رمضان رفت و سیاهی به زغال است

سعادت طلب ای که مجرم شدی
شقاوت تو را آمد و شر شدی

– ماه پاسخگویی است. «اَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ» امروز؛ آخرین روز قدر باید جواب بدهد.
قدر آمد و ما شرّ زمانیم!

– آن نسخه را یادت هست که خدا گفت دنیا ملعون است و هر کس و هر چیزی هم که در آن هست ملعونه است. من تعجب می‌کنم آن وقت چطور به امت پیامبر می‌گویند «امت مرحومه»؟ معارض است!

قدر آمد و ما شرّ زمانیم
خشم آمد و ما قهر مکانیم
در این هوای بهاری نگر که بدبختیم!

– زبان حال تمام آنهایی که به در بسته رسیده‌اند. آقا الان طوری شده که عریضه‌ها در محدوده خورد و خوراک است، این فاجعه مرهون «بِسْمِ اللهِ لرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» است.

در این هوای بهاری نگر که بدبختیم
نزول سماوی چو آمد و لختیم

– خیلی از آبرومندها به من اطلاع می‌دهند آن چیزهایی که برای فقراست به ما بدهید؛ خوراک است لباس است. تعجب می‌کنم اینها تا پارسال دست‌گیر بودند و دست فقرا را می‌گرفتند، چه شده!
دنیا چو سرای بی وفایست
از غیبت آن وفور نیزه‌هایست

این عصر فلاکت بشر بود
اوقات جهنّم و شرر بود

روزگارست فلک کرده جهان را!
شب و روزش شده مکر از همگان را


اسمت چه بود ای که بدادی عذاب ناب
از فرط غصّه‌ها بزدی دَقّ کلّ باب
گذشت این شب قدر و نآمد مرا رحمتی
العفو کنان گریه نمودم و نیامد شفقی

صدبار «بِكَ» گفتم و خواندم به همه درد

– «بِكَ يَا اللهُ»!

الله ندادم چو یکی مکرمتی، خانه همی سرد

قرآن به سرم دادم و خواندم به قرارش
لٰکن همه قولش بزدودش بسوی عرش

– اصلاً انگار نه انگار، نه چیزی قولی قراری، هیچ! شتر دیدی ندیدی!
چه گوید کسی کز ضمیرش خوشی برنیاید
چه باید کند آنکه لبخند از لب نیاید

رمضان رفت و سیاهی به زغال است
احیا همه بر باد و جبین را همه داغ است

ای صاحب ما برده نگر بر سر دار است
وحشی شدگان حرم وحش نگر بر درِ باب است

– یکی از اسامی غیبت دارالوحوش است. وحشی نبودند که روی سر ابی‌عبدالله ریختند؟ ها؟ انسان اینطوری می‌کُشد؟
روزه گرفتی؟ تو نگفتی که خدا خانه هست؟

– برای چه کسی گرفتی؟ اول باید خدا را پیدا کنی، بعد فروع!

روزه گرفتی، تو نگفتی که خدا خانه هست؟
در زدی و منزل او خالی است

– خالی نیست؟ پس چرا جواب نمی‌دهد؟ جواب ما را نمی‌دهد، جواب ائمه را نداد! پیغمبر دم رفتنش دست و پا می‌زد که وصیت بنویسد، خدا کجا بود؟ ها؟ یک نفر را مأمور کرد به او فحش داد گفت دهانت را ببند.

افطار و سحر ذکر بگفتم
از اینکه مجیب است بسی توبه، بگفتم

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 Comments
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x