برچسب: #معراج

آیا سفر معراج پیامبر زمینی بوده یا سماوی؟

می‌گوید: «قَالَ النَّبِيُّ لَمَّا اُسْرِيَ بِي مَرَرْتُ بِمَوْضِعِ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ»، این کالبدشکافی معراج پیغمبر است. «وَ اَنَا عَلَى الْبُرَاقِ» پیغمبر می‌گوید من سوار بُراق شدم. براق را خودشان توضیح دادند که یک نوع الاغی بوده که هیکلش بین الاغ و اسب است، شاید قاطر بشود.

حالا اولاً سؤال این است که:
چطور جبرائیل پر می‌زند می‌رود بالا بعد پیغمبر باید سوار یک حیوان بشود؟ این یک سوال.

دوم اینکه سِیْر پیغمبر در بالای زمین بوده نه در آسمان‌ها، یکی از ادلّه‌اش همین است؛ «مَرَرْتُ بِمَوْضِعِ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ» رسیدم به مسجد کوفه «وَ اَنَا عَلَى الْبُرَاقِ وَ مَعِي جَبْرَئِيلُ» جبرائیل افسار این حیوان را در فضا می‌کشد، می‌گوید از آن بالا به مسجد کوفه رسیدیم. این چطوری است، مگر پیغمبر از خانه‌اش به بالا نرفت پس چطور می‌گوید «سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هَذا»؛ «سُبْحَانَ الَّذِي اَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الْاَقْصَى»؟ آن بقیه آیه تحت الشعاع این بند قرار می‌گیرد. این بخش چه می‌گوید؟ می‌گوید پیغمبر از مسجدالحرام به مسجد الاقصی در اسرائیل (فلسطین) رفت و بین راه هم آمد یک سری به مسجد کوفه زد، پس همه‌اش در فضای بالکن زمین بوده است.

مدت زمان:5:03
منبع: کتاب اثبات الهُداة بالنّصوص و المعجزات. شیخ صدوق از سلسله مراتب محدثین است، از امام صادق نقل میکند و امام صادق از پیامبر.

آیا پیامبر به معراج (سفر فضایی) رفت تا فقط در تعداد رکعات نماز چانه بزند؟

بخشی از پادکست :
……………اینجا می‌گوید که پیغمبر معراج کرد، این همه بیا برو، سلام و صلوات، بالا و پایین، هفت طبقه آسمان را دید و بالاترش را هم رفت و آمد حالا موسی دارد راه و چاه را به او نشان می‌دهد و می‌گوید که نَه، پنجاه رکعت زیاد است تو توان نداری و امت تو هم توان ندارند، برو پیش خدا بگو «فَخَفَّفَ عَنِّي عَشْراً»، به خدا بگو ده رکعت تخفیف بده! این «اللهُ اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ» را که قران می‌گوید، معلوم می‌شود همین‌ها منظور بوده، نه اینکه چون «خُلِقَ الْاِنْسَانُ ضَعِيفاً» است پس «والله یُخَفِّف»! پس آن بخاطر ضعف انسان در مسائل تقدیرات نیست بلکه در مسائل نماز است، اینقدر خدای زمین کوچک شده که بحث روی چه می‌شود، موسی می‌آید چه می‌گوید؟
می‌گوید که «برو از خدا بخواه که نماز را کم کند»، انگار می‌خواهد قسط بانک بدهد که می‌گوید این زیاد است کمش کنم!
اصلاً خود این مبحث در رسالت و نبوت انبیاء ایجاد شبهه و تشکیک و تردید می‌کند که آیا واقعاً این است؟ این همه عظمتی که شما از خدای زمین تعریف می‌کنید همین است؟ یعنی تو را برداشته این همه بالا برده، به همه هم اعلام کرده که من تو را به معراج بردم، که فقط برود آنجا برای نماز تخفیف بگیرد که «پنجاه رکعت زیاد است آن را کم کن!» …………..
می‌گوید که همینطوری تخفیف خواست و خدا ده رکعت به او تخفیف داد و باز دوباره ده رکعت، تا آمد هفده رکعت! و نماز واجب هفده رکعت شد.
بعد هم اینکه این نمازی که این همه برایش تخفیف گرفته می‌بینیم که چطوری نمازخوان‌ها را ارشاد می‌کند که مرکز دروغ و کلاهبرداری و سوءظن و خباثت از همین نمازگزاران است که نمونه بارزش هم قتله ابی‌عبدالله، قاتل فاطمه زهرا و قاتل امیرالمؤمنین و قاتل امام حسن که تمام نمازخوان‌هایی بودند که به هفده رکعت قناعت نمی‌کردند، نماز وُتیره و غفیله می‌خواندند، شفع و وتر می‌خواندند، نهایتش هم این شد! بخاطر چه؟ به خاطر اینکه منشأ نماز اینطوری بوده! پیغمبر این همه بالا رفته سرِ اینکه برای توی نمازخوان تخفیف بگیرد؛ به جای پنجاه رکعت ده رکعت کم کند بیست رکعت کم کند.

  • مدت زمان: 10:45
  • منبع: کتاب تفسیر ابن کثیر جلد ۵ صفحه ۱۲