برچسب: دین اسلام

هر نوع گلایه‌ای از زندگی، مورد غضب خداست!

امام صادق فرمود: هرکس به مؤمنی شِکوه کند به خداوند شِکوه کرده و هرکس به مخالفی شِکوه کند قطعاً از خدا شِکوه کرده است؛ «مَنْ شَكَا اِلَى مُؤْمِنٍ فَقَدْ شَكَا اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر از بدبختی خودت به یک مؤمن شکایت کردی که البته اگر تو هم مؤمن باشی. شکایت یعنی درد دل. حق نداری به کسی شکایت بکنی مگر مؤمن! اگر گزارشات بدبختی‌هایت را به مؤمن دادی انگار به خدا دادی. یعنی اینجا مؤمن شده گوش و چشم خدا، و وقتی که «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ» موقعی که به بی‌دین شکایت احوالت را کردی در حقیقت آبروی خدا را بردی «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ». این هم از همان رویه‌ سیاست‌های دینی است، برای اینکه کسی صدایش از بیچارگی‌هایش درنیاید این را می‌گوید که تو حق نداری حتی درد دل کنی، حتی مشکل خودت را بگویی!

مدت زمان:3:52
منبع:کتاب منابع فقه شیعه جلد ۳ صفحه ۲۸۴، کتاب معانی الاخبار صفحه ۴۰۷

ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است!

عبدالله ابن عباس گفت که یک نفر از رسول الله پرسید بهترین همنشین کیست، با چه کسی مراوده و مصاحبت کنیم، رفت و آمد و نشست و برخاست کنیم؟ رسول الله فرمود: «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ» آن کس که دیدنش ذکر باشد یعنی تذکر در مورد توحید، «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ». «وَ زَادَكُمْ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ» زیاد کند بر دانش شما منطقش. منطق یعنی نطق، ناطق. «وَ ذَكَّرَكُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُهُ» و شما را به یاد آخرت بیندازد. حالا ما دنبال یک چنین شخصی می‌گردیم مدام این طرف و آن طرف و بالا و پایین رفتیم و دیدیم از پیامبر مهمتر نیست، قرآن هم می‌گوید: «رَسُولِ اللهُ اُسْوَةٌ» الگوی شماست. این مثلث را روی سنّت و سیره رسول الله می‌اندازیم؛ «بهترین همنشین ما پیغمبر باشد». خب حالا پیغمبر وجود ندارد ولی آثارش که هست، ودایع او که هست. این مثلث را در پیغمبر بخواهیم جستجو کنیم چه چیزی می‌بینیم؟ «دیدن پیغمبر، آدم را یاد خدا بیندازد». حالا پیغمبر که نیست او را ببینیم، منظور سنّت، سیره، کلماتش، دین و کتابش است. از این ها ما به یاد چه خدایی می‌افتیم؟ خدایی که اسلام معرفی می‌کند دیگر، خدایی که نام و نشان‌ها دارد که ما اسنادش را در دایرةالمعارف جمع کردیم که دست دارد، پا دارد، خنده دارد، غضب دارد، خوشحالی دارد، نیاز به قرض‌الحسنه دارد؛ «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً» (١١ سوره حدید) چه کسی به خدا قرض می‌دهد؟ خدا مانده به قرض‌الحسنه بندگانش! خب، ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است و در حدّ و اندازه کره خاک است، کرهٔ خاکی که در حقیقت در عالَم وجود، وجود ندارد یعنی آنقدر ریز است که بقول اصولیون «اَلنَّادِرُ کَالْمَعْدُوم» ندرت مثل نبود است. خدا می‌آید روبروی نمازخوان نگاهش می‌کند بعد به حرمت او نباید آزقوره بکشی، دهان‌دره کنی چون دندان‌هایت را می‌بیند بد است و آن وقت می‌فهمد مسواک نزدی و دندان‌هایت کرم‌خورده است. پیغمبر سفر فضایی می‌رود خدا را می‌بیند و به اندازه چند متر با او فاصله دارد، خدا مکان دارد و همه چیز دارد و پیغمبر از آن بالا نگاه می‌کند که کنار ابراهیم نشسته است.
📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۹۸۲، کتاب امالی شیخ طوسی صفحه ۱۵۷
مدت زمان:13:45

این صدای ملّتِ دربند توست!

