برچسب: خدای ادیان

اکرام کن این ملت مظلوم، هواخواه تو بوده

از مجموعه تحریم سخن

اکرام کن این ملت مظلوم، هواخواه تو بوده
عمری به تمنای تو و عشق تو بوده

➖کشوری که مردمشان طی سده‌های گذشته سینه‌زن خدا بودند.

نکوهش کن ای آدمی این خدا را
که خاک بدون عصب، داده هر دم بلا را

➖توبه می‌کنم! توبه می‌کنم از جانب شما برای بهترین سال‌های عمرم که منادی و بلندگو و بوق این خدا بودم.

➖خاک بودیم اعصاب که نداشتیم، خاک! الان آمدیم اعصاب‌ها داغون و همه چیز واژگون، هیچ چیزی سر جای خودش نیست، اصلاً معنای هرج و مرج این است‌ ها

ای خدای کور و کر، این آدم است

➖می‌بینی؟! این که در سوءالقضا له‌ کردی این آدم است، این همان آدمی است که گفتی فرشته‌ها سجده‌اش کنند هورا بکشند زنده‌باد بگویند، خودت هم به خودت زنده باد گفتی؛ «فَتَبَارَکَ الله» باریکلا به الله «اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» که احسن آفریده، عجب احسنی! عجب احسنی! وای، وای، وای!

ای خدای کور و کر، این آدم است
کز عذابت کرده‌ای کی عاقل است

➖همه، حافظه‌هایشان را از دست داده‌اند، مال فشار زندگی است، چقدر زیاد آلزایمر گرفته‌اند، چقدر زیاد حواس‌پرت هستند، بعد گاهی وقت‌ها این حواس‌پرتی کار دستشان می‌دهد، طرف پشت فرمان است می‌زند یکی را می‌کُشد.

هی خدا گوید که فرزند آوری
نان و آبش می‌دهم چون دلبری

➖بچه بیاور! پیغمبر که گفت تو اصلاً جلوگیری نکن یکسره بریز، من در روز قیامت با لشکر مسلمین بر سپاه مذاهب دیگر افتخار می‌کنم. دیگر یا رسول الله برایت امتی نمانده، همه از تو برگشتند، از خدا برگشتند، خودت گفتی «فقر بیاید دین می‌رود»، دیگر این در تفسیر خودت است.

لیک این مخلوق برتر را ببین
آنچنان لِه گشته در سوء قضایی چون کمین

➖چیزی از این بشر باقی نمانده!

جنگ سوم در جهان آید پدید

از مجموعه تحریم سخن

چون قتال آمد بشر را از خدا
خون و عضو منهدم آید بلا

صدای موشک و نعرهٔ تفنگ آید
که خلق گرفتار را، عزا به تن آی

اینک این انسان نگر درمانده و مستأصل است
دادخواهی را ندیدست و چنین بی‌ منزل است

این خدای جنگجوی بی‌ نشاط
آمده ما را عذابی در حیات

➖ جنگ که می‌آید نشاط می‌رود! ما سال‌هاست که زیر جنگ هستیم، خیال نکن می‌خواهد شروع بشود، نه؛ یعنی جنگ درد، جنگ غم، جنگ ناامنی، جنگ غصه، جنگ طلاق، جنگ اعتیاد، جنگ سوءظن.

جنگ سوم در جهان آید پدید
این زمین نابود گردد در عدید

ادیان و مذاهب به همه ازمنه آمر به قتالند
تاریخ، نوشتار به هر فاجعه، باران ز خدایند

➖فاجعه مثل باران می‌آید در تقدیرات انسان بیچارهٔ بی‌کس بی‌پناه!

باز هم از خصائص انسانی خدا!

«خُذُوا مِنَ العِبادَةِ مٰا تُطِيقُونَ فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» از عبادت به اندازه‌ای که توان دارید برگیرید زیرا خداوند خسته نمی‌شود مگر آنگاه که شما خسته شوید.
آیا خدا خسته می‌شود؟ خستگی مخلوق خداست بعد چگونه خدا به اسارت آن درمی‌آید و به معادلات آن می‌رود؟

«فاِنَّ اللهَ لا يَسأَمُ حَتَّى تَسْأَمُوا» تو خسته بشوی خدا خسته می‌شود. عجب خدایی است! با چنین صفات و نام و نشان‌هایی انتظار دارید که خدا در زندگی شما معجزه کند؟ خدایی که خسته می‌شود یعنی در مدیریت عظمای خویش معطل می‌گردد، حیران می‌شود، به چه کنم چه کنم گرفتار می‌آید و نتیجه‌اش «اُدْعُونی» است، که «لَا اَسْتَجِبْ لَکُم»!

