چون تولد یافت این مرغ سحر
📎 از مجموعه تحریم سخن چون تولد یافت این کاشف حسین میرود رُود نویدش در حُزین ➖«حزن»، یعنی همهٔ وجود ما امید و نوید بود به این الله، طی سی و پنج سال که ما مدافعش بودیم، من از همه چیز گذشتم و سرمایه کردم؛ جوانی، سلامتی، امنیت! چون تولد یافت این مرغ سحر دست و پایش آمده اندر شرر جشن تولد نگر، خاک به سر شد آفت عمرست و مه، جامه به سر شد زنده کدام است در این بارگه هیچ نبودست به جز مرده در این نارگه اوضاع همه دربه دران، پر ز بلا شد چون عاقبت امر بشر، نی به نوا شد