برچسب: خدای دین

ملت ما اسیر الله شده

چه گویم به ادبار عصر حجر
که جان بُرده و طاقت از این ضرر

➖«عصر حجر» عصر سنگ، مربوط به ادوار گذشتهٔ کره زمین است. الان هم عصر حجر است، قلب‌ها سنگ شده در همه جوانب؛ در معاملات، در روابط خانوادگی، در برخورد با حقایق.

حلوا نتوان خورد از این خار که کِشتی
خرما که نبودست مرا، زین شجر ظلم که رشتی

از عجایب در دیار لعنتی
ثروت آمد در ید بی‌ غیرتی

➖همیشه بین فقرا و ثروتمندان جنگ درونی هست، ثروتمندان در تحقیر فقرا می‌کوشند و فقرا در خشم به دارا مدارا

من به آن خشم و غضب، شکوه به یزدان دارم
دائماً در خم این عمر فنا گشته، خجالت دارم

اصطلاح ما همه، حیرانی‌ است
جدول این زندگی، چون فانی‌ است

 

ابتدا فقط «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»بود بعد مدام روی آن بار کردند!

«غَايَةُ اَلدِّينِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» سر و ته دین را بیاوری و بگیری همین است، سه تا چیز است، یک مثلث است، اصل و اساس دین این است:
➖امر به معروف
➖نهی از منکر
➖اقامه حدود دینی.

امر به معروف با چوب و چماق است؟ نه! در باب امر به معروف خود قرآن خط می‌دهد، به موسی ابن عمران کلیم الله در ابلاغ رسالتش می‌گوید تو و برادرت بروید «اذْهَبَا اِلَىٰ فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغَىٰ ( ۴۳ طه)» شما دوتا بروید به سمت فرعون که شاهنشاه عصر است و طغیان کرده، هم بر علیه من و هم بر علیه خلق من، خلق را نابود می‌کند و من را هم که انکار می‌کند، «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً (۴۴ طه)» کاسه از آش داغتر! دقت کنید، خدا مأموریت رسالت پیامبر عصر خود را (یعنی موسی را) در این چارچوب قرار داده و می‌گوید فرعون که طغیان کرده، یعنی هیچ گناهی به فرعون نمی‌رسد، بلکه به فعلی که فرعون انجام داده! مشروب خواری کجا، عمل فرعون کجا؟ زناکاری کجا، عمل فرعون کجا؟ لواط کجا، عمل فرعون کجا؟
فرعون می‌گوید من خدا هستم؛ «اَنَا رَبُّكُمُ ٱلاَعلَىٰ (٢۴ نازعات)»! بعد هم می‌بینید که خدا می‌گوید «قُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً» با کلام لیّن، ملایم و لطیف با او برخورد کنید نه اینکه او را فحش بدهید، نه اینکه او را بزنید.

«وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» وظیفهٔ دوم دین در خودنمایی به سوی مردم جلوگیری از منکرات است. چه منکری بالاتر از خدایی فرعون است؟ دیگر این سقف انکار خداست، سقف مبارزهٔ با خداست، می‌گوید با او به درشتی سخن نگو و اهانت نکن!

«وَ اِقَامَةُ اَلْحُدُودِ» اقامهٔ حدود! این اقامهٔ حدود هم باز برمی‌گردد به امر به معروف و نهی از منکر، چون باید یک خلافی باشد تا نهی از منکر باشد، یک وظیفه‌ای باشد که عمل به آن نشده باشد تا امر به معروف باشد!

«اقامهٔ حدود» نه سلطنت دارد، نه پادشاهی دارد. بعد توجه کنید که پرچمِ برافراشته شدهٔ در آغازین تبلیغ اسلام «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا الله تُفْلِحُوا» بوده، یعنی «شما یک کلمه بگو، رستگار می‌شوید»، اصلاً اینها در آن نبوده، فقط بگو «لَا اِلَهَ اِلَّا الله، نیست خدایی مگر الله» همین را بگو، تو را نمی‌کشیم، چون «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم شما را بکشم، «حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله» تا اینکه بگویید «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، خیلی خب پس «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» گفتیم، دیگر عقبه‌اش چیست؟ این همه اصول و فروعش کدام است؟

شما روز اول به مردم گفتید همین عنوان را مطرح کنید و اعتقاد به آن بیاورید ما با شما کاری نداریم و شما را نمی‌کشیم، همه چیزتان محترم است؛ خونتان، ناموس، مال و آسایش‌تان، بعد آمده و وصل کرده دیگر! می‌گوید حالا که بله را گفتی، بقول آن مصداق معروف که زن ناله‌اش در آمد که چقدر فشار زندگی؟! گفتند روز اول که «بله» گفتی، اینها در آن بوده دیگر، بعداً می‌گفتند «بله و بلا»! برای چه سر سفرهٔ عقد بله را گفتی؟! حالا مردم در آغاز یک بله گفتند؛ «لَا اِلَهَ اِلَّا الله»، بعد دیگر مدام روی آن بار کردند که اصول دین، فروع دین، مناسک مذهبی، شرایع دینی تا جایی که آمد برای اینکه مستراح می‌روی پای راست را بگذاری یا چپ، قانون آمده!

برای مسائل آمیزشی قانون آمده که چگونه شروع کنی، چه دعایی بخوانی، چقدر طول بدهی، چه مدلی باشد، الله اکبر! آیا این غش در معامله نیست؟ چون معامله است دیگر! قرآن می‌گوید: «هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ اَلِيمٍ (۱۰ صف)» می‌آیید با من معامله کنید که به جهنم نروید؟ خب این قرارداد بوده که در هر عصری، روز اول، دین با مردم بسته و گفته «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» بگو کار تمام است، دیگر نباید بعدش این همه فشار بیاوری که نخیر نماز بخوان، روزه بگیر، جهاد برو، خون بده، کشته بشو، مجروح بشو، روزه بگیر، در تابستان گرم روزه بگیر هلاک بشو که کلیه‌ات از کار بیفتد….

مدت زمان: 12:05
منبع:کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۲ صفحه ١٨۵، کتاب غررالحکم صفحه ۴۶۹، از امیرالمومنین