دسته: صدای فراتر از فریاد

دیدی که چه آمد به سر ملت ایران

خفتگانیم به این عصر خراب
مردگانیم به این دورِ کباب

دیدی که چه آمد به سر ملت ایران
وافر شده سوءاش به سر آمد همه صبرش به عیان

گر که گدا کرده‌ای ملت ایران
پس تو نگو من کریم، لطف فراوان

این زن ز خدا ظلم بدیده

➖وقتی است که توجه کنیم به فشاری که ادیان و مذاهب به جامعه نسوان وارد کردند، هزاران سال است که این موجود را نادیده گرفتند در حالی که نیمی از اهل زمین را تشکیل می‌دهند.

این زن ز خدا ظلم بدیده
از شوم قضای حرجی، صاعقه دیده

یکی بیاد به داد ملت برسه
فغان و زاری ببینه، عذاب الله چه کنه

اعصاب همه بر باد رفته
که عمرِ بی‌ ثمر از جان برفته

صد سال نه باشد به چنین حال
چون رزق بشر شد همه بی‌ حال

➖شب چله را به هم تبریک می‌گویند، آن کسی که «دارد» تبریک می‌گوید حالش خوش است، تو که «نداری» برای چه تبریک می‌گویی؟ تو که همه عمرت شب یلداست یعنی طولانی‌ترین شب است، تو برای چه تبریک می‌گویی؟ شب یلدایی که زخم زده به بدن نیازمندان. مسئولین اصناف گفتند که هم میوه، هم خشکبار و هم شیرینی، پنجاه درصد افت مشتری داشته! پنجاه درصد می‌دانی یعنی چه؟ یعنی پنجاه درصد این مردم فقط دنبال نان خالی هستند!

چون شب چله آمده لِهستان
منتظر چه گشته‌ای جهنمت فراوان

شرمندهٔ این زن و عیالم
دستم تهی از مال و منالم

➖همه اینها توبیخ آن کسی است که ادعا می‌کند رازق بشر است. رازق است دیگر، به آنها سنگ می‌دهد! به جای روزی یعنی گوشت و مرغ و میوه و سلامتی و نان و آب و هوای سالم، به جای اینها به آنها موشک می‌دهد، بمب به آنها می‌دهد، اگر خیلی هم حرف بزنی هسته‌ای می‌دهد.

شب چله که طولانی شده خشم خدایان
ز افراطی که آمد بر بشر از ظلم اعیان

هی زند این سرنوشت، آدم بدبخت
با مرض و فقر و غم، خلق پر از لَخت

اوتیسم شده عذاب مردم
قربانی سوء آن قضا، خورده از این خُم

➖چقدر اوتیسم؛ بیماری کودکان، که کم کم با همان بزرگ می‌شوند، که خود بیمار را و خانواده‌اش را گرفتار کرده است. بعضی از عریضه‌ها هست که خانواده‌هایشان به مرز خودکشی رسیدند. آن وقت مدام می‌گویند بچه بیاور! تو بچه بیاور تیراژ ما بالا برود، بقیه‌اش هم با خودت، دارو می‌خواهی نیست، کمک می‌خواهی نیست.

هر روز درین خاک بساط است

از تو فراری شدم، کشتهٔ زاری شدم
غلت‌زنان گشته‌ام، از غضبت خسته‌ام

➖«از تو فراری شدم»؛ این رجم الله است به وسیله گرفتاران.

هر روز درین خاک بساط است
از غلغلهٔ جنگ نگر صوت عذاب است

➖در جنگ چقدر اموال از بین می‌رود! چقدر خرج شده؟ آدم اخبار را که می‌شنود متأثر می‌شود، می‌گوید این همه امکانات نظامی در سوریه در بمباران همسایه‌اش نابود شده، خب پای اینها پول رفته، جت‌های جنگنده، هلیکوپترها، ابزار نظامی! چقدر پول پای اینها رفته؟ چقدر از حلقوم مردم سوریه رفته در امکانات جنگی و حالا هم بمباران می‌شود تمام می‌شود! اینها بازی‌های خداست‌! یک وقت خیال نکنی تقصیر کسی است، نه، هیچ! همه حکومت‌ها دستمایه و دست‌پرورده خدا هستند، می‌آوردشان می‌گوید چه کار کنید و چه کار نکنید و بعد هم آنها را می‌برد.

