برچسب: ملت

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند!

از مجموعه تحریم سخن

افسرده شدم ز دست الله
درمانده شدم، چه شد یدالله؟

➖«یَدُالله فَوْقَ اَیْدِیهِم» (۱۰ فتح).

این ضربان قلبم، شاکیِ این خدا شد
ز بس که تقدیر بد، نوای مضطران شد

جواب این ملت بینوا چرا نیامد؟

➖ای «اَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ، اَقْرَبُ الاَقْرَبین، اَبْصَرالنَّاظِرین، اَقْوَی الاَقْويَاء»!

جواب این ملّت بینوا چرا نیامد؟
به درد و غم، چاره چرا نیامد؟

مردم از بیچارگی، دائم خدا را خوانده‌اند
لیک در پاسخ نگر نیزار و تیرش داده‌اند

➖به به، بهتر از این نمی‌شود! خدای فابریک، آنتیک!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟

➖جواب بده ای خدا، با تو هستیم! می‌فهمی؟ چرا خلق کردی؟ بقول مردم عوام چرا خودت را زدی به کوچه علی چپ!

در این دیار پر از نکبت و بلا چه کنم؟
خرابه‌های امیدم به چرخ و من چه کنم

➖چرخ و فلک زندگی همه‌اش در خرابه می‌چرخد گلستان ندارد، اگر گلستان باشد که فقر نیست، درد نیست، ناامنی نیست، غصه نیست، رنج نیست، افسردگی نیست، قرص اعصاب نیست، قرص خواب نیست!

سدّ است برای همگان نام خدا
چون می‌فشرد مردم و او داده بلا

به جان ملّت ما، تیر قضاست امروز

از مجموعه تحریم سخن

کیست قولی داده و زیرش زده؟

➖ «کیست»؟ معبود ساختهٔ ادیان!
«قولش» چیست؟ پر است در قرآن!

➖ حالا این عریضه همه ماست:

کیست قولی داده و زیرش زده؟
این خدای دین و مذهب شد که پا رویش زده

➖فکر کنم این وعده‌های خدا جزء آیات منسوخ باشد ؟ چون کاربرد ندارد! «ادْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ (۶۰ غافر)»، «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذَا دَعَانِ»، «وَ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید».

عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز
مُغرم مضطرِ ما، حین عزاست امروز
به جان ملّت ما، تیر قضاست امروز
غیبت پر شقاوت، صاحب عزاست امروز
سفره و جیب خالی، از این خداست امروز
درد و غم کنونی، خشم خداست امروز

فریاد ز این مذهب پر فتنه که آمد به بلایا
آسیب زده بر همه این جان و تن ما

هوای این خلق گرفتار که دارد‌؟

از مجموعه تحریم سخن

ای وای که این مزرعه را نار دمیده
دهقان مصیبت‌زده را ناله رسیده

ما و جمع خستگانِ بی رمق
نادمین عمر آمد پُر دمق

هوای این خلق گرفتار که دارد‌؟
پاسخ به غیاث بشر جگر لهیده، که ندارد

➖از خدا بپرس. از که بپرسم؟ از خدا بپرس. از دین بپرس که این همه خدای زمین را آب و تاب داد!

➖چه پاسخی دارد؟

من ندانستم خدایم، پس که بود
این همه آزار و ظلمت از چه بود

➖متشرع جماعت بعد از این همه سال، هزاران سال، نفهمید که خدا کیٖ بود ولی تاریخ ورق می‌زند و اسرار را هویدا می‌کند.

از ریشهٔ این غیبت دون دشنه دمیده
با فقر و فلاکت بنگر زَهره برفته

هفته‌های ما همه خاکستری‌ست
چون به روز و شب شود پر خفتنی‌ست

العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

از مجموعه تحریم سخن

ای که گفتی کلّ شهرٍ آمده بر ما محرّم
العطش از اهل ایران شد حسینم، او متمّم

➖هماهنگ با ابی عبدالله که صدای العطش اهل بیت خود را می‌شنید و به آن کفار ملاعین التماس می‌کرد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»! الان هم در این مملکت مردم در قحطی آب هستند. آن روز شمر، عبیدالله ابن زیاد و عمر ابن سعد آب را بر حسین و خانواده‌اش بستند و امروز خدا بسته، دیروز هم خدا بسته بود!