این صدای ملّت دربند توست میهنش خشک و عطش از آنِ توست بار دیگر در خشکسالی آبروی دین رفت؛ در کرونا یک قسمت و در خشکسالی هم یک قسمت! یکی از معجزات اسلام که همیشه زبان متشرعین در حقانیّت این دین بلند و دراز بوده نماز استسقاء بوده؛ نماز باران! یعنی یک نفر در مناطق نفرین شده بدون آب ایران پیدا نمی‌شود نماز باران بخواند؟ این صدای العطش، از مردم است ناله‌های میهنِ دردآور است —————————— هی تو می‌گویی خدایت رازق است آقای متشرع! بچه بیاور خدا نانش را می‌دهد، ازدواج کن خدا پولش را می‌دهد، می‌دانی از آن ازدواج کرده‌ها‌ چقدرشان باقی ماندند؟ همه برای طلاق رفتند، فقط بخاطر اینکه مشکل مالی دارند، فقط! چه کسی در این قضیه مسئول و متهم و مجرم است؟ خداست، خودش دارد می‌گوید من شما را گدا، بدبخت و تهیدست آفریدم «یَا اَیُّهَا النَّاس اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلَی الله». هی تو می‌گویی، خدایت رازق است رزق او آمد پیاپی بر غمت

کشته شدن امام حسین به دست مسلمین،عجیب تر از داستان اصحاب کهف است!

منهال ابن عمرو روایت می‌کند، می‌گوید: «وَاللهِ» قسم می‌خورد «اَنَا رَأَيْتُ الْحُسَيْنِ حِينَ حُمِلَ وَ اَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ الْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ {اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحٰابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً} فَاَنْطَقَ الله الرَّأْسَ بِلِسَانٍ [فَصِیْح (خ)] ذَرِبٍ ذَلِقٍ وَ قَالَ اَعْجَبُ مِنْ اَصْحَابِ الْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي». این شخص که از اصحاب است تعریف می‌کند، می‌گوید که به خدا قسم هنگامی که امام حسین را به دمشق می‌بردند (منظور سر بریده‌ا‌ش را) دیدم که جلوی آن سر جلوی آن نیزه‌ای که سر روی آن بود شخصی سوره کهف را می‌خواند، وقتی به این آیه که رسید سر بریده امام حسین گفت به یقین اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بوده‌اند «اَعْجَبُ مِنْ اَصْحَابِ الْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي». این اصحاب کهف را که می‌شناسید، از دست حاکمیّت جور به بیرون از شهر و به داخل غار هجرت کردند، قرآن می‌گوید اینها آنجا زندگی کردند و بعد قبض روح شدند و دوباره به دنیا آمدند. امام حسین می‌گوید «کار ما عجیب‌تر است»، نیست که آن آیه آخرش می‌گوید «كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً»، امام حسین می‌گوید داستان ما «اَعْجَبُ مِنْ اَصْحَابِ الْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي»، جریان ابی‌عبدالله از سرگذشت اصحاب کهف عجیب‌تر است. چرا عجیب‌تر است؟ بخاطر اینکه آنها از دست قدرتی فرار کردند که با آنها در منازعه اعتقادی بود ولی ابی‌عبدالله به دست کسانی کشته شد که در اعتقادات با حسین مترادف بودند موازی بودند یعنی حسین که اهل کعبه (اهل قبله) بود آنها هم بودند، به ظاهر حسین قرآن را قبول داشت آنها هم قبول داشتند، حسین نماز می‌خواند آنها هم می‌خواندند، به ظاهر حسین معتقد به الله بود آنها هم بودند، حسین معتقد به رسالت نبوی جدش بود آنها هم بودند، برای همین می‌گوید از جریان آنها عجیب‌تر است، اگر قرار بود به قرآن پاورقی بخورد باید این کلام ابی‌عبدالله آنجا ثبت می‌شد که این آیات قرآن همه‌اش به وسیله ثبت‌های لحظه به لحظه تاریخ، تحشیه و تفسیر می‌خورد.
مدت زمان:4:48
منبع:کتاب صحیفة الابرار جلد ۸ صفحه ۲۰۴، کتاب الخرائج و الجرائح جلد ۲ صفحه ۵۷۷ حدیث ۱ اثر راوندی، کتاب بحارالانوار جلد ۴۵ صفحه ۱۸۸ حدیث ۳۲ است.

– سوره کهف (۱۸) آیه ۹. 

