برچسب: درد

الله کجایی که ببینی به خلایق چه گذشت

از مجموعه تحریم سخن

روزگارست که اعدام کُند این بشرت
دردسر داده و حیران بنموده خطرت

ترس از فردا کُشد این بنده را
فقر و درد و هم که ناامنی، کِشد این حلقه را

ول کن ما نیست چنین آتشی
از در و دیوار بیاید چو یکی غولکی

در کربلای ایران آب از سماء نیاید
خون جگر بخورده، خلق مکسّر آید

پیش به سوی هسته‌ای که جنگه
عاقبت بشر نگر چه سخته

الله کجایی که ببینی به خلایق چه گذشت
وامانده و درماندهٔ احکام ثقیلت نگذشت

جنگ سوم در جهان آید پدید

از مجموعه تحریم سخن

چون قتال آمد بشر را از خدا
خون و عضو منهدم آید بلا

صدای موشک و نعرهٔ تفنگ آید
که خلق گرفتار را، عزا به تن آی

اینک این انسان نگر درمانده و مستأصل است
دادخواهی را ندیدست و چنین بی‌ منزل است

این خدای جنگجوی بی‌ نشاط
آمده ما را عذابی در حیات

➖ جنگ که می‌آید نشاط می‌رود! ما سال‌هاست که زیر جنگ هستیم، خیال نکن می‌خواهد شروع بشود، نه؛ یعنی جنگ درد، جنگ غم، جنگ ناامنی، جنگ غصه، جنگ طلاق، جنگ اعتیاد، جنگ سوءظن.

جنگ سوم در جهان آید پدید
این زمین نابود گردد در عدید

ادیان و مذاهب به همه ازمنه آمر به قتالند
تاریخ، نوشتار به هر فاجعه، باران ز خدایند

➖فاجعه مثل باران می‌آید در تقدیرات انسان بیچارهٔ بی‌کس بی‌پناه!

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا

لاف زدی وعدهٔ بیهوده دهی

از مجموعه تحریم سخن

لاف زدی وعدهٔ بیهوده دهی
وقت بسوزانده و هِی فرصت مکّاره دهی

➖این دور برداشتن‌های دین! می‌دانید که در فقه چقدر داریم؟ اصلاً بحث قیامت را بگذار کنار که «این کار را می‌کنی به بهشت می‌روی» این را بگذار کنار! ما چقدر روایت و حدیث داریم که «اگر خوبی کنی اینجا در همین دنیا مزدت را می‌گیری»!! الان همین مردم را آتش زده که می‌گویند ما خوبی کردیم اما بدی می‌بینیم. «صدقه در راه خدا بده هفتاد نوع بلا را دفع می‌کند»، هفت نوعش را هم دفع نکرد، هیچ بلایی را دفع نکرد! این شما و این جام جهان نمای تاریخ! بروید به بیمارستان‌ها، قبرستان‌ها، تیمارستان‌ها و زندان‌ها را ببینید که چه خبر است، اینها پایانه‌های دنیا و عمر است…

چه کند ملّتی که غم دارد؟

از مجموعه تحریم سخن

چه کند ملّتی که غم دارد؟
غصّه‌هایی به جان و دل دارد

از خدایش همیشه شر دارد
از جگر، سوز و آه و اشک آرد

در سحرگه ببین نوا دارد
شبِ پر شرر به سر دارد

همه تقدیر او کتک دارد
چو عریضه، پر خطر دارد

آب و نانش نگر به خون دارد
رزق و روزی، هوا به پر دارد

عیش و عشقی که در نهان دارد
آن مبدّل شده، به سم دارد

درد و مرض، راهی ملّت شده

از مجموعه تحریم سخن

شیرازهٔ توحید، نه سامان دارد
این تافته و بافتهٔ دین، که نه رنگی دارد

آنقدر کردم توسل، نا آمد آن تأثیر ما
جمله اذکار و ختوماتی که خواندم، شد بلا

ذکر و دعا چو خواندم
بلای جانم شده، هر آنچه من بگفتم

این همه قصّهٔ ما از دین است
هم که غصّه، ثمرات از این است

فقر و فلاکت، همه جاری شده
درد و مرض، راهی ملّت شده

داد مستضعف، نگر بی‌مایگی‌ست
چون هدر رفتن به عمر و بردگی‌ست
➖یعنی بی‌کس و کار زمان هر چه ناله می‌کند، همهٔ آن هدر است!