«عبادت را به اندازه توان اجرا کنید». آیا این فروع دین به اندازهٔ توان مردم نازل شده است؟ در آیهٔ آخر سوره بقره می‌گوید «آنچه را که مازاد بر طاقت ماست بر ما تحمیل نکن». آیا مردم توانایی دارند نماز صبح را بین دو خواب نیمه شب و بعد از آن تحمل کنند؟ روزه بگیرد در حالی که استطاعت روحی و جسمی و توانمندی مالی لازم است. جهاد برود در حالی که انسان از مرگ بدش می‌آید، می‌ترسد و می‌هراسد.

شرایع دینی بر پایهٔ زور است، این «لَا اِکْراهَ فِی الدِّینِ (۲۵۵ بقره)» یک تابلوی فریبنده‌ای بیش نیست! مگر در نسخ قبل نداشتیم که «برای نماز شب به روی همسر خوابیده‌ات آب بریز»؟
مگر نداریم که «بچه‌های خردسال را به زور وارد نماز و روزه کنید»؟

«ما تُطِيقُونَ» چیست؟ «خُذُوا مِنَ العِبادَةِ ما تُطِيقُونَ» چیزی که طاقت دارید. آیا مردم طاقت دارند؟ لشکرکشی اسلام را مردم طاقت دارند؟ شما می‌خواهید قدرت را فراگیر کنید، رعیت بیچاره چه گناهی کرده که تاوانش را پس بدهد؟ به زور، مردم را به قانون جهاد می‌کشاند!

مدت زمان: 5:05
منبع:کتاب میزان الحکمه حدیث ١١٨٣٣، از خاتم الانبیاء 

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا

در این آیات، هم خدا فتنه‌گر است و هم شیطان!

تحلیلی است از قرآن در شناخت یکی از اسامی ایذایی خدای زمین تحت عنوان «مفتّن»!
فتنه را معانی و مفاهیم بسیاری است، یک سقف و یک سطح دارد:
➖سطحش امتحان است.
➖سقفش آتش‌افروزی و آدم‌کشی و آزار و اذیت خلق است.
در این آیات، هم خدا فتنه‌گر است و هم شیطان.

▪️آیه ۸۵ سوره طٰه:
خدا به موسی ابن عمران کلیم الله در جریان ملاقات او در کنار کوه طور می‌گوید: «فَاِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ» ما به آتش‌افروزی در بین این مردم اقدام کردیم.

🔸«فَاِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ» ما فتنه کردیم، «وَ اَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» سامری هم داخل این فتنه‌گری و اغوا شدن قرار داشت، گوساله آورد و مردم متشرع متدین را به گوساله پرستی کشاند.

▪️آیه ۳۴ سوره ص:
«وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ» می‌گوید ما به انبیاء هم رحم نکردیم، آنها را هم به آتش سوزی کشاندیم.

🔸«وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ» سلیمان ابن داوود، هم پادشاه است، هم پیغمبر است، هم در زمینهٔ مادی رهبر است و هم در معنویات پیش قراول است، عینیت این آیه «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً (۲۰۱ بقره)» است. به سلیمان نبی این خدا رحم نکرد!

▪️آیه ۳ سوره عنکبوت:
«وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ» قبلی‌ها را، پیشینیان را و گذشتگان را هم، منِ خدا در درون آتش قرار دادم.
آتش چیست؟ فقر است، ناامنی است، بیماری است، اختلاف است، جنگ است، خشکسالی و زلزله است.

🔸در جای دیگر می‌گوید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ (۱۵۵ بقره)» گرسنگی به شما می‌دهیم، این بلایی است از طرف خدا تا بدانید معبود کیست!