هفتهٔ ماتم شده در کربلای عصر ما
لیک اندر خانه‌ها ظلمت شده بر طاق ما

➖هفته عاشورا و تاسوعاست!

از محرّم، عبرت آموز تو ای تشنه فرج
آب و نانت که به قحط آمده از باب حرج

➖دقیقاً در ایام عاشورا خدا شیرهای آب را به ملت بسته، جالب است ها! عجب خدایی می‌کند، آب که قحطی‌اش است، نان هم که بی‌پولی‌اش است، می‌ماند هوا، هوا هم که مسئولین اعلام کردند هوای بسیاری از شهرها غیر قابل تنفس است، این هم خدایی خدا! زندگی بشر مستلزم آب و هوا و غذاست، این هم این مثلث است.

عید قربان من است، عید قربان من است

از مجموعه تحریم سخن

گوسفندان، همه آرند چو فریاد بلند
که ز این مسلخ دوران، چه جنایات فکند

➖داستان قربان، قصهٔ انسان‌های بیچاره و بی‌گناه!

این فلاکت‌ها ز جور و ظلم خلقش
عید قربان من است، عید قربان من است

این خلاف وعده‌های ربّ ما
عید قربان من است، عید قربان من است

➖با این آمار باز هم می‌گویی که عید قربان؟ یا می‌گویی قربانگاه تاریخ؟ همه ما را دارند قربانی می‌کنند!

فقر و درد و رنج و غم
عید قربان من است، عید قربان من است

خانه شد قبر و گورم پر ز نی
عید قربان من است، عید قربان من است

وضعِ آشفته من بین که خراب است همه
عید قربان من است، عید قربان من است

این فلاکت‌ها که آمد بهر ما
عید قربان من است، عید قربان من است!

لاف زدی وعدهٔ بیهوده دهی

از مجموعه تحریم سخن

لاف زدی وعدهٔ بیهوده دهی
وقت بسوزانده و هِی فرصت مکّاره دهی

➖این دور برداشتن‌های دین! می‌دانید که در فقه چقدر داریم؟ اصلاً بحث قیامت را بگذار کنار که «این کار را می‌کنی به بهشت می‌روی» این را بگذار کنار! ما چقدر روایت و حدیث داریم که «اگر خوبی کنی اینجا در همین دنیا مزدت را می‌گیری»!! الان همین مردم را آتش زده که می‌گویند ما خوبی کردیم اما بدی می‌بینیم. «صدقه در راه خدا بده هفتاد نوع بلا را دفع می‌کند»، هفت نوعش را هم دفع نکرد، هیچ بلایی را دفع نکرد! این شما و این جام جهان نمای تاریخ! بروید به بیمارستان‌ها، قبرستان‌ها، تیمارستان‌ها و زندان‌ها را ببینید که چه خبر است، اینها پایانه‌های دنیا و عمر است…

چه کند ملّتی که غم دارد؟

از مجموعه تحریم سخن

چه کند ملّتی که غم دارد؟
غصّه‌هایی به جان و دل دارد

از خدایش همیشه شر دارد
از جگر، سوز و آه و اشک آرد

در سحرگه ببین نوا دارد
شبِ پر شرر به سر دارد

همه تقدیر او کتک دارد
چو عریضه، پر خطر دارد

آب و نانش نگر به خون دارد
رزق و روزی، هوا به پر دارد

عیش و عشقی که در نهان دارد
آن مبدّل شده، به سم دارد

این ملّتِ ما روی به الله ندارد


از مجموعه تحریم سخن

میان اعتقاد ماسبق تا فکر امروز
تفاوت از ورود و هم خروجِ خانمان‌سوز

➖هم ورودش زورکی بود «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»، هم خروجش زورکی است، یعنی اینقدر عدم تطابق نشان داد که ما را خارج کرد.

