برچسب: ملت

لیک این اللهِ ما، خالی ز هر مخزن شده

📎 از مجموعه تحریم سخن

بی‌پول شده مردم ایران
بی‌مایه شده خلق، به یک آن

هر چه خواهی از خدایت می‌طلب
زآنکه او آمد برایت در غَلَب

لیک این اللهِ ما، خالی ز هر مخزن شده
او همانند خلایق، در جهان رسوا شده

➖ بی‌خودی درب را نزن! دربِ «ادْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ» را هم گِل بگیر!
➖ برای دین آبرو نمانده است.

آب و هوا و غذا به انهدام آمده

➖ ببین از زندگی چه برای تو مانده است!

حس و امید بشر به انزوا آمده

کیست این جانی که ما را می‌کُشد؟

📎 از مجموعه تحریم سخن

این گرانی را خدا آورده است
داد ملّت را ز جان آورده است

میوه‌های شب چله، همه کشک!

گل و شیرینی و آجیل به رشک

چشمان ترم بین که نزول قطرات است
این قلبِ سکوتم، همه از شومِ قضاء است

کیست این جانی که ما را می‌کُشد؟
ناله‌ها در حلقمان سد می‌کند

کیست آن ثروت‌مَدار حق کُشم؟
از فقیران پشته کرده، ناخوشم

کیست آن رحمان که داعی می‌کند؟
رحمتش خشک و عذابم می‌کند

کیست لطفش، چون سراسر نافی است؟
چونکه الطافش همه، افسانه است

کیست آن صاحب که مردم می‌زند؟
زور خود را بر رعیّت می‌تپد

کیست کز دین شاخص است؟
خود بساط زورگویی بر سر است

➖ جواب این ابیات بالا این است:

نیست اینها جز یکی الله ما

➖ شناسنامهٔ خداست، کارنامهٔ خداست، هویّت خداست.

قاتلان را او مددکار عزا

خداوند بی‌خاصیت، رو شده پیش ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

فقر، همچون یک چکش بر فرق مردم آمده‌

➖ از آن بالا نمی‌بینی به سر این پایینی‌ها چه آمده!

این خدای دین و مذهب را نگر، خواب آمده

➖ خوش خواب است، خوابیده!

زمستانِ سخت است، در پیش ما
خداوند بی‌خاصیت، رو شده پیش ما

➖ هنوز زمستان نیامده زمزمهٔ مشکلات گرمایشی است. آقا خدا تو که جایت گرم است، گور پدر مردم، ها؟ بعد می‌گوید خدا بخشندهٔ مهربان است!

مچل کرده این‌ خلقِ افسرده را

➖ این دعا را بخوان آن می‌شود، این نماز را بخوان این می‌شود! اگر من سی و پنج سال کارشناس دینی نبودم اینقدر دلم‌ نمی‌سوخت، بیست سال است که بقول علما «مستبصر» شدیم و چشم‌هایمان باز شده است.

حقیر و فقیر و صغیرش به نیزار را

➖ یک مشت بندگان مفلوک و فلک‌زده! تو افتخار می‌کنی که خدای اینها هستی؟ با چه پُزی هم‌ گفت: «فَتَبَارَکَ الله اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» باریک الله به خودم، چه خلقی کردم.

خدایی که دردم دوا می‌کند

➖ به ادعای دین!

به فقرم، فنائی به جِد می‌کند
ندانم چرا ظلم بی‌حد کند
بشر را به نکبت، روا می‌کند

ملت بیچارهٔ در خون شده
از خدایش می‌رسد هر لحظه قدرِ له شده

ای که گفتی «منم صمد»، چه شدی؟

➖ هر چه می‌خواهی از خدا بخواه، عجب بی‌ آبرو شد خدا!

«بی‌ نیازی دهم بشر»، نشدی!

ای وای که این خالق ما، لطف ندارد

➖ کشکی آورده‌اند در این کتاب قرآن که «اللهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ»! یعنی لطیف ظلم می‌کند؟

بر نسل بشر نار دهد، نور ندارد

➖ «اَللهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْاَرْضِ» آیه نور در سوره نور. این نور خدا چیست؟ کجاست؟ خب این نور باید باعث بشود که آدم مریض نشود بخاطر اینکه انسان نمی‌داند چه بخورد، ویروس کجاست، باکتری کجاست، میکروب کجاست، نور باعث می‌شود که اینها را ببیند دیگر، چشمش باز بشود، نور باعث می‌شود که جلوی پایش را ببیند تا در چاه اقتصاد نیفتد. پس چرا می‌افتد؟

من ز این الله شِکوا می‌کنم
از بَده ايّامِ خود، هر لحظه زاری می‌کنم

عجب آبرویی ز دینم برفت

📎 از مجموعه تحریم سخن

به جای باران بدهی سیل خون
خاطر اَلله شده، قدرِ دون

اشتهای خلق بی‌ نان را ببین
مرگ را خواهان و جودت را ببین

عجب آبرویی ز دینم برفت
که باغش به نیزار و عشقم برفت

مسافرخانه‌ام گردیده خانه

➖ بلاتکلیف هستیم. صاحبخانه هستی؟ مسافر هستی؟ مستأجر هستی؟ چه هستی؟ هیچ چیزی معلوم نیست!

