام صادق دارد صحبت می‌کند بعد بیاید بگوید که بروجردی اینها را از خودش گفته است، به صرف اینکه به گوش مردم نخورده! خب شما نگذاشتید به گوش مردم بخورد، شما اسلاف علما نگذاشتید، امام صادق بنده خدا حرف‌هایش را زده شما آمدید بُرش دادید، آمدید سانسور کردید، چه حقّی دارید؟ آیا حالا من ولایتی هستم، اهل بیتی هستم یا شما که من را تکذیب می‌کنید؟ ها؟ بگو دیگر، من دارم برای امام صادق سینه پاره می‌کنم و جر می‌دهم یا تو؟

امام صادق فرمود که اگر حدیث، روایت و خبر از ما گفتند و گوینده‌اش مرجئه بود، قدریّه و خارجی بود؛ خارجی که معروف است دیگر، خوارج که بر امیرالمؤمنین شوریدند، می‌گوید حتی اگر از بازماندگان آنها بودند و گفتند: «قَالَ الصادق»، «فَاِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ مِنَ الْحَقِّ، فَتُكَذِّبُونَ الله فَوْقَ عَرْشِهِ» گفت تکذیب نکنید. اگر بی‌دین‌ها؛ اصلاً این سه تا را حالا ما می‌گوییم مفسدین؛ فسَقه، فجَره، مرجئه را می‌گویم، با قدریون با خارجی‌ها، یعنی خوارج متصل به جنگ نهروان، می‌گوید اگر از اینها شنیدید «لَا تُكَذِّبُوا»! الله اکبر، «لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثَ أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ اِلَيْنَا». من فکر می‌کنم به قدر کافی ما از اسناد و مدارک افشاگرانه اهل‌ بیت اشباع شده‌ایم.

مدت زمان: 4:33
منبع: کتاب مختصر البصائر صفحه ۲۳۵ حدیث ۲۴۲، کتاب صحیفة الابرار جلد اول صفحه ۱۱۳- ۱۱۴ است.

انسان در چه چاهی از آزار خداوند افتاده است!

 – «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ ابْنُ الصَّلْتِ اَبُو يَعْلَى حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ حَدَّثَنِى الاَوْزَاعِىُّ عَنْ يَحْيَى عَنْ اَبِى قِلاَبَةَ عَنْ اَنَسٍ اَنَّ النَّبِىَّ – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ – قَطَعَ الْعُرَنِيِّينَ وَ لَمْ يَحْسِمْهُمْ حَتَّى مَاتُوا». «اَنَّ النَّبِىَّ قَطَعَ الْعُرَنِيِّينَ وَ لَمْ يَحْسِمْهُمْ حَتَّى مَاتُوا» پیامبر از قبیله عُرنین دست و پای یک عده را قطع کرد. عُرنین اسم یک قبیله است. بعد دست و پا را که قطع می‌کنند جای آن را داغ می‌کنند که البته این دوتا مجازات می‌شود، دو تا شکنجه است، هم قطع کرده و هم می‌سوزاند ولی می‌سوزانند که خون بند بیاید. انس ابن مالک موثق اهل سنّت و جماعت همراه رسول الله است، می‌گوید دست و پای اینها را قطع کرد و داغ نکرد تا آنکه مردند. حالا این را چطوری باید توجیه‌اش کرد؟ پیامبر که از شکنجه منزه است، پس همان دو راه می‌ماند؛
➖ یا به پیغمبر بسته‌اند
➖ یا اینکه قانون بوده که پیغمبر اجرا کرده است. یکی از این دوتا است، در هر دو صورت رسول الله از جنایت منزه است. خب یک صورت آن این بود که به پیغمبر بسته‌اند یعنی ساخته‌اند، خب این باز روی حرف همیشگی ما می‌رود، حدیث را که بسازند، قرآنی که در دست آنها پرورش یافته و ویراستاری شده قطعاً در آن هم دست می‌توانند ببرند. اگر هم بگوییم که نه، واقعیت دارد و دستور خدا را اجرا کرده، آن خدایی که این‌گونه شکنجه می‌دهد؛ شما ببینید وقتی که دست و پا را قطع می‌کنند تا این خون تمام بشود و از بدن بیرون بیاید این چقدر ناله می‌کند، آن وقت یک چنین خدایی «اَرحَمُ الرّاحِمینَ» است؟ «اللهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ» است؟

مدت زمان:4:14
منبع:
کتاب صحیح بخاری جلد ششم صفحه ۱۳۰ حدیث شماره ۶۸۰۳ کتاب حدود. ابو عبدالله محمد ابن اسماعیل ابن ابراهیم بخاری از مشایخ حدیث اهل سنّت.