خوشبختی در ادبیّات دینی بسی اسفبار است!

پیغمبر فرمود: هر کس که ازدواج کند نیمی از خوشبختی به او داده خواهد شد. به به، واقعاً، درب باغ سبز نشان داده که بیایید ازدواج کنید! ای کاش یک رفراندوم بود که آیا مردم از ازدواج خودشان راضی هستند یا نیستند؟ بعد می‌فهمیدی که چه خبر است.

تو خیال می‌کنی آمار طلاق همین است؟ نه، خیلی‌ها مشکل دارند طلاق نمی‌دهند، خیلی‌ها برای بچه‌هایشان نگران هستند طلاق نمی‌دهند، خیلی‌ها جایی ندارند، کجا بروند؟ طلاق نمی‌گیرند.

«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اُعْطِيَ نِصْفَ السَّعَادَةِ» هر کس ازدواج کرد خدا به او نیمی از سعادت را می‌دهد.
سعادت یعنی خوشبختی، آیا ندیدی به این و آن می‌گویی «خوش به سعادتت» یعنی سعادتت برای تو خوشحال کننده است. حالا مردمی که ندارند و در ابتدائیات زندگی مانده‌اند یا رسول الله در عهد خودت هم که فقر زیاد بود و کسی هم که خوشبخت نبود. ببینم در زمان پیغمبر کسی زنش را طلاق نمی‌داد؟ ها؟ اگر طلاق رایج نبود که پیغمبر حکم طلاق را نمی‌آورد پس آنجا طلاق رایج بوده، چرا طلاق می‌گیرند؟ ببینم اگر ازدواج خوشبختی است طرف دیوانه است که این خوشبختی را ترک کند و طلاق بگیرد؟ ها؟ یا اصلاً ازدواج نکند؟

الان نسل جوان در باب ازدواج متحیّر هستند و به سرنوشت معترض هستند، حالا بگذریم از اینکه یک دختر و پسری عاشق هم می‌شوند، در حالیکه من آنقدر عریضه دارم که همین عشّاق پدر همدیگر را درمی‌آوردند و به خون هم تشنه بودند، عشق مال یک روز، یک هفته، یک ماه و چند سال است، زندگی خشن است. بعضی‌ها می‌آیند با من مشورت می‌کنند، دختران کم سن زیر بیست سال متأسفانه با دیدن بعضی فیلم‌ها تحریک می‌شوند و می‌خواهند ازدواج کنند خیال می‌کنند فقط همین مسئله جنسی مطرح است بعد که در کانون خانواده می‌روند کمرشان می‌شکند، می‌فهمند که چقدر زندگی خشن است!

حالا این را یادت نرود یادگاری از رسول الله است؛ «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اُعْطِيَ نِصْفَ السَّعَادَةِ» هر کس ازدواج کرد نیمی از سعادت را دریافت کرده، حتماً نیم
دیگرش هم دین است دیگر، ها؟ بله، هر دو خوشبختی آورده ماشاءالله هزار ماشاءالله، هم دین مردم را خوشبخت کرده و هم ازدواج.

مدت زمان:4:41
منبع:کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۱۵۴ و ایضاً قطب راوندی در کتاب لبّ اللّباب از رسول اکرم 

جایگاه آزادی بیان کجاست؟

بکُشید کسانی را که ایمان نمی‌آورند.

زنده باد به این آزادی بیان که در اسلام موج می‌زند «قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ».

حالا یک بحثی هست که می‌گوید: «یَهْدِی مَن یشَاءُ»، «يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» چند جا این را گفته است یا در نسخه‌های بسیاری داشتیم که خدای زمین به پیغمبر می‌گفت که هُل نزن، من هر کس را بخواهم هدایت می‌کنم و هر کس را نخواهم هدایت نمی‌کنم. خب وقتی که هدایت دست خداست پس چه کسی را می‌خواهی بکُشی؟ به چه جرمی؟

«قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ» ابراهیم با آن عظمتش که رأس‌الانبیاء بود نتوانست به آخرت ایمان بیاورد و گفت «اَرِنِي» نشان بده، یعنی فرشته وحی را باور نکرد، شاید ابراهیم جبرائیل، روح الامین و روح القدس را در اَشکال مختلف می‌دید که پیغمبر در دحیة ابن خلیفه کلبی می‌دید.