زمین لرزد و وحشت و غم ببارد

 

📎 از مجموعه تحریم سخن

➖این افسانهٔ ادیان است:

خدایت بخواند تو را تا عطایت نماید
به رحمت، نوازش کند تا که جودت نماید

➖آن نمایش بود و این واقعیت است، آن سند بود از ادیان و مذاهب در خداشناسی و این ثبت لحظه‌ای است آنچه که از ناحیه خدا بر انسان می‌بارد.
➖آخر تو چه پدر کشتی با بشر داری؟!

ولی شد اَسف، تا به حدّی که سنگت ببارد
زمین لرزد و وحشت و غم ببارد

➖در این اشتغالات دینی ما یک چرندیاتی به خورد ما دادند؛ «خدا خوشش نمی‌آید یک مورچه را بکشی!» ولی ده‌ها هزار انسان در زلزله زیر بتون گیر می‌کنند، آن هم کاش در جا بمیرند، پا افتاده زیر سنگ یا زیر آهن نمی‌تواند در برود، تو حساب کن چند شبانه روز اینطوری باید شکنجه بشود، نه می‌تواند در برود، نه می‌تواند داد بزند و نه می‌تواند نفَس بکشد.

—————
از چه شدی دشمن ما، خدایا؟
راه ببستی به دَرت، اِلٰها

➖مگر ما چکار کردیم؟ این اعتراضیهٔ همهٔ مردم به خدا است که می‌گویند آخر برای چه ما را خلق کردی؟ دین در جواب می‌‌گوید که «برای اینکه خلیفه بشوی»! خلیفه چیست؟ جانشین خدا بشوی. یعنی خدا اینقدر با جانشینش بد است که پدرش را درمی‌آورد؟

➖ می‌گوید «درب خانهٔ من باز است بیایید»، این همه سال رفتیم، سرمان به در بسته خورد!

در میان این همه وارفتگی
کو؟ کجا شد وعدهٔ وارستگی؟

➖ما اعتقادات توحیدی آبا و اجدادیمان را محاکمه می‌کنیم، بعضی‌ها می‌گویند «تو به خدا حمله می‌کنی»، ابدا! ما خدا پرستیم، ولی به آنچه که سر ما را گرم کردند، جوانی ما را ربودند و عمرمان را با این ادبیات به یغما بردند با آن مبارزه می‌کنیم!

حال این ملّت، چو پُرسی از قضا
گویدت، ضعف و کسالت شد بلا

➖کرب و بلاست، هنر خدا این است؛ زندگی بشر را کربلا کرده! شما له بشوی او خوشش می‌آید. خوشش می‌آید؟ چه می‌دانم! این فرهنگ دینی است که به ما می‌گوید «خدا خوشش می‌آید، بدش می‌آید، ناراحت می‌شود، عصبانی می‌شود» اسنادش را هم که درآوردیم. خدایی که می‌گوید بشر را بخاطر فلان گناه حد بزن، سنگسار کن، شلاق بزن، بکُش، گناهی که بشر در برابر آن طاقت نداشته که مقاومت کند یعنی اسباب و ابزار گناه را خودش فراهم کرده است.

 

بر مردم بی‌چاره، صدای دگر آمد


📎 از مجموعه تحریم سخن

ای کاش اِله دگری بر من بود
تا نالهٔ من بشنود و حافظ بود

ای وای که این ملّت ما، زار گرفته
از کثرت درد و المش، نار گرفته

اینک این معبود خاکی خاطی است
در جدال اسم حُسنا، قاطی است

➖ می‌گوید «یارو قاط زده»، حالا خدا قاط زده! از این طرف رسانه‌های تبلیغی دین تبلیغ می‌کنند که خدا رحمان و رحیم است و از این طرف هم ما مغایر آن را می‌بینیم.

