خونابه آید هر زمان از این تنِ من
اشکی نمانده در رخم، شد قسمت من
– چقدر گریه کنیم؟ چند سال؟ چند دهه؟ اموات ما را با گریه دفن کردند، با آه و ناله با شکنجه و با ناکامی تمام رفتند. فقر و فلاکت شده اذکار ما درد و غم و غصّه، تَک نفْسِ ما همه گویند این ایام شوم است
– بقول قدیمیها «شوم» میگفتند، شوم یعنی نحس و بدی.
همه گویند این ایام شوم است که از تاریکیش، روزم به تار است
جیبها خالی ز پول و سفرهها پر از عذاب است
– یکی را خالی میکند و یکی را پر میکند، کار خوبی است ها، واقعاً چه خدای خوبی است! خانهها تنگ و به سر ننگ و جواب این دعا است
– دعا میکنی؟ بله. به تو جواب را میدهیم، کاری ندارد! «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم»، این «اَسْتَجْب» برو یالا بزنش، خشکسالی بده، گرانی بده، بی پولی بده، بیماری بده، اینها از خداست، برکات الهی است. خسته و هم نحیفم نیزه به سر گشته و بس علیلم
– نیزه سوءالقضا است فرو میکند، چه شده؟ چه میخواهی؟ فقر. دوباره فرو کرد. چیست؟ بیماری. دوباره فرو کرد. چیست؟ پول ندارم نسخه بپیچم. دوباره فرو کرد. چیست؟ اجارهخانه. دوباره فرو کرد. چیست؟ طلاق. دوباره فرو کرد. چیست؟ اعتیاد. ای خدا برای این مردم بدبخت جای سالم گذاشتهای؟ ها؟ آیا نسبت به مخلوقت یک ذرّه غیرت داری؟ بعد چقدر روایت داریم که «اِنَّ الله غَیُورٌ» خدا غیرت دارد، این چیزها به درد کتابها میخورد، مردم میخواهند ببینند، الان نه، آن موقع چند هزار سال قبل ابراهیم خلیل گفت: «أَرِنِي»! او میخواست ببیند، الان که دیگر مردم از پا درآمدهاند.
Podcast: Play in new window | Download