اختلافات همه بی‌ پایه است
ناامیدی‌ها بسان یک شر است

انقلابی که در این اطراف است
هجمهٔ تند خدا در راه است

➖طوفانی که در سوریه شده به همه جا می‌آید.

➖یک خوابی دیده برای خاورمیانه! حالا هرچه می‌توانی بگو «اَعُوذُ بِکَ مِنْک»، ما این وسط چه گناهی کردیم که دستاویز ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها شدیم؟

در روایت آمده این گونه ره
چون که ترک آمد به جنگ شام، در مدت به مَه

➖این یک روایت است که می‌گوید وقتی امام زمان می‌آید که ترک‌ها به شامیان (یعنی سوریه) حمله کنند. حالا ببینیم امام دوازدهم فردا ظهور می‌کند!
➖یک ماه فرصت هست که دین امتحانش را پس بدهد برای ظهورش.

پس بدان وقت ظهور آمد میان
طول غیبت شد تمام اندر عیان

➖حالا این شما و این ظهور دینی!

آسمان و زمین در التهاب است
اين بشرت ملعبه گشته در اضطرار است

منهدم می‌کنی، دار و ندارم
در تماس توام، جایی ندارم

➖حاکم را می‌آورد و محکومین تحت تصرف را له می‌کند، بعد حاکم را می‌برد. از این مردم چه دردی دوا شد؟ مردمی که تاراج شدند حالا تو حاکم را برداشتی بردی، او می‌رود ادامه عشق و حالش را می‌کند، آن همه ذخایر در کشورش بوده به آنجا می‌برد، به او که بد نمی‌گذرد، آنهایی که کشته شدند چه؟ شکنجه شدند چه؟ نابود شدند چه؟ تو باید جواب بدهی، تو آوردی؛ «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ (۲۶ آل عمران)»، تو بردی؛ «تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ».

خلق را تقلیدشان بیچاره کرد

جنگ هفتاد و دو ملت، همه در نیرنگ است
از خدای الکی آمده ذلت، بشرش در رنج است

خدای این خاک چه‌ها می‌کند
فشارِ سخت است، به پا می‌کند

خاکستر جان ما نشان دادهٔ درد است
محکوم به خاکیم و همه رنج و عذاب است

اوضاع خلایق به خطر آمده و بس
تقطیر به خون آمده و محتضرم خس

خسارت دیدگان عصر شومیم
فجایع دیدگان درد و رنجیم

از همه کس ظلم و ستم دیده‌ایم
فاقد صبریم چه‌ها دیده‌ایم

گریه‌های ما همه دلواپسی‌ست
غمگساری در لوای بی‌ کسی‌ست

نسخه‌های این طبیبان، بی ثمین
درد و رنج این ضعیفان، پُر حزین

من از بیگانگان شلاق خوردم
و هم از این خدا تعذیب دیدم

➖خدایی که می‌گوید «اَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (١۶ ق)» من از رگ گردن به شما نزدیکترم. بله از رگ گردن نزدیک‌تری داری ما را خفه می‌کنی، «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (۱۸۶ بقره)» مردم گفتند خدا کجاست؟ بگو اینجا هستم بغل شما هستم، کمکتان می‌کنم، چه شده؟

تلفن را بردار با من صحبت کن، چه می‌خواهی عریضه بده. عجب! باز رسیدیم به حرف پدر؛ «مگر خدا مرده»؟ آن «مگر» را هم روی رودربایستی گفت، وگرنه پدر ما فهمید چه خبر است پشت پردهٔ ادیان!

خلق را تقلیدشان بیچاره کرد
عاقبت در این شریعت ذله کرد

با حال خراب و جیب خالی چه کنم؟

یکی بود، یکی نبود، غیر بلا هیچی نبود
یه خدای قلدری، تو تقدیرات همه بود

خنده‌های این بشر، رسوایی‌ است
تار و پودش را نگر، بی‌ بانی‌ است

عصرِ پدر سوخته، کُشته بشر را ببین
نازکش ما شده، قاتل مظلوم و دین

شعله‌های این جهان، سوزاندنی‌ست
غصه‌هایش در پی آشفتگی‌ست

پول ندارد بشر، ساز کُند سفره‌اش
زور ندارد که کُند ناله‌اش

با حال خراب و جیب خالی چه کنم؟
با بخت بد و عیال چندان، چه کنم؟

سر ما بر لب دار است، خدایا چه کنم؟
سفره‌ها پُر ز عذاب است، خدایا چه کنم؟

طوفان جدال آمده از راه
این مردم بیچاره، مُعذّب شده در آه

صبح و شامم همه ویرانه شده
کشف هر جرم به جانم، همه بیگانه شده

این شکواییه همه است از دست خدای غیبت که ادیان و مذاهب آوردند روی سر مردم گذاشتند:

یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، یه خدا نشسته بود
کار این خدا چه بود؟ فقر و هم مریضی بود

کجا شد لطف و کرم، همه‌اش قلابی بود
همه‌اش درد و غم و غصه می‌داد
همه وعده‌هاش ببین مسخره بود

ما از این اللهِ ادیان، جز ضرر کِی دیده‌ایم

 

به هر طرف که بنگری، آتش ظلم است به این آدمی
کی شود این خلق تو، راحتی یک دمی

تولیّتِ خدایی، سوءالقضا، به خَلقت
عاقبتِ دیانت، گمراهی و خباثت

بوی جنگ آمد مشام هموطن
اضطرار و اضطراب آید به تن

جدال آمد به ملت از فلاکت
ز دست این قضای بی‌ نزاکت

ریاست می‌کند الله بر ما
فضاحت داده این والی سر ما

➖ غیر از این است؟ تو وجدان داری ای متشرع!؟ جیب‌هایت پر از پول است، سفره‌ات پر از غذاست، رختخوابت نرم است، مشکلی نداری، همه چیزت آماده است، بعد دفاع می‌کنی از الله؟! پس ملت ایران چه بگویند  که خود مسئولین می‌گویند نصفی از این جمعیت هشتاد و پنج میلیونی در فقر سیاه به سر می‌برند. این «سیاه» را جدیداً اضافه کردند.

ما از این اللهِ ادیان، جز ضرر کِی دیده‌ایم
زندگی را مُردگی داد و عذابی دیده‌ایم

خدای جنگ و فقر و هم کسالت
بیفتاده به جان بخت برگشته، ز ملت

خالق ما کیست، در زیر لحاف
آمده وحی الهی در ضِعاف

هی بگفتا با توکل، رستگاری آیدت
تکیه‌گاهی آسمانی آیدت

لیک ما از این خدا بیگانه‌ایم
چون که در وعده و قولش، آفتیم

مگه وجدان، مرده انسان رو

نردبان این جهان، بشکستنی‌ست
نقشه‌هایش جملگی خاکستری‌ست

خدای من رفته پشت ابر
خورشید و ماهش خفته سر به سر

مریض من له شده زیر پا
قرص کپسولش رفته تو هوا

مگه وجدان، مرده انسان رو
دم به دم چکش می‌زند تو رو

پرستوی عشق این دل من
ترک خانه شده، بُرده حال من

بارالها این وطن، از هر مصیبت دور کن
مردم بیچاره را از هر خطر، آزاد کن

میهنم را از عذابت دور کن
ملت بدبخت ما را از فشارت دور کن

هیهات که الفقر شده داد و هوارم
این سیل عظیم است، فلک داده قضایم

از بس که زدی بر سر این خلق زلازل
ته ماندهٔ مستضعفِ بیچاره شده لال

 

 

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم

 