در کرانه های محبت!!

بررسی آیات ۱۱۵ سوره مائده ، ۱۱۸ سوره مائده ، ۴۰ سوره مائده ، ۵۴ سوره اسرا و ۱۸ مائده

۱) «قَالَ الله اِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ عَذَاباً» می‌گوید: این دین را فرستادم هر کس جرأت دارد از این خط قرمز پایش را آن طرف‌تر بگذارد، عذابش می‌کنم آن هم چه عذابی! «اِنِّي مُنَزِّلُهَا» من نازل کردم کتاب و رسول را، «فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ» عذاب اینها که حجت اسلام برایشان تمام شده یا هنگام ورود به منطقهٔ آنها است که پرچم دارای آرم «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است یا اینکه بعداً هر کسی که احساس کرد اعتقادات توحیدی جوابگو نیست و خواست برود حکمش اعدام است(ارتداد) 📚سوره مائده آیه ۱۱۵

۲) «اِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَاِنَّهُمْ عِبَادُكَ» عیسی مسیح گفت می‌خواهی اینها را عذاب کنی؟ بکن! اینها بردگان تو هستند، در دست تو گیر کردند، اختیاری ندارند شیطان را به جانشان انداختی آنها را کافر می‌کند، به آنها عقل دادی عدم تطابق آنها را دور می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۱۱۸

۳) «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ» هر کس را که خواست تعذیب می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۴۰

۴) «اِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ» باز میگوید اگر دلش خواست شما را عذاب می‌کند. یعنی در خدایی خدا معیاری نیست، دلش می‌خواهد له کند! 📚سوره اسرا آیه ۵۴

۵) «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ اَبْنَاءُ الله وَ اَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» مسیحی‌ها و یهودی‌ها گفتند ما بچه‌های خدا هستیم دوستش هم داریم و رفیقمان است، قبل از این هم که دین جدید بیاید در آن دین پابرجا بودیم. بعد قرآن می‌گوید که ای پیغمبر بگو «فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» پس چطور عذاب شدید به گناهانتان؟ فکر می‌کنم این عذاب همان لشکرکشی پیامبر باشد که فراخور توان حمله شدگان نیست و نبوده، برای همین وقتی وارد می‌شدند به صورت یک انقلاب عمومی و کلی، دارایی مصادره می‌شود و مردان مدافع کشته می‌شوند و زنان هم به کلفتی گرفته می‌شوند، بچه‌ها را هم می‌آورند که از بچگی غلامی آنها را یاد بگیرند. 📚سوره مائده آیه ۱۸

مدت زمان:5:44

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟ – «وَ قَالَ عَبْدُ ابن ابْنُ بَرَّادٍ حَدَّثَنَا اَبُو اُسَامَةَ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ اَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ الله ابْنِ الزُّبَيْرِ، قَالَ أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ صَلّى الله عَليه وَ سلّم اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏ اَوْ كَمَا قَالَ‏».

گفت: «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» خدا به پیغمبرش فرمود که از اخلاق مردم در برابر خود درگذرد. اخلاق چیست؟ خُلق و خوی بت‌پرستی. خب پس چه کارش داری؟ الان این کلام دارد این را می‌گوید: «خُلق و خوی ادیان گذشته»! اصلاً فلسفهٔ غزوات و جهاد پیغمبر با این سخن مغایرت دارد. خیلی حرف است ها!

این از آن مباحث کلیدی است؛ «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» آنها را رها کن و دست به احساس، اعصاب، اخلاق، افکار و اعمال مردم نزن. ولی خب متأسفانه دین دارای مغایرات است و هر چه گفته آن را نقض کرده است.
مدت زمان:3:31
منبع: کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۳۱۴ حدیث شماره ۴۶۴۴ سوره اعراف.

