آخرین پادکست ها

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم

 

ای وای که این مذهب ما قاتل است
حکم به افسار دهد، ضایع است

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم
بی کس و کارم ای زور، نگر که من ضعیفم

عدل است به معنا که به تبعیض شده آدم بدبخت
هم ظلم که عدل آمده رنگش به همه سخت

دم به دم ناله کُند این بشرت
گله از وضع خود و داغ چنین دفع خودت

از هول و هراس غول غیبت
بی جان شده آدمت، به فطرت

مست‌های این دیار بدمزه
عقل دادند و به غیرت چون گزه

گرفتارم به این تقدیر ناجنس
کشیدم از نحوست، شوم بدجنس

این نفَس‌های نفَس‌گیر زمان
آیدم بند آن هوای اندران

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای

حال و هوای ما چرا خرابه؟
داد و فغان ما که بی‌ جوابه؟

ایران به جهان، مفتضح آمد
چون کرب و بلا بود و شرر، یکسره آمد

بمب و موشک آمده سر وقت ما
جای آب و نان شده ارزاق ما

خرابه‌های وطن، کجا شود اصلاح
که خدایت شده زده جهان به قباح

ناله‌های این بشر، سوزاندنی‌ست
دل، کباب آمد ز بس غم گستری‌ست

شب و روزم فنای ظلمت آمد
که عمر نازنین، در حسرت آمد

شرایط زندگی، برابر مردگی
زحمت خلق ایران، نتیجهٔ بردگی

امیدِ این آدمت، نقش زمین آمده
فزون شده کفر او، سر به هوا آمده

سیه روزی شده این خلق بدتر
ز این دارالبلاء شوم پر از شر

واماندهٔ این عصر خرابیم
درماندهٔ سوءِ این قضاییم

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای
کی به داد ملت مظلوم ما، پس می‌رسی

فراوردهٔ این خدایت چه بوده؟
به کُشتن، زدن، له نمودن، که بوده

ای خداوند عذاب این بشر
تا کجا می‌رفت این ظلم شرر

روزی این ملت ما موشک است
گرانی و فقر و غم و ناله است

ای اشک ببار بر جبینم
تا سیل شود به این رهینم

کرب و بلای عراق، نگر به ایران شده
عزای ملت ما، از این خدایش شده

حرم در حرم، موشک آمد پدید
ز الطاف الله، خشمی بیامد شدید

اصلاً سر تا پای ادیان دارای بافت کلاهبرداری و دروغ است!

می‌گوید شک نکن! می‌شود آخر؟ می‌شود امامی که دیده نمی‌شود، حرفش شنیده نمی‌شود، اسم و عنوانش را نباید گفت، کسی او را نمی‌بیند که بگوید دیده‌ام، باید دهانش را گِل گرفت.

«لَا تَشُكَّنَّ» شک نکن! ابراهیم با آن عظمتش شک کرد، «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِ (٢۶٠ بقره)»، ابراهیم خلیل الرحمان بُت شکن معروف تاریخ ادیان، شک و تردید می‌کند، می‌گوید خدایا قیامتی که می‌گویی کجاست؟ نشان بده! بعد داستان درست می‌کنند که چهار تا پرنده را بگیر بکُش و گوشت‌هایشان را باهم قاطی کن، بعد خدا هر کدام را زنده می‌کند سوای از بدن دیگری! این چیست؟ آخر چه شد؟

اولاً این را چه کسی دیده؟ آیا ابراهیم دیده؟ ابراهیم دروغگو نیست، نه! خب ابراهیم به چه کسی گفته است؟ ابراهیم که «کَانَ اُمَّةً واحدةً»، ابراهیم مرید و پیرو نداشت. ابراهیم به چه کسی گفته، که آن شخص به تاریخ انتقال داده و به ادیان منتقل کرده است؟ به چه کسی گفته است؟

اصلاً سر تا پای ادیان دارای بافت کلاهبرداری و دروغ است! ببین دیگر من دارم از خود ائمه حرف می‌زنم، از دیانت صحبت می‌کنم، مستدرک من مذهب است، آیا می‌تواند کسی بگوید خفه شو؟ آیا به من کسی می‌تواند بگوید؟ متشرع می‌تواند بگوید؟ «خفه شو» یعنی به ائمه گفتی دهانتان را ببندید. چندین هزار سند از مستندات دینی درآوردم و در کتاب دایرةالمعارف ظهور جمع کردم، تمام از اهل بیت، قرآن و حدیث قدسی است.

