برچسب: فریب

آن جهنم که تو گفتی، به عیان آمده است

از مجموعه تحریم سخن

توان از کف برفته، چو در نیزار خفته
بسان کشتی بشکسته دریا که در اعماق رفته

عقربهٔ ساعتم فغان ز اخرب کُند
ثانیه و دقیقه، لطمه به هر جان کُند

مخروبه شده اشرف مخلوق
انگار که انکار شده هستیِ این سوق

آن جهنم که تو گفتی، به عیان آمده است
کو بهشتت که به اسماء نکو نامده است

➖آن جهنمی که مال میلیاردها سال بعد است ما الان داریم می‌بینیم!
➖جهنمت را دیدیم اما بهشت را ندیدیم.

کی شود که رسوایی، بر دیانت شود در این شامم

قطره چکان گشته این روزی انسان
بابِ نداری گشود و نعرهٔ حیوان
➖عریضه همه است، می‌گویند دخل ما به ریال است و خرجمان به گرانترین ارز جهان است.

هی اعتراض دارد این بندهٔ نحیفت
از ثقل سرنوشتش صد ناله از جحیمت

خدا رفته است سیزده‌بدر

آیا ملتی که در تب نداری می‌سوزد می‌تواند نماز بخواند؟
چگونه کسی که در اعماق عذاب است می‌تواند شکرگزار باشد؟

سوره نساء آیه ۱۴۷ است.
«ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا هرگز شما را عذاب نمی‌کند اگر شاکر و سپاسگزار باشید.
آیا مردمی که دچار عذاب و شدائد هستند می‌توانند شاکر خدا باشند؟ آیا ملتی که در تب نداری می‌سوزد می‌تواند نماز بخواند؟ بعد می‌گوید «ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ» عذاب نخواهید شد «اِنْ شَكَرْتُمْ»!

پس عذاب می‌شویم چون شُکری باقی نمی‌ماند، جایگاهی برای سپاسگزاری وجود ندارد. کسی که دائماً شلاق می‌خورد، نیزه به پهلویش فرو می‌رود و آه و ناله‌اش بلند است چگونه بگوید خدایا دستت درد نکند، ممنونم، متشکرم؟! اگر بگوید، فحش به خدا داده و خدا را مسخره کرده است.

«ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِكُمْ اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» چگونه مردم ایمان بیاورند به سیاهی‌هایی که روی سفیدی‌ها نوشته شده و نامش را «قرآن» گذاشته‌اند که خود رسول الله تعجب می‌کند و به اصحابش می‌گوید در آخرالزمان، اشخاصی که به دنبال من هستند مقامشان از شما بالاتر است و آنها اعتراض می‌کنند که ما در رکاب تو بوده‌ایم چگونه ممکن است مسلمانان آخرالزمان از ما بالاتر باشند؟ پیغمبر می‌گوید چون آنها معجزه ندیدند، مرا ندیدند! دقت کنید؛ پیغمبر می‌گوید تنها سیاهی بر سفیدی کاغذ دیده‌اند!

مگر نمی‌گویند قرآن معجزهٔ بزرگ پیامبر است؟ چرا پیامبر در این کلامش نمی‌گوید آنها ایمان به معجزهٔ قرآن می‌آورند؟ می‌گوید اعتقاد پیدا می‌کنند به سیاهی، یعنی مدادی، خودکاری که روی سفیدی کاغذ نوشته شده به نام «آیه» و «سوره».
«وَ آمَنْتُمْ»، ایمان بیاورند؟ انبیاء در ایمان به خدا ماندند، احتجاج کردند و گفتند به ما بنمایان؛ «أَرِني»!

«وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا شاکر است و علیم است.
آیا خدا تشکر می‌کند؟ آیا خدا از بندهٔ خود سپاس‌گزاری می‌کند؟ آیا این خلاف صمدیت نیست؟ خدای شاکر یعنی «در محدوده و بند شکر قرار گرفته» که این خلاف صمدیت است. خدا چگونه می‌خواهد شاکر باشد؟ خدای غیبت که معذّب است، شکنجه‌‌گر است، آیا در سپاس او «شکنجه» جایی دارد؟

«وَ كانَ اللهُ شاكِراً عَلِيماً» خدا عالم است، خیلی می‌داند. آیا خدایی که ادیان معرفی کرده‌اند عالم است؟ پس چرا خلق خود را رها کرده است؟ خدا قرار بود که طبیب طبیبان باشد؛ «یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ»، پس چگونه درد خلق خود را تشخیص نمی‌دهد؟ چگونه نام «شافی» را بر خود گذاشته است؟ آیا خدا شافی است؟ شفا می‌دهد؟ «الَّذی اُنْزِلَ الدَّاءَ اُنْزِلَ الشَّفَاءَ»؟ درد داده آیا شفا داده؟ پس این خیل سرطانی‌ها در بیمارستان‌ها چه می‌کنند؟ و آنهایی که پول درمان ندارند جلوی اهل خانه می‌سوزند و ناله می‌کنند تا بمیرند!