▪️آیه ۵۳ سوره انعام:
«وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» مردم را به جان هم می‌اندازیم. الله افتخار می‌کند! ابرقدرت می‌سازد تا به جان مردم موشک بریزد، بمب‌های هسته‌ای بریزد و کرهٔ زمین را سوراخ سوراخ کند. «وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» قدرت را می‌دهد برای انهدام خلق بیچارهٔ درماندهٔ مفلوکِ زمین خورده.

▪️آیه ۴۱ سوره مائده:
«وَ مَنْ یُرِدِ اللهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللهِ شَیْئاً اُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ» ای پیامبر آنها که در مسیر کفر شتاب می‌کنند، ببین چه بلایی به سرشان می‌آوریم. این قسمت آیه می‌گوید ولی کسی را که خدا بخواهد به فتنه بیندازد قادر به دفاع از او نیستی.

🔸چه کسی زورش به خدا می‌رسد؟ چه کسی می‌تواند جلوی قضا و قدر سوء را بگیرد؟ «وَ مَنْ یُرِدِ اللهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللهِ شَیْئاً اُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ» وقتی خدا نمی‌خواهد دل‌ها را پاک کند هیچ کس نمی‌تواند عذاب را از آنها دریغ کند. خلع کامل استقلال و استغنا و اختیار عباد را اعلام می‌کند و می‌گوید «اُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ».

▪️آیه ۵ سوره ممتحنه:
«رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا» پیامبران می‌گویند التماس می‌کنند ما را نوک سرنیزه در تهاجم به مردم قرار نده، ما چه گناهی کردیم؟ تو ما را به جلو می‌دهی و پشت ما را خالی می‌کنی تا جایی که «حَتَّی اِذَا اسْتَیْاَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا (۱۱۰ یوسف)» آنقدر با پیامبرانت بازی کردی که آنها خیال کردند به آنها کلک زدی.

🔸«رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا» ما را با کفار در می‌اندازی و بعد وعده عذاب می‌دهی و بیچاره یونس ابن متیٰ دم دروازه شهری که باید اکنون زیر و رو می‌شد از زور خجالت رو به دریا می‌کند و از این جعل رسالت می‌گریزد.

این  فتنه‌انگیزی خداست و حال فتنه‌گری شیطان که عامل دست خداست!

▪️سوره حج آیه ۵۳:
«لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً» خدا فتنه می‌کند شیطان هم فتنه می‌کند! برای همین است که بر مردم مشتبه شده که نکند خدا همان شیطان باشد!

🔸مگر صاحب این مردم خدا نیست؟ چرا عنان زندگی جامعه را به دست شیطان می‌دهد و بعد مردم را به جهنم ببرد که «چرا به دنبال شیطان رفتید»؟! آیا این تمسخر کردن مردم نیست؟

▪️آیه ۲۷ سوره اعراف:
«يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ» ای بنی آدم مراقب باشید که شیطان شما را به فتنه‌گری نکشد. برای همین است که الهامات رسولان مشتبه است بین آنچه که خدا می‌دهد یا شیطان!

🔸اینجا رسماً شیطان با خدا همکاری می‌کند، پس چگونه است که وحی باید تنها در حیطه قدرت خدا باشد؟ خدا شیطان را ابرقدرت قرار داده است.
«يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ» ای مردم مراقب باشید که شیطان شما را به آتش‌افروزی نکشاند!

🔸«كَما اَخْرَجَ اَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» همانطوری که شیطان والدین شما را از بهشت بیرون کشید و به نافرمانی خدا مبتلایشان کرد و آنها به زمین خشک بی‌ آب و علف تنزل یافتند.

🔸ما چگونه تشخیص بدهیم که این فتنه اکنون از ناحیهٔ خداست یا از طرف شیطان است؟ در این آیات، شما ملاحظه کردید که هم خدا فتنه‌گر است و هم شیطان، چگونه باید آن را تمیز و تشخیص داد؟

مدت زمان: 15:06

خدایی که وصف ناپذیر است چگونه در ادبیات دینی صاحب همهٔ نشانه‌ها و علائم می‌باشد؟

«لَوِ اجْتَمَعَ اَهْلُ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ اَنْ يَصِفُوا الله بِعَظَمَتِهِ لَمْ يَقْدِرُوا» اگر اهل آسمان و زمین جمع شوند که خدا را به بزرگی‌اش وصف کنند توان آن را ندارند.