«لَا تَشُكَّنَّ»، با توبیخ گفته؛ «شک نکنی ها!» شک نکنی به چه؟ که من نیستم؟ خب آخر چطوری شک نکنند؟ مگر با چراغانی، غذا دادن، جشن گرفتن، مسجد درست کردن به نام ایشان، اینها می‌تواند شک مردم را برطرف کند؟ مردم باید ببینند، مکتب ما مکتب ابراهیمی است.

قرآن می‌گوید این مذهب و این دین مربوط به ابراهیم است، کتاب را بخوانید! ابراهيم، بزرگ انبیاء است، پدر انبیاء است، ابراهیم می‌گوید «أَرِنِي»، آیا شیعه حق ندارد به حجة ابن الحسن العسکری بگوید «أَرِنِي»؟

او به خدا گفته، شیعه به نایب خدا نمی‌تواند بگوید «أَرِنِي»؟

مباحث خیلی سنگین است، خدا را شکر کنید که کلاه دین از سرتان برداشته شد. خداوند همهٔ دین باوران را از خواب غفلت بیدار کند‌ و همه بدانند که پشت پرده خبری نیست!

مدت زمان:6:06
منبع:کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۵۱۷- ۵۱۸، کتاب الحجة باب مولد الصاحب ۱۲۵ حدیث ۴، از کلمات امام دوازدهم

عصیان عمدی امام!

خوب توجه کن، آن که برای سوژه‌گیری می‌آید گوش کند این کلام امام است، منتها من جرأت می‌کنم بگویم چون از همهٔ خانه‌های جدول زندگی رد شدم و الان آمدم روی خانهٔ مرگ ایستادم و هیچ نیازی هم به مردم ندارم، نه می‌خواهم رهبر بشوم، نه می‌خواهم مرجع بشوم، نه می‌خواهم رئیس جمهور بشوم، نه می‌خواهم به مجلس بروم، دورم را زده‌ام و همه جا را گشته‌ام، لشکر هم داشتم، به تو گفتم که بیست سال قبل چه خبر بود. الان آمده‌ام ته خانه نشسته‌ام و دارم این زیرخاکی‌های دینی را درمی‌آورم برای خودم و برای تو که می‌پذیری، آن کسی هم که دشمن است با زین‌العابدین دشمنی کند، چون من که نگفتم، از صحیفهٔ کاملهٔ سجادیه است، برو! از مال دنیا هم تهی هستم، هر کس چیزی به من بدهد رد می‌کنم. بچه‌هایم از بی‌ کسی به خانهٔ من آمده‌اند و به من پناهنده شده‌اند. یک بچه‌ام که کار می‌کند و یک شرکت کوچولو موچولو دارد آنقدر شرکتش بازدهی ندارد که فقط به اندازهٔ اجارهٔ آن محل درمی‌آید و حقوق کارمندانش، همین! اگر داشت یک ماشین سواری زیر پایش بود مال خودش، اگر داشت با این دخترش اینجا در این جای تنگ پیش من زندگی نمی‌کرد، او سر سفرهٔ من نشسته، نه اینکه او کمک من کند.

♦️ما کالبدشکافی لغات و کلمات ائمه را داریم.
«اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً» من کسی هستم که به عمد تو را نافرمانی کردم. چه کسی می‌گوید؟ زین‌العابدین، سید الساجدین، پدر بیست و هفتم من!

♦️خب چطور عصمت اینقدر محکم شده است؟ از طرف خود ائمه عصمت را قبول ندارند، ولی بادمجان دور قاب‌چین‌ها برای اینکه از امام سجاد یک نانی دربیاورند اینقدر مهم جلوه می‌دهند، مهم‌ هستند بله، معلمین ما هستند، اساتید حوزهٔ انتظار هستند، در همین حد!

♦️ببین چقدر واضح توضیح می‌دهد، اصلاً احتیاج به معنا کردن ندارد؛ «اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ» من کسی هستم که عصیان کردم بر تو، «مُتَعَمِّداً» اشتباه نشده، عمداً شمشیر روی تو کشیدم. «مُتَعَمِّداً»! ها! می‌گوید من صحیفهٔ سجادیه را از اول تا آخرش خوانده‌ام چرا اینها را متوجه نشدم؟ بله، نگاه فرق می‌کند! نگاه من تا بیست سال قبل با الان فرق می‌کند، آن موقع نگاه دینی داشتم بر اساس اینکه مبلّغ دین بودم، محقق دین بودم، منادی دین بودم، فریادگر دین بودم، به زندان که رفتم از برکت این حکومت، تازه متوجه شدم که راه را اشتباه رفتم، «اَنَا اَلَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً»!