ای وای که این مذهب ما قاتل است
حکم به افسار دهد، ضایع است

قطعِ طنابِ دارم، نما که من غریبم
بی کس و کارم ای زور، نگر که من ضعیفم

عدل است به معنا که به تبعیض شده آدم بدبخت
هم ظلم که عدل آمده رنگش به همه سخت

دم به دم ناله کُند این بشرت
گله از وضع خود و داغ چنین دفع خودت

از هول و هراس غول غیبت
بی جان شده آدمت، به فطرت

مست‌های این دیار بدمزه
عقل دادند و به غیرت چون گزه

گرفتارم به این تقدیر ناجنس
کشیدم از نحوست، شوم بدجنس

این نفَس‌های نفَس‌گیر زمان
آیدم بند آن هوای اندران

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای

حال و هوای ما چرا خرابه؟
داد و فغان ما که بی‌ جوابه؟

ایران به جهان، مفتضح آمد
چون کرب و بلا بود و شرر، یکسره آمد

بمب و موشک آمده سر وقت ما
جای آب و نان شده ارزاق ما

خرابه‌های وطن، کجا شود اصلاح
که خدایت شده زده جهان به قباح

ناله‌های این بشر، سوزاندنی‌ست
دل، کباب آمد ز بس غم گستری‌ست

شب و روزم فنای ظلمت آمد
که عمر نازنین، در حسرت آمد

شرایط زندگی، برابر مردگی
زحمت خلق ایران، نتیجهٔ بردگی

امیدِ این آدمت، نقش زمین آمده
فزون شده کفر او، سر به هوا آمده

سیه روزی شده این خلق بدتر
ز این دارالبلاء شوم پر از شر

واماندهٔ این عصر خرابیم
درماندهٔ سوءِ این قضاییم

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای
کی به داد ملت مظلوم ما، پس می‌رسی

فراوردهٔ این خدایت چه بوده؟
به کُشتن، زدن، له نمودن، که بوده

ای خداوند عذاب این بشر
تا کجا می‌رفت این ظلم شرر

روزی این ملت ما موشک است
گرانی و فقر و غم و ناله است

ای اشک ببار بر جبینم
تا سیل شود به این رهینم

کرب و بلای عراق، نگر به ایران شده
عزای ملت ما، از این خدایش شده

حرم در حرم، موشک آمد پدید
ز الطاف الله، خشمی بیامد شدید

ملت ما اسیر الله شده

چه گویم به ادبار عصر حجر
که جان بُرده و طاقت از این ضرر

➖«عصر حجر» عصر سنگ، مربوط به ادوار گذشتهٔ کره زمین است. الان هم عصر حجر است، قلب‌ها سنگ شده در همه جوانب؛ در معاملات، در روابط خانوادگی، در برخورد با حقایق.

حلوا نتوان خورد از این خار که کِشتی
خرما که نبودست مرا، زین شجر ظلم که رشتی

از عجایب در دیار لعنتی
ثروت آمد در ید بی‌ غیرتی

➖همیشه بین فقرا و ثروتمندان جنگ درونی هست، ثروتمندان در تحقیر فقرا می‌کوشند و فقرا در خشم به دارا مدارا

من به آن خشم و غضب، شکوه به یزدان دارم
دائماً در خم این عمر فنا گشته، خجالت دارم

اصطلاح ما همه، حیرانی‌ است
جدول این زندگی، چون فانی‌ است

 

یازده سال چو به حبس آمده‌ام

📎 از مجموعه تحریم سخن

یازده سال چو به حبس آمده‌ام
که ندامتگه من، درس و به بحثی ز وقوفم شده‌ام

➖چقدر خوب است که انسان از حوادث تلخ آموزش بگیرد، از فشارهای زندگی درس بگیرد، بهترین جایی هم که می‌شود درس گرفت زندان است، بیمارستان است، گورستان است، وقتی می‌روی سر قبر عزیزت برای او گریه نکن برای خودت ناله کن، او از قفس پرید مثل پرنده‌ای راحت شد، تو هستی که گرفتاری، تو هستی که دربندی، تو هستی که معلوم نیست چه چیزی می‌خواهد بر سرت بیاید.

علت دردم بگو، کاشف اهل زمین
چیست مرا این چنین، آمده بر ما غمین

➖چرا مردم همه غم دیده‌اند، غمباد دارند، غم و غصه هلاکشان کرده؟

➖علت درد این است، علت رنج و فشار این است:

پاسخ آن را خدا، داده به قرآن یقین
خشم و غضب، کوفته کلهٔ ما را حزین

بایکوت چه دهی خلایق خود
با نغمهٔ غم، فشار سرخود

➖زندگی بایکوت شدهٔ اسماءایذایی است.

خرّمی رفت و نیامد ثمری
خوشی مردم ما شد حرجی

➖می‌گوید ای جوانی کجایی که یادت بخیر! همه چیز را باید بگوید، سلامتی کجایی که یادت بخیر، عمر کجایی که یادت بخیر، امنیت کجایی که یادت بخیر، ثروت کجایی که یادت بخیر.

خُفتگانیم در این عصر فلاکت پیشه
که به آرامشِ بر باد شده، سوخته بینم سینه

➖همه خواب هستند، عامهٔ مردم هوشیار نیستند، از ضربت سیلی سوءالقضا جامعه مدهوش شده است.