برچسب: اسلام

در کرانه های محبت!!

بررسی آیات ۱۱۵ سوره مائده ، ۱۱۸ سوره مائده ، ۴۰ سوره مائده ، ۵۴ سوره اسرا و ۱۸ مائده

۱) «قَالَ الله اِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ عَذَاباً» می‌گوید: این دین را فرستادم هر کس جرأت دارد از این خط قرمز پایش را آن طرف‌تر بگذارد، عذابش می‌کنم آن هم چه عذابی! «اِنِّي مُنَزِّلُهَا» من نازل کردم کتاب و رسول را، «فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ» عذاب اینها که حجت اسلام برایشان تمام شده یا هنگام ورود به منطقهٔ آنها است که پرچم دارای آرم «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است یا اینکه بعداً هر کسی که احساس کرد اعتقادات توحیدی جوابگو نیست و خواست برود حکمش اعدام است(ارتداد) 📚سوره مائده آیه ۱۱۵

۲) «اِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَاِنَّهُمْ عِبَادُكَ» عیسی مسیح گفت می‌خواهی اینها را عذاب کنی؟ بکن! اینها بردگان تو هستند، در دست تو گیر کردند، اختیاری ندارند شیطان را به جانشان انداختی آنها را کافر می‌کند، به آنها عقل دادی عدم تطابق آنها را دور می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۱۱۸

۳) «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ» هر کس را که خواست تعذیب می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۴۰

۴) «اِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ» باز میگوید اگر دلش خواست شما را عذاب می‌کند. یعنی در خدایی خدا معیاری نیست، دلش می‌خواهد له کند! 📚سوره اسرا آیه ۵۴

۵) «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ اَبْنَاءُ الله وَ اَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» مسیحی‌ها و یهودی‌ها گفتند ما بچه‌های خدا هستیم دوستش هم داریم و رفیقمان است، قبل از این هم که دین جدید بیاید در آن دین پابرجا بودیم. بعد قرآن می‌گوید که ای پیغمبر بگو «فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» پس چطور عذاب شدید به گناهانتان؟ فکر می‌کنم این عذاب همان لشکرکشی پیامبر باشد که فراخور توان حمله شدگان نیست و نبوده، برای همین وقتی وارد می‌شدند به صورت یک انقلاب عمومی و کلی، دارایی مصادره می‌شود و مردان مدافع کشته می‌شوند و زنان هم به کلفتی گرفته می‌شوند، بچه‌ها را هم می‌آورند که از بچگی غلامی آنها را یاد بگیرند. 📚سوره مائده آیه ۱۸

مدت زمان:5:44

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟ – «وَ قَالَ عَبْدُ ابن ابْنُ بَرَّادٍ حَدَّثَنَا اَبُو اُسَامَةَ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ اَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ الله ابْنِ الزُّبَيْرِ، قَالَ أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ صَلّى الله عَليه وَ سلّم اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏ اَوْ كَمَا قَالَ‏».

گفت: «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» خدا به پیغمبرش فرمود که از اخلاق مردم در برابر خود درگذرد. اخلاق چیست؟ خُلق و خوی بت‌پرستی. خب پس چه کارش داری؟ الان این کلام دارد این را می‌گوید: «خُلق و خوی ادیان گذشته»! اصلاً فلسفهٔ غزوات و جهاد پیغمبر با این سخن مغایرت دارد. خیلی حرف است ها!

این از آن مباحث کلیدی است؛ «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» آنها را رها کن و دست به احساس، اعصاب، اخلاق، افکار و اعمال مردم نزن. ولی خب متأسفانه دین دارای مغایرات است و هر چه گفته آن را نقض کرده است.
مدت زمان:3:31
منبع: کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۳۱۴ حدیث شماره ۴۶۴۴ سوره اعراف.

✍ عبدالله ابن بَرّاد از ابو اسامه از هشام از پدرش از عبدالله ابن زبیر

این هم رویه دیگری از ورود به اسلام!

«كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» (١١٠- آل عمران) آیه است پیغمبر تفسیر کرده «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ، حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ». آنها جزء اعمال خوب اسلام است که باید بر تارک زمان نوشت!! ابوهریره در معنای این آیه‌ای که خواندم که آیه می‌گوید «شما بهترین امتی هستید که پدیدار شدید»، می‌گوید منظور از آیه این است که «بهترین مردم برای مردم که آنها را زنجیر در گردن افکنده آوری تا به اسلام وارد شوند». بهترین مردم از کل مردم این است که ناگرویدگان را با غل و زنجیر بکشی تا اسلام بیاورند! آخر در طب النبی است که همین پیغمبر می‌گوید وقتی که اشتها به غذا نداری، غذا نخور چون مریض می‌شوی و غذا هم حیف و میل می‌شود. حالا چه داعی هست که مردم زیر پرچم اسلام بیایند؟ یعنی با این حد با این جور؟ «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ» بهترین مردم برای بقیهٔ مردم که ایمان نیاورده‌اند. بهترین مردم یعنی مؤمنین. «تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ» که بیاورند آهن یا زنجیر به گردن‌ها بیندازند «حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ»؛ این عقبهٔ همان «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است. اسلام زورکی نتیجه‌اش چه می‌شود؟ کارشناس باغ می‌گوید که این درخت به درد این منطقه نمی‌خورَد. می‌گوید: نه باید آن را بکاریم. خیلی خب! می‌کاری خشک می‌شود. می‌گوید: من که آبش دادم! می‌گوید: بابا منطقه، استعداد این درخت را ندارد. حالا این مردم معاصر پیغمبر دوست نداشتند آمادگی نداشتند و نمی‌خواستند، با بت، یهودیّت، نصرانیّت و مجوسیّت خو گرفته بودند، وقتی به زور آوردند چه می‌شود؟ «درخت» می‌شود؛ «نفاق و خوارج» و بعد، هم پیغمبر را دامنگیر می‌شود و هم اهل بیتش را اذیت می‌کند.
مدت زمان:5:01
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۲۴۱ حدیث شماره ۴۵۵۷ سوره آل عمران