مدت زمان:3:59
منبع:کتاب صحیفه سجادیه

ملت ما اسیر الله شده

چه گویم به ادبار عصر حجر
که جان بُرده و طاقت از این ضرر

➖«عصر حجر» عصر سنگ، مربوط به ادوار گذشتهٔ کره زمین است. الان هم عصر حجر است، قلب‌ها سنگ شده در همه جوانب؛ در معاملات، در روابط خانوادگی، در برخورد با حقایق.

حلوا نتوان خورد از این خار که کِشتی
خرما که نبودست مرا، زین شجر ظلم که رشتی

از عجایب در دیار لعنتی
ثروت آمد در ید بی‌ غیرتی

➖همیشه بین فقرا و ثروتمندان جنگ درونی هست، ثروتمندان در تحقیر فقرا می‌کوشند و فقرا در خشم به دارا مدارا

من به آن خشم و غضب، شکوه به یزدان دارم
دائماً در خم این عمر فنا گشته، خجالت دارم

اصطلاح ما همه، حیرانی‌ است
جدول این زندگی، چون فانی‌ است

 

هشدار به شیعیان در باب قرآن!

رسول خدا می‌گوید که «ای مردم، قرآن شما را آگاه کرد که امامان پس از علی نسل او هستند». کجا قرآن اعلام کرده است؟ به وضوح باید بگوید، اگرنه به اشاره بگوید، خب اسم یزید هم در قرآن آمده؛ «وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ اِلَّا خَسَاراً (۸۲ اسرا)».

همان طوری که اهل سنّت می‌گویند اسم علی که در چند جا آمده به علی ابن ابیطالب ربطی ندارد بلکه به علی اعلی مرتبط است؛ «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (۴ شوری)» یا «هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (۳۰ لقمان )».

پس در قرآن نام اینها بوده و حذف شده، وقتی که حذف کنند چه یک آیه، چه صد آیه، چه هزار آیه، دیگر این کتاب به درد نمی‌خورد. شیعیان جواب بدهند! قرآنی که در منازلشان دارند رسول خدا در خطبهٔ غدیر رد کرده، می‌گوید «اَلْقُرْآنُ» این است قرآنی که ما می‌گوییم، الف و لام تأکید و تشدید است.

«اَلْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ اَلْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ» در تعریف علی است؛ «ائمهٔ بعد از این (یعنی علی که سر دست بلندش کرده)». خب وقتی که در کتاب نیست چگونه شما اعتماد می‌کنید به کتابی که یک آیه یا صد آیه یا هزار آیه از آن حذف شده است؟ چرا به دنبال قرآن واقعی نمی‌روید؟ آیا از اهل سنّت می‌ترسید؟ برای همین است، می‌ترسید! همان طور که ائمه از حکّام می‌ترسیدند، در اقلیت بودن همین است دیگر، با تقیه زندگی کردن همین است، با تقیه بخواهی خدا را بپرستی می‌شود:

شیر بی‌ یال و دم و اِشکم که دید
این چنین شیری خدا کی آفرید

ولی شیعه جماعت اکثرشان عادت کردند به همین مسیری که از گذشته به آنها رسیده است، همین نمازی بخوان و قرآنی بخوان، تمام شد، جای من وسط بهشت است. برایشان اسرار باز نشده، گذشتگان اسرار را باز نکردند به خاطر اینکه آنها هم سر سفره‌ای نشستند که گذشتگان آنها هم باز نکردند!

مدت زمان:4:52
منبع:کتاب الاِحْتِجاجُ عَلی اَهْلِ اللّجاج جلد ۱ صفحه ۶۵، از رسول خدا

یازده سال چو به حبس آمده‌ام

📎 از مجموعه تحریم سخن

یازده سال چو به حبس آمده‌ام
که ندامتگه من، درس و به بحثی ز وقوفم شده‌ام

➖چقدر خوب است که انسان از حوادث تلخ آموزش بگیرد، از فشارهای زندگی درس بگیرد، بهترین جایی هم که می‌شود درس گرفت زندان است، بیمارستان است، گورستان است، وقتی می‌روی سر قبر عزیزت برای او گریه نکن برای خودت ناله کن، او از قفس پرید مثل پرنده‌ای راحت شد، تو هستی که گرفتاری، تو هستی که دربندی، تو هستی که معلوم نیست چه چیزی می‌خواهد بر سرت بیاید.