✍ عبدالله ابن بَرّاد از ابو اسامه از هشام از پدرش از عبدالله ابن زبیر

این هم رویه دیگری از ورود به اسلام!

«كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» (١١٠- آل عمران) آیه است پیغمبر تفسیر کرده «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ، حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ». آنها جزء اعمال خوب اسلام است که باید بر تارک زمان نوشت!! ابوهریره در معنای این آیه‌ای که خواندم که آیه می‌گوید «شما بهترین امتی هستید که پدیدار شدید»، می‌گوید منظور از آیه این است که «بهترین مردم برای مردم که آنها را زنجیر در گردن افکنده آوری تا به اسلام وارد شوند». بهترین مردم از کل مردم این است که ناگرویدگان را با غل و زنجیر بکشی تا اسلام بیاورند! آخر در طب النبی است که همین پیغمبر می‌گوید وقتی که اشتها به غذا نداری، غذا نخور چون مریض می‌شوی و غذا هم حیف و میل می‌شود. حالا چه داعی هست که مردم زیر پرچم اسلام بیایند؟ یعنی با این حد با این جور؟ «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ» بهترین مردم برای بقیهٔ مردم که ایمان نیاورده‌اند. بهترین مردم یعنی مؤمنین. «تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ» که بیاورند آهن یا زنجیر به گردن‌ها بیندازند «حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ»؛ این عقبهٔ همان «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است. اسلام زورکی نتیجه‌اش چه می‌شود؟ کارشناس باغ می‌گوید که این درخت به درد این منطقه نمی‌خورَد. می‌گوید: نه باید آن را بکاریم. خیلی خب! می‌کاری خشک می‌شود. می‌گوید: من که آبش دادم! می‌گوید: بابا منطقه، استعداد این درخت را ندارد. حالا این مردم معاصر پیغمبر دوست نداشتند آمادگی نداشتند و نمی‌خواستند، با بت، یهودیّت، نصرانیّت و مجوسیّت خو گرفته بودند، وقتی به زور آوردند چه می‌شود؟ «درخت» می‌شود؛ «نفاق و خوارج» و بعد، هم پیغمبر را دامنگیر می‌شود و هم اهل بیتش را اذیت می‌کند.
مدت زمان:5:01
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۲۴۱ حدیث شماره ۴۵۵۷ سوره آل عمران

این خدای بی‌ رگِ نادیدنی

ناله‌های اجتماع مردگان
از پس شلّاق‌های هر زمان
می‌دهد عدل الهی را به باد
– پاشو جمع کن، پاشو! اصول دین چندتا است؟ پنج تا! اول توحید، دوم عدل. می‌خواهیم توحید را بشناسیم باید عدلی باشد. دروازه شناخت خداست! به عدل توحید را بشناسیم، یعنی خدا عادل است عدل را ببینیم و بعد به سمت خدا نزدیک شویم.
می‌دهد عدل الهی را به باد
تا کند هوشیار این جمع عباد
– تمام فشارها و آزارهایی که بر مردم وارد می‌شود، همه آنها نعمت است از این جهت، از این جهت که بشناسند آن کسی که به عنوان خدا جاسازی شده نه لیاقت سرپرستی مردم را دارد و نه اجازه دارد خودش را مسئول خطاب کند چون تاکنون سر سوزنی عمل به گفته‌های خودش نکرده، به اولیای خودش نرسیده، همه آنها را تک و تنها در بیابان دشمن گذاشت و به سراغ کار خودش رفت.
ما و این فریادهای دائمی
این خدای بی‌ رگِ نادیدنی
– می‌گوید رگ غیرتت تحریک نشد که یارو به ناموست این را گفت؟ بچه‌ات را له کرد؟ رگ نداری؟ سیب زمینی رگ دارد تو نداری؟ یا بعضی‌ها می‌گویند سیب زمینی رگ ندارد تو که داری. بعد حالا خدا در احادیث و روایات خودش را غیور معرفی می‌کند. این چه غیرتمندی است که در برابر این قاعده‌ای که خودش وضع کرده «النَّاس عِيالُ الله» همینطوری نگاه می‌کند و مردم در فقر، فلاکت، بیچارگی، نکبت، خفت و ذلت و زاری له می‌شوند و او هم دلش را خوش کرده به اینکه «وَ هُو اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»!