چقدر ما عریضه داریم از بیمارانی که استدعا می‌کنند که از خدا بخواهید ما را بکشد، ما که پول نداریم نسخه بپیچیم و دکتر برویم. تازه آن کسی که دارد به مطبی می‌رود که طبیبش شناختی از درد ندارد و فقط چند فرمول پزشکی را خوانده، چند تئوری را دیده، چند کلاس را سپری کرده اما در برابر یک سرماخوردگی مزمن می‌ماند و می‌گوید این جزء بیماری‌های نادر و کمیاب است. همه چیز در علم پزشکی دارد به مرحلهٔ کمیاب و نایاب می‌رسد! آقای طبیب نشسته‌ای که پول جمع کنی و آن کسی که پول ندارد به ناله‌اش توجه نکنی؟ می‌گویی مشکل خودت هست که نداری برو در خانه بمیر؟ بعد می‌خواهی که آمار خودکشی‌ها بالا نرود؟

چقدر به من عریضه می‌دهند و می‌گویند به خانواده می‌گوییم به ما سم بدهد تا ما راحت بشویم درد نکشیم، قبول نمی‌کند، شما به آنها یک چیزی بگو. اینها دلیل بر تشکر خداست! خدا از چه کسی می‌خواهد تشکر کند؟ از قیامت می‌خواهد تشکر کند؟ قیامتی که وجود ندارد؟! امروز ملت درگیر مشکلات عدیده هستند و خدا این مردم را فراموش کرده، خدا به سیزده‌بدر رفته، خدا قایم شده، حالا می‌خواهید که خدا شاکر علیم باشد؟!

مدت زمان: 9:10

«اعجاز» از این بهتر و بیشتر که باطل بر کرسی اقتدار می‌نشیند.

«وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا اِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ» می‌گوید تصور نکن کسانی که کافر شده‌اند گمان نکنند که سبقت گرفته‌اند بر فرمان ما، زیرا آنان نمی‌توانند درمانده کنند.
می‌گوید که کافر جماعت نمی‌تواند معجزه بکند، معجزه در اختیار من است.
کافر، مشرک و مرتد نمی‌تواند بر کلام من سبقت بگیرد. کلام من چیست؟ «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِین اِنَّهُمْ لَهُمْ الْمَنصُورُونَ». تاریخ نشان می‌دهد که کفار، هم بر خدا سبقت گرفتند و هم معجزه کردند. الان که ایام محرم است می‌خواهم ببینم این معجزهٔ یزید نبود که صد هزار شیعهٔ دعوت کننده و با خون خودشان امضا کننده به ابی عبدالله فرستادند و بعد همین صد هزار نفر، صد و هشتاد درجه برعکس شد و قاتلین ابی عبدالله شدند، آیا این معجزه نیست که یزید دارد؟ ها؟ قرآن چه می‌گوید؟ درست است که مخاطبین پیغمبر بی‌سواد و جاهل بودند ولی می‌گویند که این کتاب، فراسوی زمان است و برای آیندگان است، آنها عقل نداشتند اما الان که مردم عقلشان کامل شده است. آیا خدا معجزه ندارد؟ دارد؟ اگر معجزه دارد پس چرا پیغمبر محتاج مشورت می‌شود «وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» (۱۵۹ آل عمران)،‌ «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (۳۸ شوری)؟ چرا؟ اگر پیغمبر معجزه دارد چرا باید علی را در لیلة‌المبیت جای خودش در رختخواب قرار بدهد و هجرت کند و از مکه فرار کند؟ چرا؟ خب یک نفر دیگر را می‌گذاشت، دحیة ابن خلیفه کلبی را می‌گذاشت که اگر کشته می‌شد؛ یعنی کشته نمی‌شد دیگر، چون جبرائیل بوده دیگر، به قیافهٔ او در می‌آمد، ملک که نمی‌میرد.

در کل ازمنه کفار بر فرمان خدا سبقت گرفتند، خدا گفت «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ» (۸ انفال) تا من بر کرسی خدایی نشسته‌ام حق پیروز است و باطل شکست خورده است. آیا اینطوری است؟ چرا کفار پیروز شدند و به پیغمبر سم خوراندند؟ بله؟ چه کسی می‌خواهد جواب بدهد؟ اصلاً دیگر جواب ندارند، جواب شمشیر است! وقتی که منطق خوابید، زور جلو می‌آید.
آنجایی که جلوی پیغمبر را برای وصیت نویسی گرفتند کجا بود؟ آنها سبقت گرفتند بر قول خدا. مگر پیغمبر از قول خدا حرف نمی‌زند؟ «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌» (۳ و ۴ نجم) وقتی می‌گوید من می‌خواهم وصیت بنویسم یعنی خدا گفته! کجاست «سَبَقُوا»؟ کجاست «لَا يُعْجِزُونَ»؟ معجزه کردند، خیلی قشنگ پیغمبر را از خانهٔ خانم‌هایش کشیدند و بردند در خانهٔ یک خانم دیگر که محل توطئه بود و بعد زهر هم دادند و سر و ته آن را هم آوردند و کتابش را هم بردند سانسور کردند و ویراستاری دلخواه کردند و به علی هم گفتند این کتاب به درد عمه‌ات می‌خورد آن را بردار و ببر! حالا شیعه بدبخت بیچاره باید آن کتاب را به عنوان کتاب مقدس در خانه داشته باشد در حالی که امام این شیعه در صفین گفت «بابا این کتاب، قرآن نیست، سیاهی بر سفیدی است»، چقدر این علی ابن ابیطالب افشاگر است، زنده باد!

مدت زمان: 6:30

سوره انفال آیه ۵۹