علت دردم بگو، کاشف اهل زمین
چیست مرا این چنین، آمده بر ما غمین

➖چرا مردم همه غم دیده‌اند، غمباد دارند، غم و غصه هلاکشان کرده؟

➖علت درد این است، علت رنج و فشار این است:

پاسخ آن را خدا، داده به قرآن یقین
خشم و غضب، کوفته کلهٔ ما را حزین

بایکوت چه دهی خلایق خود
با نغمهٔ غم، فشار سرخود

➖زندگی بایکوت شدهٔ اسماءایذایی است.

خرّمی رفت و نیامد ثمری
خوشی مردم ما شد حرجی

➖می‌گوید ای جوانی کجایی که یادت بخیر! همه چیز را باید بگوید، سلامتی کجایی که یادت بخیر، عمر کجایی که یادت بخیر، امنیت کجایی که یادت بخیر، ثروت کجایی که یادت بخیر.

خُفتگانیم در این عصر فلاکت پیشه
که به آرامشِ بر باد شده، سوخته بینم سینه

➖همه خواب هستند، عامهٔ مردم هوشیار نیستند، از ضربت سیلی سوءالقضا جامعه مدهوش شده است.

الان که امام داریم چرا دچار بلایا می‌شویم؟

به امام رضا گفتم آیا زمین بدون امام می‌ماند؟ گفت نه!
گفتم برای ما از امام صادق روایت شده که بدون امام باقی نمی‌ماند مگر آنکه خداوند خشمش را بر اهل زمین یا بندگان نشان دهد.
دقت کن اینجا تاریخ با تو خیلی حرف دارد ای متشرع گوش بریده!
فرمود: بله باقی نمی‌ماند، در این هنگام در خود فرو می‌رود.

الان ما هستیم و امام دوازدهم، آیا زمین الان بدون حضور امام است؟ نه، برای اینکه به اعتقادات شیعه حجت ابن الحسن العسکری وجود دارد. پس چرا خدا بر مردم، مخصوصاً بر شیعیان خشم کرده است؟ چرا اینجا خشکسالی است؟ آب که نیست روی برق هم فشار می‌آید دیگر، لهذا باید گفت آب و برق نیست، این ضرورت‌های اولیه.

چقدر ما عریضه داریم که می‌گویند وقتی برق می‌رود و می‌آید، وسایل برقی ما می‌سوزد، خیلی از عریضه‌ها هم مال طبقات زیر خط صفر فقر است، می‌گویند ما نمی‌توانیم، یخچالمان سوخته پول نداریم، می‌گوید پنج میلیون بده، می‌گوید یک میلیون هم آماده نداریم بدهیم. پس این چه می‌شود؟ امام داریم و مغضوب خدا هم هستیم. اینجا کجایش می‌لنگد؟ این ماشین کدام چرخش پنچر است؟ تو بگو ای متشرعی که کتاب نمی‌خوانی، مثل همان ملای ده، فقط دنبال شکل مار هستی.

می‌گوید زمین فرو می‌رود. الان مسئولین مربوطه اعلام کردند که به علت خشکسالی و فرو رفتن منابع آبی زیرزمینی، سفره‌های زیرزمینی کل کشور در حال فرونشست است؛ یعنی رانش. عذاب تهران هم که ائمه گفتند همین است؛ «لَسَاخَتْ  اَلْاَرْضُ» است، یعنی زمین ایران را فرو می‌برد. با وجود امام غائب چرا باید زمین ایران فرو برود؟

اینها را نمی‌توانی با تهدید از کلهٔ مردم دربیاوری که ارتداد است، اعدام است، خب لااقل مردم در دلشان که نگه می‌دارند حالا به زبان نیاورند، حالا یک آدمی پیدا شده مثل من که به زبان می‌آورد، آن هم به خاطر اینکه «فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (۸ شمس)» است. کارم اگر بد است امر خداست، خوب است امر خداست، این قرآن است دیگر، «فَاَلْهَمَها»، من را آورده در این مسیر که افشاگری کنم، از میان منابع دینی دربیاورم و رسوا کنم حماقت را. خب جواب نیست!

