«اعجاز» از این بهتر و بیشتر که باطل بر کرسی اقتدار می‌نشیند.

«وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا اِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ» می‌گوید تصور نکن کسانی که کافر شده‌اند گمان نکنند که سبقت گرفته‌اند بر فرمان ما، زیرا آنان نمی‌توانند درمانده کنند.
می‌گوید که کافر جماعت نمی‌تواند معجزه بکند، معجزه در اختیار من است.
کافر، مشرک و مرتد نمی‌تواند بر کلام من سبقت بگیرد. کلام من چیست؟ «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِین اِنَّهُمْ لَهُمْ الْمَنصُورُونَ». تاریخ نشان می‌دهد که کفار، هم بر خدا سبقت گرفتند و هم معجزه کردند. الان که ایام محرم است می‌خواهم ببینم این معجزهٔ یزید نبود که صد هزار شیعهٔ دعوت کننده و با خون خودشان امضا کننده به ابی عبدالله فرستادند و بعد همین صد هزار نفر، صد و هشتاد درجه برعکس شد و قاتلین ابی عبدالله شدند، آیا این معجزه نیست که یزید دارد؟ ها؟ قرآن چه می‌گوید؟ درست است که مخاطبین پیغمبر بی‌سواد و جاهل بودند ولی می‌گویند که این کتاب، فراسوی زمان است و برای آیندگان است، آنها عقل نداشتند اما الان که مردم عقلشان کامل شده است. آیا خدا معجزه ندارد؟ دارد؟ اگر معجزه دارد پس چرا پیغمبر محتاج مشورت می‌شود «وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» (۱۵۹ آل عمران)،‌ «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (۳۸ شوری)؟ چرا؟ اگر پیغمبر معجزه دارد چرا باید علی را در لیلة‌المبیت جای خودش در رختخواب قرار بدهد و هجرت کند و از مکه فرار کند؟ چرا؟ خب یک نفر دیگر را می‌گذاشت، دحیة ابن خلیفه کلبی را می‌گذاشت که اگر کشته می‌شد؛ یعنی کشته نمی‌شد دیگر، چون جبرائیل بوده دیگر، به قیافهٔ او در می‌آمد، ملک که نمی‌میرد.

در کل ازمنه کفار بر فرمان خدا سبقت گرفتند، خدا گفت «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ» (۸ انفال) تا من بر کرسی خدایی نشسته‌ام حق پیروز است و باطل شکست خورده است. آیا اینطوری است؟ چرا کفار پیروز شدند و به پیغمبر سم خوراندند؟ بله؟ چه کسی می‌خواهد جواب بدهد؟ اصلاً دیگر جواب ندارند، جواب شمشیر است! وقتی که منطق خوابید، زور جلو می‌آید.
آنجایی که جلوی پیغمبر را برای وصیت نویسی گرفتند کجا بود؟ آنها سبقت گرفتند بر قول خدا. مگر پیغمبر از قول خدا حرف نمی‌زند؟ «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌» (۳ و ۴ نجم) وقتی می‌گوید من می‌خواهم وصیت بنویسم یعنی خدا گفته! کجاست «سَبَقُوا»؟ کجاست «لَا يُعْجِزُونَ»؟ معجزه کردند، خیلی قشنگ پیغمبر را از خانهٔ خانم‌هایش کشیدند و بردند در خانهٔ یک خانم دیگر که محل توطئه بود و بعد زهر هم دادند و سر و ته آن را هم آوردند و کتابش را هم بردند سانسور کردند و ویراستاری دلخواه کردند و به علی هم گفتند این کتاب به درد عمه‌ات می‌خورد آن را بردار و ببر! حالا شیعه بدبخت بیچاره باید آن کتاب را به عنوان کتاب مقدس در خانه داشته باشد در حالی که امام این شیعه در صفین گفت «بابا این کتاب، قرآن نیست، سیاهی بر سفیدی است»، چقدر این علی ابن ابیطالب افشاگر است، زنده باد!

مدت زمان: 6:30

سوره انفال آیه ۵۹

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x