توصیف خدا در احادیث و روایات و آیات بسیار است، مثل «وَ جاءَ رَبُّک‌َ» خدا می‌آید، قرض می‌دهی به خدا می‌دهی «وَ مَنْ يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً»، خدا خِلقت را در مشتش جمع کرده، خدا در هنگام نماز جلوی نمازگزار حاضر می‌شود، خدا خودش نماز می‌خواند، در سفر سماوی، رسول‌ الله یک متر و نیم با خدا فاصله داشت، ابراهیم در آسمان کنار خدا نشسته بود.

خدا می‌خندد، خدا خوشحال می‌شود، خدا ناراحت می‌شود، خدا عصبانی می‌شود، خدا برای چگونگی ورود مسلمان به مستراح قاعده نازل می‌کند، خدا به رختخواب نگاه می‌کند و از حرکت آلودهٔ داخل رختخواب ناراحت می‌شود.

خب پس اینجا امام سجاد همه‌اش را رد کرد، یعنی آن چیزهایی که از خدا گفته‌اند، این نبوده، این یک خدای ساختگی است.

مدت زمان: 3:32
منبع :کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۱۰۲ حدیث ۴، کتاب الوافي جلد ١ صفحه ۴١٠ حدیث ٣٢٧، از امام سجاد 

تفاوت بین خدا و یک کودک چیست که هر دو دوست دارند؟!

– «اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً  كَاَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ».

«اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً» خدا دوست دارد کسانی را که در راه او صف‌بندی می‌کنند که آدم بکشند.
این «اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ» حب یعنی دوست، دوستی، علاقه، که این مخلوق است بعد خدا خالق است، خالق قاعدتاً نمی‌تواند در مخلوق خود جای بگیرد. دوست داشتن فعل است و خدا صانع است که فعل را آفریده و نمی‌تواند فعل را دوست داشته باشد چون اگر دوست داشته باشد در آن خلقت محصور می‌شود.

«اِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ» دوست دارد در راهش بجنگند، «صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ». این کوچک‌ سازی خداست و دقیقاً همان نقشه‌پردازی از معبود ادیان و مذاهب است، که اگر همهٔ این صفاتی که به خدا نسبت داده شده را جمع کنید، خدا یک سازه انسانی است که با عقل بشر به خلاف اینکه آنجا می‌گوید «لَا يُوصَفُ» توصیف نمی‌شود. خب این «اِنَّ الله يُحِبُّ» وصف است دیگر، وصف دوستی خداست، وصف علایق خداست.

مدت زمان: 3:42

منبع :سوره صف آیه ۴ 

العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

از مجموعه تحریم سخن

ای که گفتی کلّ شهرٍ آمده بر ما محرّم
العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

➖هماهنگ با ابی عبدالله که صدای العطش اهل بیت خود را می‌شنید و به آن کفار ملاعین التماس می‌کرد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»! الان هم در این مملکت مردم در قحطی آب هستند. آن روز شمر، عبیدالله ابن زیاد و عمر ابن سعد آب را بر حسین و خانواده‌اش بستند و امروز خدا بسته، دیروز هم خدا بسته بود!

هفتهٔ ماتم شده در کربلای عصر ما
لیک اندر خانه‌ها ظلمت شده بر طاق ما

➖هفته عاشورا و تاسوعاست!

از محرّم، عبرت آموز تو ای تشنه فرج
آب و نانت که به قحط آمده از باب حرج

➖دقیقاً در ایام عاشورا خدا شیرهای آب را به ملت بسته، جالب است ها! عجب خدایی می‌کند، آب که قحطی‌اش است، نان هم که بی‌پولی‌اش است، می‌ماند هوا، هوا هم که مسئولین اعلام کردند هوای بسیاری از شهرها غیر قابل تنفس است، این هم خدایی خدا! زندگی بشر مستلزم آب و هوا و غذاست، این هم این مثلث است.

مردم از فروع دین بیزارند!

– «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».

