عید است تمسخر که شده زجرِ کلک
از مجموعه تحریم سخن
عیب آمده بر همه ز این فقر فلک
عید است تمسخر که شده زجرِ کلک
➖ عیب بر وزن عید. وقتی که جامعه طبقه بندی بشود یکی آنقدر دارد که نمیداند کجا سرمایه گذاری کند، به کدام کشور برود گیج میشود و یکی هم اینقدر ندارد که زندگیش میپاشد،
سال قدیم است که جان میبرد
لقمهٔ زهر است، به دل میدهد
حال و هوای بهار، غمزده کرده بشر
خوب نگر آدمی،غرق شده در خطر
خرابی میکند این ربّ سبحان
به جان خلقتش در ظلم اعیان
➖«رَب»: تربیت کننده. «سبحان»: منزه است. این شعار دین است؛ «سُبْحان الله، منزه است خدا»! از چه چیزی منزه است؟ از ظلم، نه که نمیکند. از تبعیض؟ نه که ندارد. از مسئولیتهایی که دارد؟ نه که ادا میکند!
➖«اعیان»، جمع عین است، یعنی آنقدر ظلمش علنی است همه چیزش را دارد میبیند، مخصوصاً در این ایام. لااقل در منازل پنجاه درصد اهل این مملکت، لااقل، عید یعنی خون از چشم ریختن، یک چشم اشک و یک چشم خون، نداریِ فلاکتبار! نوشته است که گل و شیرینی به سرمان بخورد ما داریم فکر میکنیم یکی دو ماه دیگر که میخواهیم خانه را تمدید کنیم، صاحبخانه دو برابر میکند. از کجا بیاورند؟ بعد مجبور است که بچه خردسال را سر چهارراه بفرستد و به دام باندهای مواد مخدر بیفتد، بعد دخترش را برای خود فروشی بفرستد؛ دخترهای زیر بیست سال!
Podcast: Play in new window | Download