هر نوع گلایه‌ای از زندگی، مورد غضب خداست!

امام صادق فرمود: هرکس به مؤمنی شِکوه کند به خداوند شِکوه کرده و هرکس به مخالفی شِکوه کند قطعاً از خدا شِکوه کرده است؛ «مَنْ شَكَا اِلَى مُؤْمِنٍ فَقَدْ شَكَا اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر از بدبختی خودت به یک مؤمن شکایت کردی که البته اگر تو هم مؤمن باشی. شکایت یعنی درد دل. حق نداری به کسی شکایت بکنی مگر مؤمن! اگر گزارشات بدبختی‌هایت را به مؤمن دادی انگار به خدا دادی. یعنی اینجا مؤمن شده گوش و چشم خدا، و وقتی که «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ» موقعی که به بی‌دین شکایت احوالت را کردی در حقیقت آبروی خدا را بردی «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ». این هم از همان رویه‌ سیاست‌های دینی است، برای اینکه کسی صدایش از بیچارگی‌هایش درنیاید این را می‌گوید که تو حق نداری حتی درد دل کنی، حتی مشکل خودت را بگویی!

مدت زمان:3:52
منبع:کتاب منابع فقه شیعه جلد ۳ صفحه ۲۸۴، کتاب معانی الاخبار صفحه ۴۰۷

تهی‌دستم، تهی‌دستم، تهی‌دست

نعره‌های ملّت دربند توست

– جاهایی که انسان نعره می‌کشد یعنی صدای بلند، داد می‌زند؛ قبرستان است، محل ورود سیلاب است، بیمارستان است، خانه سالمندان است، تیمارستان و زندان است. نعره‌های ملّت دربند توست این ترانه در حصول خشم توست تهی‌دستم، تهی‌دستم، تهی‌دست امان از این‌ همه، آزار یکدست!

– می‌گوید این روغن خالص است؟ می‌گوید بله یکدست است. حالا عذاب هم دیگر چیزی از اسماءالحسنی باقی نگذاشته، یکدست خالص! از مملکت وجود، آمد چو صدایی در قالب سیل است و همه قتل و جنایی

– یک نفر آدم ربایی می‌کند، می‌گویند جنایت کردی، یک نفر آدمکشی می‌کند، می‌گویند جنایت کردی، یک نفر مال مردم را بالا می‌کشد، می‌گویند جنایت کردی، حالا خدا جنایت نمی‌کند؟ نه؟ اینکه چند ماه شیرهای آب آسمان را بست تا مزارع خشک شد حیوان‌ها مُردند و آدم‌ها مجبور شدند که از شهرشان به شهر دیگر کوچ کنند بعد که مدام ناله کردیم آب آب آب، بعد گفت شیر را تا ته باز کنید. حالا این وضعی است که دارید می‌بینید دیگر، حالا تازه می‌گویند اولش است. فقرست که غوغا کند و صبر نداند

– مدام می‌گوید صبر کن، چه چیزی را صبر کنیم؟ اگر راست می‌گویی یک دقیقه از آن بالا بیا پایین و ببین مردم چه می‌کشند! آی بیا نگاه کن چقدر از مقام صبر در مقام صابرین حدیث و روایت داریم که دروازه‌ای در بهشت است به نام باب‌الصّابرین، جمع کن بابا، مردم نابود شدند. فقرست که غوغا کند و صبر نداند زجری‌ست که زخم آورد و فصل ندارد – فصل یعنی فاصله، یعنی تمام بشو نیست، از آن وقتی که چشم باز کردی متوجه شدی که چه کسی هستی تماماً در گرفتاری و بیچارگی بودی.

ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است!