ای به خشونت شده دربار تو
ناز نکرد این بشرت، لطف تو

➖از دربار الهی فقط خشونت می‌بارد. چقدر خوب است که این اسناد و مدارک را ما از دین درآوردیم، پنهانی‌های مذهب را در دایرةالمعارف اجتماعشان کردیم، تمام احکامی که به بشر ذلت و خفّت و خواری می‌دهد! تمام دستوراتی که از اولش بی‌ احترامی و حرمت شکنی به انسان بود؛ از همان روز اول بعثت «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» شما را می‌کُشم مگر اینکه بگویید «لَا اِلَه الَّا الله»! آیا این خدا محتاج «لَا اِلَه الَّا الله» من است که اگر نگویم مرا می‌کُشی؟ خاک بر سر این خدا!
➖واقعاً تأسف می‌خورم به خودم که سی و پنج سال مُبلغ این خدا بودم.

این ملّتِ ما روی به الله ندارد
از بس که کلک دیده دگر حال ندارد

آیندهٔ آدمی نگر در خون است
از جنگ و فساد و فقرشان ملموس است

یادِ تاریخِ ستمکار و خدای مچلم

از مجموعه تحریم سخن

شُکوه و بلندی به یادگار آمد
ز این همه پستی به جار و قال آمد

معارضات را دقت کنید! دین، خدا را چطوری معرفی می‌کند؟ «جَلَّ جَلَالُهُ وَ عَظَّمُ شَأْنُهُ وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمَاؤُهُ» این معرفی دین است برای خدا. بعد از یک چنین حاکمی چه درمی‌آید؟ ذلت و نکبت و خفت و خواری ملت! حالا مدام این خدا را بلندش کن! مردم عملش را می‌بینند، کارکردش را می‌بینند، مسئولیتش را می‌بینند. آیا می‌شود به مردم گفت که «نفهمید»؟ نمی‌شود، چون خدا مردم را فهیم آفریده است. آیا به مردم می‌شود گفت شعورتان را پنهان کنید؟ نمی‌شود گفت، شعور خدا داده است، مگر همین قرآن فریاد نمی‌زند «أَ فَلَا تَعْقِلُونَ» «لَا تَشْعُرُونَ» «أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ».

ملکا نام تو آمد به زبان و جگرم

➖این خطورات من است، شاعر نیستم! وقتی عریضه‌های گرفتاران را می‌بینم ناخواسته اینها به ذهنم می‌آید:

ملکا نام تو آمد به زبان و جگرم
یادِ تاریخِ ستمکار و خدای مچلم

➖هم خدا مچل است و هم ما مچل هستیم! او ما را مسخره کرده و ما هم از او دور می‌شویم. چقدر جالب است که در اسناد دینی داریم «أَ رَایتَ النّاسَ یَخرُجُونَ مِن دینِ اللهِ اَفواجاً»، یا آن یکی درس که رسول خدا فرمود: «روزگاری می‌رسد که مردم به الله فحش می‌دهند»، این روزگار چه زمانی هست؟

عید ما روزی شود کز فقر آثاری نباشد

 

از مجموعه تحریم سخن

عید ما روزی شود کز فقر آثاری نباشد
از تبه کاری و ظلمت، خُلق و خویی هم نباشد

عیدم به تباهی و خسارت
آمد ز خدای لعن و نقمت

عیدت به خرابی و نقاهت
آفت شده از وجود نکبت

➖همهٔ اینها فرازهای عید است.

صدای ملّت مظلوم، طبل نوروز است
که این دعای اجابتِ الله در چنین روز است
➖می‌گوید «صدای دهل از دور خوش است» یا «طبل توخالی» مصداقش عید نوروز است.

سابقهٔ خوشی ز تو ندارم
علاقه‌ای به دین تو ندارم

➖چرا دین محکوم است؟ به خاطر اینکه مذهب است که خدا را مطرح کرده، آن هم با این آب و تاب، با این «آفتابه لگن هفت دست»!
➖دینی که همه‌اش عدم تطابق است و ثبتش با سند نمی‌خواند!

از غربت مستضعف، نوروز شده مشکی
تا پرچم مضطر بین، فقدان همه نیکی