سفارش خانه‌ام شد یک بهانه

کرم شب تابم شده افکار من
قُل قُلانی می‌کند در ذهن من

رعیّت، سر به دار و بس غمین است

📎 از مجموعه تحریم سخن

اعدام بکن یا رب
هر روز شده کارت

➖ چه کسی اعدام می‌کند؟ خدا.
به چه دلیل؟
قرآن می‌گوید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ ولٰكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ» (١٧ انفال)

سؤال ملّتِ در خون تپیده
ز این ربّش بیامد چون رهیده

چرا خلقم نمودی ای کُشنده
کدامین جرم من آمد، جهنده

➖ برای چه طناب دار را به گردن ما می‌اندازی؟ هر لحظه مستضعف بیچاره در حال جان دادن است!

دلم خوش بود ربّم، اقربین است

➖«وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید».

که نجوایم شنید و اسمعین است

➖«اَسْمَعَ السَّامِعِینَ».
➖ این بیت جواب بیت قبل است:

رعیّت، سر به دار و بس غمین است
ز جور سرنوشتش، اسفلین است

مردم بیچاره را، گریان نمودی ای خدا
دربه‌ در در کوچه‌ها کردی، بلایی ای خدا

➖اسم خدا را باید گذاشت «بلا»!

خدا خواهانِ عصرِ بی‌خداییم
نوا جویانِ دورِ بی‌کسانیم

در سفرهٔ مسکین چو غذایی که نیامد
در جیب فقیران چو ریالی که نیامد

➖ همه را لخت و پتی کردی!

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

این ملت بدبخت، نظام ازلی بود

➖ از روز ازل، سیاه‌بختی این مردم را رقم زدند.

از خفّت و خواری، به چنین فقر و فغان بود

خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقدیر باد

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما
نقضِ کامل آمده قرآن ما

شیوه‌های این خدا آزردنی‌ست
ضربه‌هایش عاملِ افسردگی‌ست

عصر یخبندان شده از دینِ ما
پرفروش آمد نگر ایمان ما

هر چه بگویی که «خدایا بده!»
داروی دردم ز شفایت بده

رنج و عذابم تو ختامی بده
سفرهٔ ما را برکاتی بده

➖ جواب چیست؟

چون که به اُدْعُونِی خود، در جدال

➖ خودش با خودش دعوا دارد؛ «بدهم یا ندهم، زورم می‌رسد یا نمی‌رسد»!
➖ روز اول گفت «ادْعُونی»، سر همان الان این خدا خود درگیری هم دارد!

آمده بر خلق خودش چون زبال

➖ این مردم زباله شده‌اند! برای چه؟ برای اینکه خدا نتوانست بشری را که آورده ساپورتش کند و مایحتاجش را تأمین کند.

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم

📎 از مجموعه تحریم سخن

خفه خون داده به این خلقِ ضعیفش چه کنم
چنگ و دندانِ قضا، ظلمتِ دائم، چه کنم

➖ چنگ و دندان به ما نشان می‌دهی؟ ما با دست خالی و تو با همه امکانات؟ این معنای عدل است! این همان «بِسْم الله الرَّحمَن الرَّحیم» است که غیر از آغاز سوره‌ها داخل قرآن هم زیاد رحمان و رحیم آمده است.

ای وای که این خلق کتک خورده، دگر حال ندارد
از زور و فشار حرجی، قال ندارد

➖ قال یعنی زبان دیگر ندارد، حرف نمی‌تواند بزند.

ما از این خِلقت چه خیری دیده‌ایم
تا دعایی بهر شکرت آوریم

این بشر، کابوس دادی در جهان
نی به خوابش بلکه بیداری عیان

➖ همه زندگی‌ها شده کابوس و چه کنم چه کنم.

خدایی می‌کنی با مرگِ ملّت!