«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، «كُتِبَ» اَیْ «فُرِضَ» یعنی واجب شد بر شما، یک جا می‌گوید «فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ»، یک‌ جا می‌گوید «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»، یک‌ جا می‌گوید «اَقِمِ الصَّلَاةَ»، همهٔ اینها وجوب شرعی دارد.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ، آدم‌کشی بر شما نوشته شد»، بکشی و کشته شوی!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» اینجا جالب است؛ «شما زیر بار نمی‌روید»، خب معلوم است! چه کسی از کشته شدن خوشحال است؟ چه کسی از کشتن خوشحال است؟ قساوت قلب می‌آورد. اینکه علی ابن ابیطالب شمشیر می‌زند و اشک می‌ریزد و می‌گویند چرا گریه می‌کنی؟ می‌گوید به خاطر اینکه اینها بندگان خدا هستند. علی ابن ابیطالب بین حرف خدا و حرف وجدان گیر کرده! وجدان می‌گوید نکش، سر یک کلمه‌ای که نگفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» باید او را بکشی؟ خب نمی‌خواهد مسلمان بشود!

«وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» شما کراهت دارید. چقدر جالب است، مخاطب این «لَكُمْ» مسلمین هستند چون «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ» از وجوب شرعیه است. جهاد جزء فروع دین است. عامهٔ مسلمین «كُرْهٌ لَكُمْ» نمی‌پسندند جنگ را! با اینکه عرب‌ها زاده و پرداختهٔ جنگ بودند یعنی اصلاً حرفهٔ آنها این بود، نان، سفره و دکان آنها این بود که به اطراف و اکناف حمله می‌کردند و غارت می‌کردند می‌کشتند، زن‌ها را برای آمیزش می‌آوردند و بچه‌ها را برای نوکری می‌آوردند، با این جهت می‌گوید «وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ»! خب این مردم، همان عرب‌های قبل از اسلام هستند که جنایت می‌کردند ولی آمدند زیر سایهٔ اسلام که آرامش پیدا کنند نه اینکه ادامه پیدا کند و آن خشونت‌ تداوم پیدا کند!

اینها گول شعار «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحُوا» را خوردند.
«تُفلِحُوا» چند تا معنا دارد؛ هم در کتاب دهخدا کتاب لغت‌نامه‌اش را برو بگرد و هم در کتب معانی عربی است که لغت عرب بسیار داریم.

▫️«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم شده یک بازیچه در دستِ قاعدهٔ تقیه! می‌گوید تو کراهت داری که کشته بشوی؟ نه! «برو کشته بشو، شاید این کشته شدن به درد تو بخورد». ببین اصلاً خود خدا هم با قطعیت حرف نمی‌زند، می‌گوید «عَسَىٰ»! «عَسَىٰ» یعنی چه بسا، «عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» چه بسا از این کشته شدن و کشتن بدتان می‌آید، «وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»! آیا این خیر است؟ مردم را به زور بیاوری مسلمان کنی و تبدیل بشوند به یک گروه عظیم خوارج و منافقین، بعد پیغمبر که سرش را به زمین گذاشت، هم شیعه نوشته و هم سنّی نوشته که «اِرتَدَّ النَّاس»! یعنی همه کمپلت از دین برگشتند، چون این دین با قواعد منطق که سازگار نبود بلکه با کشتن است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» این هم دستاویز خیلی‌ها شده که از یک چیزی بدت می‌آید می‌گوید: نه «وَ عَسَىٰ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»، خیر توست بابا! مالش را دزد برده، می‌گوید خیرت است، مریض شده، می‌گوید خیرت است، فقیر است، می‌گوید خیرت است، عجب! چرا اینقدر خیر خدا وارونه است؟ البته خودش گفته است، در درس‌ها داشتیم که «الدُّنْیَا مَعْکُوسَةٌ» یعنی وقتی می‌گوید «خیر» شر است، می‌گوید «شر» خیر است.

«وَ عَسَىٰ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» چه بسا از یک چیزی خوشتان می‌آید «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» یعنی خوشتان می‌آید که یک کناری زندگی آرام داشته باشید و راحت باشید بابا، یک بار کُشته دادیم و آمدیم زیر سایهٔ اسلام، حالا دیگر بگذار راحت باشیم. نه، باید هر روز «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ»! پس شما خیر و شر را تشخیص نمی‌دهید، خیلی جالب است، این هم از همان آیات جبر مطلق است! مردم از کشتار بدشان می‌آید ولی خدا خوشش می‌آید، چه کسی برنده است؟ خدا. چرا؟ برای اینکه تهدید می‌کند و می‌گوید اگر نکشی به جهنم می‌روی، اگر بکشی به بهشت می‌روی.

