یازده سال چو به حبس آمدهام
📎 از مجموعه تحریم سخن
یازده سال چو به حبس آمدهام
که ندامتگه من، درس و به بحثی ز وقوفم شدهام
➖چقدر خوب است که انسان از حوادث تلخ آموزش بگیرد، از فشارهای زندگی درس بگیرد، بهترین جایی هم که میشود درس گرفت زندان است، بیمارستان است، گورستان است، وقتی میروی سر قبر عزیزت برای او گریه نکن برای خودت ناله کن، او از قفس پرید مثل پرندهای راحت شد، تو هستی که گرفتاری، تو هستی که دربندی، تو هستی که معلوم نیست چه چیزی میخواهد بر سرت بیاید.
علت دردم بگو، کاشف اهل زمین
چیست مرا این چنین، آمده بر ما غمین
➖چرا مردم همه غم دیدهاند، غمباد دارند، غم و غصه هلاکشان کرده؟
➖علت درد این است، علت رنج و فشار این است:
پاسخ آن را خدا، داده به قرآن یقین
خشم و غضب، کوفته کلهٔ ما را حزین
بایکوت چه دهی خلایق خود
با نغمهٔ غم، فشار سرخود
➖زندگی بایکوت شدهٔ اسماءایذایی است.
خرّمی رفت و نیامد ثمری
خوشی مردم ما شد حرجی
➖میگوید ای جوانی کجایی که یادت بخیر! همه چیز را باید بگوید، سلامتی کجایی که یادت بخیر، عمر کجایی که یادت بخیر، امنیت کجایی که یادت بخیر، ثروت کجایی که یادت بخیر.
خُفتگانیم در این عصر فلاکت پیشه
که به آرامشِ بر باد شده، سوخته بینم سینه
➖همه خواب هستند، عامهٔ مردم هوشیار نیستند، از ضربت سیلی سوءالقضا جامعه مدهوش شده است.
Podcast: Play in new window | Download