📎 از مجموعه تحریم سخن

خدایی می‌کنی با مرگِ ملّت
که ما را نامده لطف و کرامت

خدایت می‌کُشد هر لحظه ما را
به آن سوء القضای زهر ما را

الله جنایت می‌کند
غیبت حمایت می‌کند

تبعیض و فساد، کار الله شده
نیرنگ و دروغ، ننگِ الله شده

این قوانینِ هراسِ خالق است
کز زمین جوشد ستم، چون ذلّت است

قسمت ملّت ما، جز به عذابی نشده
از خانه و کاشانه بریدند و هم از مذهب واهی

در کلبهٔ ما رونق اگر نیست عزا هست

➖ شاعر چه می‌گوید؟
«در کلبهٔ ما رونق اگر نیست صفا هست
هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست»
این مربوط به همان زمانی است که پرده برداری از حقیقت خداپرستی نشده بود.

این از عمل زشت خدایانِ زمین است

چه سخت است ایّام درد و عزا
که چون آدمی خانه‌گرد است، در نینوا

➖ ما را در نینوا آورده و اسکان داده، همهٔ وجودمان نی و ناله هست.

ای وای که الله، خطرناک شده

📎 از مجموعه تحریم سخن

ای خدای بی‌ مرام و سنگدل
می‌کُشی این بندگانت را به ذل

➖ همه را به ذلت کشاندی.

ای که الله‌ات شده دیکتاتوری

➖ سال‌ها به ما خوراندند که «خدا عادل است»، حالا غیر از اینکه اصلاً نمی‌تواند خدا عادل باشد چون بحث عدل را زیاد کردیم که یک صفت بازدارنده از ظلم است.
«خدا عادل است» یعنی یک چیزی جلوی او را گرفته تا ظلم نکند، خب این به چه دردی می‌خورد؟ این چه خدایی است؟ بعد، عدلش هم همین است دیگر؛ فقر عدل اوست، بیماری عدل اوست، روان‌پریشی عدل اوست.

این ملّتِ بیچاره، طرفدار ندارد
از ظلمِ خدای ازلی، حال ندارد

– تمام عمر از ظلم این خدا بگوییم‌، کم گفتیم!

مردم ایران همه آزرده‌اند
از فشار این خدا، درمانده‌اند

ای وای که الله، خطرناک شده
در کوفتنِ این بشرش، هار شده

– بگویید، هرچه دلتان می‌خواهد به این خدا بگویید، به جای رجم شیطان باید رجم خدایی کرد که دروغ گفته! اینهمه در قرآن وعده داده و از آن بدتر این است که ما را ناخواسته به دنیا آورده، صدای همه روی این قضیه بلند است که مگر ما می‌خواستیم در این دنیا بیاییم؟ برای چه ما را آوردی؟

زورش چو به ملت برسد، نیزه به جانان

📎 از مجموعه تحریم سخن

این مردم بیچاره، خدا کُش شده یاران!

➖ این خدا بیکار است؟ خلق می‌کند بعد آنها را می‌کشد.

زورش چو به ملت برسد، نیزه به جانان

➖ چه فرق است بین یک کوزه فروش و این خدایی که مذهب معرفی می‌کند؟ کوزه‌ فروش و کوزه‌گر کوزه درست می‌کند بعد همه را می‌زند می‌شکند مثل خل و چل، خدا هم همینطور! خلق می‌کند و دم تیر حوادث می‌دهد!

ای وای که این بشر به غربتگاه است
در جای فضولات و بسی دلگیر است

➖ آیا جایگاه ما این است که الان می‌بینیم هستیم؟ آره؟

دین و آئینِ ما، همه زور است
مذهب و مکتب ما، نگر کور است

این بشر را بهر زجر آورده‌ای؟

➖ سؤال است از خدایی که ادیان و مذاهب گفتند: رحمان، رحیم، کریم، لطیف و حکیم است. «حکیم یعنی روی هر کارش دلیل دارد»، الان مردم می‌گویند برای چه ما را خلق کردی؟ خب دلیل خدا چیست؟ جز زورگویی‌اش! می‌گویند حالا که ما را آوردی چرا ما را ساپورت نمی‌کنی؟ خدا چه جوابی می‌خواهد بدهد؟

خطابِ خدا به آدم این گردد

➖ جواب این سوال که «برای چه ما را آوردی»؟

که دوزخ و نارت به این جهان گردد

➖ مردم را آورده اینجا آتش زده! بعد دین می‌گوید «یک جهنمی هست»، می‌خواهد حواس مردم را پرت کند و جهنم اینجا را یادشان برود.
➖ بی‌خودی دین آمده می‌گوید «جهنمی هست با این شکل و شمایل که خواهد آمد»، انسان الان در جهنم دست و پا می‌زند!