این فرمان به کشتن که از روز اول آغاز شد که پیغمبر شمشیر علی را بلند کرد و گفت «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم تا شما را بکُشم، حالا اینجا هم این آیه در ردیف همان است که به مجاهدین در جبهه‌های جنگ فرمان می‌دهد که بکُشید هر کس ایمان نمی‌آورد.

حالا یک کسی نیست که بگوید بابا من می‌خواهم ایمان بیاورم اما او قبول نمی‌کند، مثل آدم که گفت چهل سال قبل از اینکه من به اینجا بیایم رقم خورده بود که من باید به این شجرهٔ ممنوعه دست بزنم، یا به خود شیطان که در یک جایی داشتیم خودِ شیطان گفت اگر خدا می‌خواست من هدایت می‌شدم ولی خدا اسباب و ابزار اغواگری را به شیطان داد.

مدت زمان:3:33
منبع:سوره توبه آیه ۲۹ 

فقاهت باید به روز باشد و فقیه می‌بایست کلیّت دیانت را بشناسد.

 

فقه؛ به چارچوب‌های شرعی فقه می‌گویند، ورودی و خروجی مناسک را فقه می‌گویند و دانای آن را فقیه می‌گویند، جمعش فقها و برترینش اَفقه است.
«لَا خَيْرَ فِي فِقْهٍ لَيْسَ فِيهِ تَفَهُّمٌ» فقه الکی است مگر اینکه با فهم انجام بشود.

ببینید، امیر چقدر قشنگ کاسه کوزهٔ دکانداران دینی را برهم می‌ریزد و می‌گوید این که به عنوان شریعت آوردید اگر در آن فهم نباشد بدرد نمی‌خورَد. فهم یعنی چه؟ یعنی وقتی مردم سؤال می‌کنند جوابشان را بدهی، نگویی که فلان فلان شده سؤال می‌کنی؟ به مرز ارتداد رسیدی؟ ای حرامزاده، برو گمشو، می‌روی به جهنم!

متأسفانه تا الان جواب مردم این بوده برای همین هم خیلی‌ها می‌ترسند و می‌گویند برای چه سؤال کنیم! اصلاً مخاطبین رجال ظهوری که سؤال نمی‌کردند و هر چه آنها دوست داشتند می‌گفتند سر همین بود، می‌گفتند که «به جهنم می‌رویم»، عجب چراغ قرمز قشنگی در تقاطع زندگی!
فهم در فقه یعنی بداند که امروز مصلحت زمان‌ چیست، بداند که آن مباحثی که در گذشته بوده یعنی در صدر اسلام بر اساس «كَلِّمَ النَّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ» بوده، بفهمد این سلسلهٔ رجالِ حدیث بر پایهٔ تقیه عمل کردند، همهٔ این چیزها را بداند «قَطْعِی الصُدُور وَ ظَنِّیُ الدِّلَالَه»ی قرآن را و «ظَنِّیُ الصُدُور، قَطْعِی الدِّلَالَه»ی روایت را، همه اینها را بفهمد و اگر بر اساس این باشد به اینجا نمی‌رسیدیم.

  • مدت زمان: 4:07
  • منبع: کتاب کنزالعمال جلد ۱۰ صفحه ۲۶۱

«صدیق» و «فاروق» اگر واقعی بود، ادیان و مذاهب به انحراف نمی‌رفتند!

اینجا یک بحث جزئی و یک مبحث کلی دارد،‌ یک نگاه جزئی دارد و یک نگاه گسترده دارد. آن چیزی که ما روی آن کار نداریم و می‌خوانیم و با آن کنار می‌آییم این است که پیغمبر گفت «برای هر ملتی صدیق و فاروقی هست، و صدیق و فاروق اسلام علی ابن ابیطالب است»، خیلی خب این به کنار! آن چیزی که به تجزیه و تحلیل و کشف حقایق می‌رسد این است؛ «لِكُلِّ اُمَّةٍ صِدِّيقٌ وَ فَارُوقٌ».

صدیق کیست؟ کسی که همهٔ حرف‌هایش راست است.
صدیق صیغه مبالغهٔ صادق است یعنی کسی که نفَس می‌کشد به راستی چشم بهم زدنِ به درستی.

فاروق هم تمیز دهنده است بقول شما ممیز یا سرممیز، فاروق با حرکتش با عملش با زندگی‌اش با حیاتش با مواضعش بین حق و باطل فرق می‌گذارد. پس دیدی که این دوتا «صدیق و فاروق» خیلی مقامات بلندی است.