بر مردم بی‌چاره، صدای دگر آمد
از هول و هراس حرجش، ناله در آمد

ضعف انسان آمده در زلزله
همچو سیلاب است، اندر غلغله
بر مردم بی‌چاره، صدای دگر آمد
از هول و هراس حرجش، ناله در آمد

ضعف انسان آمده در زلزله

➖زلزله می‌آید بعد عوارض بعدی آن! آن کسی که زنده می‌ماند می‌گوید خوش به حال آن کسی که مرد!

همچو سیلاب است، اندر غلغله

➖وقتی که سیل می‌آید همه چیز را با خودش می‌برد، طرف می‌گوید ای کاش خشکسالی بود.

سرمازدگان عصر سردیم
دنیا‌ شده در گریز و دردیم

خلق را الله‌شان بر باد داد


📎 از مجموعه تحریم سخن

خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد نفرین بر این الله باد

➖هر بلایی که سر ما می‌آید به نام‌ الله است. نفرین بر این اعتقادات آبا و اجدادی که جز خسارت و ضرر برای بشریّت چیزی نداشت.

خطّ فقرم را بگفتا آن رئیس
داده از بهرم خدایم، خودنویس

➖رئیس کیست؟ مسئولین مربوطه. خط فقر چقدر است؟ هفت (میلیون) و ششصد.

تا نویسم، بند بندِ مشکلم
➖به همه ما خودنویس داده که بنویسید.
آب و نان و نسخهٔ بی‌رونقم

چونکه این خانه، اجاره آمده
صاحبش هر ماه بر در آمده

چونکه ناامنی شده بر خانه‌ها
پس بباید دزدها، در سایه‌ها

قفل و بستی را زدی بر این و آن
سارقین آیند با تیر و کمان

➖حالا هر چه دلت می‌خواهد قفل بزن!

این عریضه بر خدا آورده‌ام
نینوایی از بلا آورده‌ام

➖او که گوش نمی‌دهد، اصلاً گوش که ندارد، اینها بافته‌های مذهب است که سمیع و بصیر است، آخر باید حرفت به یک عملی بخورد!

رنج یک ملّت بدیدی، آن چنان بی‌ غیرتی


📎 از مجموعه تحریم سخن

حکومت می‌کند این ربّ جبّار
بر این انسانِ بی جان گشتهٔ زار

شعرِ غمگین آمده در ذهن من
تا کند افشای این اخبار من

ای خدای هر ستمدیده، چرا بی پاسخی

➖ خدا را محاکمه کنید! ما آن اعتقادات توحیدی را داریم‌ محاکمه می‌کنیم . ما به آن حمله می‌کنیم وگرنه ما خدا را که ندیدیم، یک چیزی ترسیم کردند و گفتند «این خداست» ناکارآمد هم بوده، ما داریم به آن افکار و آن ایدئولوژی که ما و آباء و اجدادمان را ساخته حمله می‌کنیم.

رنج یک ملّت بدیدی، آن چنان بی‌ غیرتی

➖ بعد در حدیث داریم، یادتان هست در درس‌ها داشتیم «اِنَّ الله غَیُورٌ، خدا خیلی غیرت دارد»؟
«خدا غیرت دارد » را یک گوشه‌ای بگذار و بعد «اَلنَّاسُ عَیالُ الله» را هم یک گوشه بگذار، چه می‌شود؟ مردم بی‌ آب، بی‌ نان، بی‌ غذا، گرفتار و مریض هستند، تو چطور خدایی هستی؟ چطور غیرت داری؟ ناموس فروشی می‌کند. آن‌ وقت این زنی که خلق کردی، به غیرتت برنمی‌خورد؟

چه گویم ز این ربِّ بی حاصلش
که خلقش شده کافرِ ظلمتش

هی داد زنم ربّا، این لِه شده انسان است
از خشم و ستم مُرده، یک آدمِ بی‌ جان است

مردمی کز لطف حق، بیمار و سرگردان شدند
چون به ماتم آمدند، هر لحظه در غوغا شدند