عبدالله ابن عباس گفت که یک نفر از رسول الله پرسید بهترین همنشین کیست، با چه کسی مراوده و مصاحبت کنیم، رفت و آمد و نشست و برخاست کنیم؟ رسول الله فرمود: «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ» آن کس که دیدنش ذکر باشد یعنی تذکر در مورد توحید، «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ». «وَ زَادَكُمْ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ» زیاد کند بر دانش شما منطقش. منطق یعنی نطق، ناطق. «وَ ذَكَّرَكُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُهُ» و شما را به یاد آخرت بیندازد. حالا ما دنبال یک چنین شخصی می‌گردیم مدام این طرف و آن طرف و بالا و پایین رفتیم و دیدیم از پیامبر مهمتر نیست، قرآن هم می‌گوید: «رَسُولِ اللهُ اُسْوَةٌ» الگوی شماست. این مثلث را روی سنّت و سیره رسول الله می‌اندازیم؛ «بهترین همنشین ما پیغمبر باشد». خب حالا پیغمبر وجود ندارد ولی آثارش که هست، ودایع او که هست. این مثلث را در پیغمبر بخواهیم جستجو کنیم چه چیزی می‌بینیم؟ «دیدن پیغمبر، آدم را یاد خدا بیندازد». حالا پیغمبر که نیست او را ببینیم، منظور سنّت، سیره، کلماتش، دین و کتابش است. از این ها ما به یاد چه خدایی می‌افتیم؟ خدایی که اسلام معرفی می‌کند دیگر، خدایی که نام و نشان‌ها دارد که ما اسنادش را در دایرةالمعارف جمع کردیم که دست دارد، پا دارد، خنده دارد، غضب دارد، خوشحالی دارد، نیاز به قرض‌الحسنه دارد؛ «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً» (١١ سوره حدید) چه کسی به خدا قرض می‌دهد؟ خدا مانده به قرض‌الحسنه بندگانش! خب، ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است و در حدّ و اندازه کره خاک است، کرهٔ خاکی که در حقیقت در عالَم وجود، وجود ندارد یعنی آنقدر ریز است که بقول اصولیون «اَلنَّادِرُ کَالْمَعْدُوم» ندرت مثل نبود است. خدا می‌آید روبروی نمازخوان نگاهش می‌کند بعد به حرمت او نباید آزقوره بکشی، دهان‌دره کنی چون دندان‌هایت را می‌بیند بد است و آن وقت می‌فهمد مسواک نزدی و دندان‌هایت کرم‌خورده است. پیغمبر سفر فضایی می‌رود خدا را می‌بیند و به اندازه چند متر با او فاصله دارد، خدا مکان دارد و همه چیز دارد و پیغمبر از آن بالا نگاه می‌کند که کنار ابراهیم نشسته است.
📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۹۸۲، کتاب امالی شیخ طوسی صفحه ۱۵۷
مدت زمان:13:45

چنین معجزاتی چرا تعطیل شده است؟!

(قسمت اول)امام صادق فرمود: اگر سوره حمد را هفتاد بار بر مُرده‌ای خواندی و روح به کالبدش برگشت و زنده شد جای هیچ شگفتی نیست «لَوْ قُرِأتِ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِک عَجَباً». عیسی که مرده زنده می‌کرد حتماً حمد می‌خوانده دیگر؟ ها؟ امام صادق می‌فرماید که بُهت‌زده نشوی‌، غش نکنی، به غسّال می‌گوید وقتی داری غسل می‌دهی و در حین غسل هم حمد می‌خوانی مواظب باش هفتاد تا نشود ها شصت و نه تا بخوان، اگر هفتاد تا شد و این زنده شد تو می‌میری، سکته می‌کنی.
📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۲۳۴، کتاب اصول کافی جلد ۲ صفحه ۶۲۳ است.

(قسمت دوم) این بخش دوم از رسول الله است. می‌گوید: هفت بار حمد شفای هر دردی است. خیلی راحت است ها! خب مرض دارید می‌روید در داروخانه‌ها صف می‌کشید؟ دلتان درد می‌کند دنبال دکتر می‌روید؟ داروخانه به این خوبی و طبیب به این قشنگی، بابا مردم احمق هستند. رسول خدا می‌گوید «هفت بار حمد شفای هر دردی است و کسی که صد بار آن را بر شخصی بخواند و مرده باشد خداوند جان او را به کالبدش بازمی‌گرداند»، خیلی هم راحت است و یک خط بیشتر نیست. می‌بینی چه لقمه‌های بزرگ و گلوگیری! همه خفه شدند یعنی کلّ متشرعین خفه شدند یعنی حرفی ندارند بزنند، «اسناد» معتبر است و «کتاب‌ها» رسانه‌های تحقیقی اسلام!

📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۲۳۴، کتاب المکارم صفحه ۳۶۳ است.
مدت زمان:6:13