خب حالا برویم بالاتر؛ «لِكُلِّ اُمَّةٍ صِدِّيقٌ وَ فَارُوقٌ» برای هر امتی!
امت؛ پیروان هر پیغمبر اولوالعزمی را می‌گویند. الان اینجا در عهد ما امت محمدی است.

هر امتی یک بزرگ‌راستگویی و خورشید‌ممیزی داشتند، خب اگر داشتند چرا به انحراف رفتند؟ این سؤال را باید جواب بدهند!

چطور شد پیغمبر و قرآن می‌گویند امت‌های گذشته به انحراف رفتند؟
چطور شد پیغمبر با پیروان ادیان مبارزه کرد از آنها کُشت و آنها را به زنجیر کشاند، چرا؟ برای اینکه می‌گفت اینها منحرف شدند. حتی کتاب‌های آسمانی قبلی را می‌گویند «منسوخ شده»؛ انجیلِ منسوخ، توراتِ منسوخ، زبورِ منسوخ، صحفِ منسوخ، اوستای منسوخ.

خب اگر ترازودارِ راستگویی و فاروقی که بین راه و چاه برای مردم تشخیص دهد کارشناس باشد تمیز دهد چگونه این امت خراب می‌شود؟ حالا برای امت پیغمبر هم علی ابن ابیطالب است.

حالا سؤال روی خود علی می‌آید؛ آقا، علی فاروق است؟ صدیق است؟ بله درست.
خب نقش او در اسلام چیست؟ یعنی علیِ راستگو، پشت دیوارهای بسته به چه درد می‌خورد؟ علی که می‌آید در مسجد و می‌گوید شما حقّ غدیر را ضایع کردید و کسی حرفش را قبول نمی‌کند این چه امتی است؟ یعنی علی دروغ گفت؟ علی که بعد از شهادت نبوی آمده و کتاب خودش را آورده می‌گوید اگر به این کتاب عمل کنید در اقیانوس حیرت نابود نخواهید شد و همه او را از مسجد بیرون کردند او را هُو کردند، این تاریخ است دیگر، و دست رد به سینهٔ او زدند این چه فاروقی است؟

ببینید مسئله اینجاست که ائمه ما مصلح بودند منجی بودند اما پشت درهای بسته! خب به چه درد مردم خورد؟ الان می‌گویند که این آقا «حجت ابن الحسن العسکری» است؛ امام زمان، صاحب‌ الزمان است، یک قطار تأییدی و تعریف دارد، خب الان به چه درد می‌خورد؟ الان مردم گرفتار هستند، الان کرونا دارد غوغا می‌کند، الان فقر و نابودی ملت را از پا درآورده، حالا ایشان آفتاب باشد مهتاب باشد روی سر ما باشد، همه جوره ما قبول داریم ولی پاسخ وجدانِ تاریخ را چه می‌دهید؟

  • مدت زمان: 11:57
  • منبع:کتاب اثبات الهُداة بالنصوص و المعجزات از محدث بزرگ حرّ عاملی

نمونه ای از برخورد با مرتد در اسلام

بخشی از پادکست:

یک زنی نمی‌خواهد اسلام را قبول کند، دین آبا و اجدادی را نمی‌خواهد قبول کند، مگر زور است؟ همه جا می‌شود ورود ممنوع زد اما فکر را که نمی‌شود ورود ممنوع زد.

بعد می‌گوید او را نکُشید ولی زندانی کنید و از او بیگاری بکِشید و به حدّ کم به او آب و غذا بدهید و لباس خشن تن او کنید. الان شما ببینی در لباست یک مویی یا چیزی هست یا مارک لباس است، مدام بدن می‌خارد، آن وقت لباسِ خشن یعنی شلوار و پیراهن، خشن! پارچهٔ خشن چیست؟ از همان که بدن می‌خارد.
بعد هنگامی هم که نماز شروع می‌شود او را تازیانه بزنید. اِ! یعنی چه؟ یعنی پنج وعده که اذان می‌گویید، اول به او تازیانه و شلاق بزنید و شکنجه‌اش کنید.

Read More

فروع دین

◀️شماره سوم سلسله برنامه های محاجه ای با عنوان “#بر_بام_گفتگوها”

#محاجه یک زوج درباره فروع دین!بر اساس اسناد دینی