یا اینکه در همان زمان پیغمبر آنهایی که از جنگ عقب‌نشینی می‌کردند پیغمبر می‌گفت «اینها را تحریم کنید و با آنها حرف نزنید»، این‌ مستندات دینی است، اینها را در کتاب حافظ و سعدی و شمس و مولانا که ننوشته‌اند. خوشبختانه ما هر چه دلیل و حجت داریم از همین دین مبارک است.

«وَالله یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» شما که نمی‌دانید، خدا می‌داند. چه چیزی را شما نمی‌دانید؟ اینکه شمشیر، تیز و بُرنده نیست، درد ندارد، اعضای بدن را تکه تکه نمی‌کند، شما نمی‌دانید، این خیر است!
«نمی‌دانی» یعنی اینکه حکم، حکم خداست «لَا حُکْمَ اِلَّا لِله».

تشخیص اینکه چه چیزی خیر است و چه چیزی شر است به چیست؟ خب از اینطرف که دین هفتاد نوع تفسیر دارد، خب آدم گیج می‌شود، باید چکار کنیم؟ اینجا نوبت عقلانیت است؛ عقلی که خود قرآن شعارش است، ترویج می‌کند و مروّج آن است، می‌گوید «أَ فَلا تَعقِلونَ؟» یک حالت محاکمه و محاجه است که آیا عقل ندارید؟ آیا با عقل راه نمی‌روید؟ «لَا تَشْعُرُونَ» بی‌شعورید؟ نفهم هستید؟

پس مشکل سر چیست؟ بر سر این خدایی که سازهٔ ادیان و مذاهب است! ما مشکلمان سر خداست وگرنه معصومین روی چشم ما هستند، قرآن روی سر ماست، تازه خود خدا هم ما را هدایت کرده است! به چه چیزی؟ به اینکه عدم تطابق‌ها را بفهمیم و درک کنیم و این کلاهی که هزاران سال است که بر سر متدینین و متشرعین رفته و از جمله سر خودمان، بالا بکشیم.

آنقدر این کلاه پایین رفته که جلوی تنفس آزاد را گرفته، یعنی کسی به عنوان یک پیرو دین، حق ندارد و به خودش اجازه نمی‌دهد که استقلال در استنباط داشته باشد، می‌گوید که هر چه آنها گفتند! ولی خوشبختانه از اینطرف هم دست را باز گذاشتند، اگر ائمه گفتند «هر چه ما می‌گوییم همان است»، از اینطرف هم می‌گویند که «ما هفتاد مدل فتوا می‌دهیم و هر موقع هم لازم بود انکار می‌کنیم».

مدت زمان: 10:02
منبع: آیه ٢١۶ سوره بقره

حقوق بشر دینی را ملاحظه کنید!

– «حَدَّثَنَا اَبُو بَكْرِ ابْنُ اَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ ابْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ هِشَامِ ابْنِ عُرْوَةَ، عَنْ فَاطِمَةَ، عَنْ اَسْمَاءَ، قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ فَقَالَتْ اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا.‏ فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ الله ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ـ ‏”‏ لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ”».

«قَالَتْ جَاءَتِ امْرَاَةٌ اِلَى النَّبِيِّ» زنی نزد پیغمبر آمد، «فَقَالَتْ» گفت «اِنَّ ابْنَتِي عُرَيِّسٌ» دخترم عروس شده و شب عروسی اوست، «وَ قَدْ اَصَابَتْهَا الْحَصْبَةُ» و قبلاً مبتلا به بیماری حصبه شده «فَتَمَرَّقَ شَعْرُهَا» موهای سرش ریخته است «فَاَصِلُ لَهَا فِيهِ» می‌خواهیم برای او مو بکاریم یا موی مصنوعی درست کنیم، عروس کچل که نمی‌شود. «فَقَالَ رَسُولُ الله» پیغمبر فرمود «لَعَنَ الله الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» خدا لعنت کند کسی که چیزی را به سر زن‌ها تحت عنوان مو یا موی مصنوعی وصل می‌کند و آن کس که این کار را برایش انجام می‌دهد.
این یکی از موارد دلخراشی است که در ادبیات دینی مشاهده می‌شود. حالا مثلاً مو بکارد یا مو بچسباند، خدا خدایی خودش را از دست می‌دهد؟ آن هم برای عروس که پیغمبر می‌گوید لعنت خدا بر «الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ» کسی که این موی مصنوعی را سرش می‌کند و هم آن کسی که این کار را برایش انجام می‌دهد، یعنی آن آرایشگر.