مدت زمان:4:41
منبع:کتاب علل الشرایع جلد ۱ صفحه ١٩٨، بحارالانوار جلد ٣٣ صفحه ٢۴

چون تولد یافت این مرغ سحر

📎 از مجموعه تحریم سخن

چون تولد یافت این کاشف حسین
می‌رود رُود نویدش در حُزین

➖«حزن»، یعنی همهٔ وجود ما امید و نوید بود به این الله، طی سی و پنج سال که ما مدافعش بودیم، من از همه چیز گذشتم و سرمایه کردم؛ جوانی، سلامتی، امنیت!

چون تولد یافت این مرغ سحر
دست و پایش آمده اندر شرر

جشن تولد نگر، خاک به سر شد
آفت عمرست و مه، جامه به سر شد

زنده کدام است در این بارگه
هیچ نبودست به جز مرده در این نارگه

اوضاع همه دربه دران، پر ز بلا شد
چون عاقبت امر بشر، نی به نوا شد

طناب دارم نگر، حمایل من شده

📎 از مجموعه تحریم سخن

طناب دارم نگر، حمایل من شده

➖ این یک اتمام حجت است برای تمام طرفدارانم، مخاطبینم و مخالفینم: ما «اِنَّ الله اشْتَری» را شوخی نپنداشتیم، ما «اِنَّ الله اشْتَری» را ژست نگرفتیم، تظاهر نگرفتیم، شعار نگرفتیم، به حق گرفتیم، برای همین پای آن ایستاده‌ایم. اینجا به درد من نمی‌خورد، اینجا به من خوش نمی‌گذرد. جوانیم رفت؛ یازده سال زندان، الان هم که بیرون آمدم اعضای بدنم نابود است. به من خبر دادند و گفتند که «یک سال و نیم است حکم اعدام تو آمده»، چه بهتر، تعجیل کنید با اینکه من با حکومت مخالفتی ندارم، سیاسی نیستم، تازه از حکومت دفاع هم می‌کنم چون همهٔ مشکلات را می‌اندازم گردن خدا، از حکومت رفع گرفتاری و مشکلات و اتهام و ابهام می‌کنم، ولی از بالا اینطوری به من خبر دادند. من دقیقه شماری می‌کنم، من که طعم زندان را چشیدم حالا منتظرم طعم اعدام را هم بچشم!

طناب دارم نگر، حمایل من شده
خواب و خوراکم ببین، آفت جانم شده

➖کنج خانه نشسته‌ام، هر کس جای من بود این مباحث را که می‌خواست مطرح کند فرار می‌کرد و به خارج از کشور می‌رفت، در خانه نشسته‌ام چون یقین به اعتقاداتم دارم و پای خونم هم ایستادم.

یا مثل مسیح است عواقب که به دارم

➖ما چون مسیح باید به دار آویخته شویم! من خیلی وقت است خودم را آماده کرده‌ام، دل بریدم از زندگی، مثل امیرالمؤمنین که می‌گوید ابن ملجم کجایی بیا من را بکش، من هم می‌گویم کجایید طناب دار را بیاورید.

یا مثل مسیح است عواقب که به دارم
یا همچو حسین است ترور، تیر به بارم

➖از بیرون کشور هم به من خبر می‌رسد که این گروه‌های تروریستی اسلامی به خاطر ورودمان به دین آنها، آنها هم درصدد هستند که من را ترور کنند، به هر حال یا اعدام به وسیلهٔ خودی‌ها یا ترور به وسیلهٔ آن طرفی‌ها زهی سعادت من! من به شوخی نیامدم این مباحث را مطرح کنم، خودم هم نخواستم، این بخت من بود در یازده سال زندان که عاقل بشوم و خدا ورق زندگی من را عوض کند.

هر که بر بام بلایا آیدش
پس مقرّب می‌شود از بایدش

چون به عاشورا شده عبرتگهم
پس یزید نفْس خود را غافلم

یعنی همهٔ ما می‌توانیم یزید بشویم، تک تکمان! تو که به یزید لعنت می‌کنی نمی‌ترسی یک روزی در ظلم و ستم و خسارت و قباحت و جنایت و خیانت جای یزید را بگیری؟ ما باید از عاشورا عبرت بگیریم نه اینکه سرمان را گرم کنیم به این مسائل تکراری که هر سال می‌آید،