حالا تاریخ سوال می‌کند که شما که اینقدر سفارش به ازدواج می‌کنید «وَ اَنْكِحُوا الْاَيَامَىٰ» امر می‌کنید ازدواج کنید، «اَنْكِحُوا» مثل «اَقِمِ الصَّلَاةَ» است فرقی نمی‌کند، آن فرمان است و این هم فرمان است. حالا عروس که می‌خواهد بزک بشود و آن هم در حدّ واجبات یک عروس که موی سر است و از هر چیزی لازم‌تر است. مو یک موهبت الهی است، مو یک نعمتی است. می‌دانید امروز چقدر برای ریزش مو خرج می‌کنند که بند بیاید؟ بعد پیغمبر لعنت می‌کند!

ببین چقدر دین اُفت کرده که به جای اینکه به فکر ترقی و تکامل بشریت باشد به خلاف ادعاهایش برای یک کار به این پیش پا افتادگی، معمولی و در عین حال ضروری خدا لعنت می‌کند! این خدای ادیان هم در جیب مخبرین و مبلغینش آماده است که تا یک چیزی را به میلشان نباشد زود خدا را می‌آورند جلو، البته من فکر نمی‌کنم خاتم النّبیین یک چنین حرفی زده باشد چون این مخالف با عقلانیت است و کسی که کتابش مرتب شعارش «أَ فَلا تَعقِلونَ» است و معیارش «کُلَّمَا حَکَمَ بِهِ الْعَقْل حَکَمَ بِهِ الشَّرْع» است نمی‌آید چنین حرفی بزند، یقیناً به او بسته‌اند! خب ما وقتی یقین داریم که به او بسته‌اند بعد تکلیف احادیث چه می‌شود؟

▫️ وقتی که یک حدیث، ده حدیث، صد حدیث، هزار حدیث را به پیغمبر بسته‌اند، که بقول ابوهریره، که سندش را به دست آوردیم که گفت شصت هزار قال رسول الله جعلی من زدم فقط به نیت جذب مردم به اسلام، طبق آن قاعده «نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» نیت مؤمن از عمل او بهتر است، یعنی اگر عملش بد است و نیتش خوب است آن را جابجا می‌کند یا اينکه در بین سیاسیّون معروف است که هدف وسیله را توجیه می‌کند.

وقتی که چند تا حدیث خلاف شد دیگر به بقیه احادیث نمی‌شود اعتماد کرد و دلیلش را هم در خود دین به دست آوردیم؛ «الرِّوایَه ظَنِّیُ الصُّدُور» صدورش ظنّی است و بعد آمده‌اند برای اینکه محکم کاری کنند می‌گویند نه علم رجال و علم حدیث درست شده و اینها تطبیق می‌کنند. چه چیزی را تطبیق می‌کنند؟

وقتی یکی از بزرگان اصحاب امام صادق مفضل ابن عمر مورد مخالفت اصحاب و انصار امام صادق قرار می‌گیرد که این با بی‌دین‌ها، با فاسقین و فاجرین می‌چرخد، خب شما الان چطور می‌خواهی مفضل را قبول کنی؟ در حالی که بیشترین روایات از امام صادق برای مفضل است. خب اینجا الان این عالم رجالی چگونه می‌خواهد تشخیص بدهد که صاحب این حدیث و واسطه این روایت آدم خوبی بوده یا بدی بوده؟ اگر بگوید آدم بدی بوده که طبق اسنادی که درآوردیم امام صادق او را بیشتر از همه اصحابش تأیید کرده، و اگر بگوید آدم خوبی بوده، پس چرا با الوات و اشرار رفیق بوده و با آنها می‌پلکیده است؟

مدت زمان: 7:55
منبع:کتاب تنقیح الحاجة از سنن ابن ماجه است از اعاظم صنعت حدیث اهل سنّت و جماعت.

✍️ سلسله اصحاب حدیث، روایت را به اسماء از نزدیکان رسول الله رساندند.