این خدای بی‌ رگِ نادیدنی

ناله‌های اجتماع مردگان
از پس شلّاق‌های هر زمان
می‌دهد عدل الهی را به باد
– پاشو جمع کن، پاشو! اصول دین چندتا است؟ پنج تا! اول توحید، دوم عدل. می‌خواهیم توحید را بشناسیم باید عدلی باشد. دروازه شناخت خداست! به عدل توحید را بشناسیم، یعنی خدا عادل است عدل را ببینیم و بعد به سمت خدا نزدیک شویم.
می‌دهد عدل الهی را به باد
تا کند هوشیار این جمع عباد
– تمام فشارها و آزارهایی که بر مردم وارد می‌شود، همه آنها نعمت است از این جهت، از این جهت که بشناسند آن کسی که به عنوان خدا جاسازی شده نه لیاقت سرپرستی مردم را دارد و نه اجازه دارد خودش را مسئول خطاب کند چون تاکنون سر سوزنی عمل به گفته‌های خودش نکرده، به اولیای خودش نرسیده، همه آنها را تک و تنها در بیابان دشمن گذاشت و به سراغ کار خودش رفت.
ما و این فریادهای دائمی
این خدای بی‌ رگِ نادیدنی
– می‌گوید رگ غیرتت تحریک نشد که یارو به ناموست این را گفت؟ بچه‌ات را له کرد؟ رگ نداری؟ سیب زمینی رگ دارد تو نداری؟ یا بعضی‌ها می‌گویند سیب زمینی رگ ندارد تو که داری. بعد حالا خدا در احادیث و روایات خودش را غیور معرفی می‌کند. این چه غیرتمندی است که در برابر این قاعده‌ای که خودش وضع کرده «النَّاس عِيالُ الله» همینطوری نگاه می‌کند و مردم در فقر، فلاکت، بیچارگی، نکبت، خفت و ذلت و زاری له می‌شوند و او هم دلش را خوش کرده به اینکه «وَ هُو اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»!

هر نوع گلایه‌ای از زندگی، مورد غضب خداست!

امام صادق فرمود: هرکس به مؤمنی شِکوه کند به خداوند شِکوه کرده و هرکس به مخالفی شِکوه کند قطعاً از خدا شِکوه کرده است؛ «مَنْ شَكَا اِلَى مُؤْمِنٍ فَقَدْ شَكَا اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر از بدبختی خودت به یک مؤمن شکایت کردی که البته اگر تو هم مؤمن باشی. شکایت یعنی درد دل. حق نداری به کسی شکایت بکنی مگر مؤمن! اگر گزارشات بدبختی‌هایت را به مؤمن دادی انگار به خدا دادی. یعنی اینجا مؤمن شده گوش و چشم خدا، و وقتی که «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ» موقعی که به بی‌دین شکایت احوالت را کردی در حقیقت آبروی خدا را بردی «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ». این هم از همان رویه‌ سیاست‌های دینی است، برای اینکه کسی صدایش از بیچارگی‌هایش درنیاید این را می‌گوید که تو حق نداری حتی درد دل کنی، حتی مشکل خودت را بگویی!

مدت زمان:3:52
منبع:کتاب منابع فقه شیعه جلد ۳ صفحه ۲۸۴، کتاب معانی الاخبار صفحه ۴۰۷

خوشبختی در ادبیّات دینی بسی اسفبار است!

پیغمبر فرمود: هر کس که ازدواج کند نیمی از خوشبختی به او داده خواهد شد. به به، واقعاً، درب باغ سبز نشان داده که بیایید ازدواج کنید! ای کاش یک رفراندوم بود که آیا مردم از ازدواج خودشان راضی هستند یا نیستند؟ بعد می‌فهمیدی که چه خبر است.

تو خیال می‌کنی آمار طلاق همین است؟ نه، خیلی‌ها مشکل دارند طلاق نمی‌دهند، خیلی‌ها برای بچه‌هایشان نگران هستند طلاق نمی‌دهند، خیلی‌ها جایی ندارند، کجا بروند؟ طلاق نمی‌گیرند.

«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اُعْطِيَ نِصْفَ السَّعَادَةِ» هر کس ازدواج کرد خدا به او نیمی از سعادت را می‌دهد.
سعادت یعنی خوشبختی، آیا ندیدی به این و آن می‌گویی «خوش به سعادتت» یعنی سعادتت برای تو خوشحال کننده است. حالا مردمی که ندارند و در ابتدائیات زندگی مانده‌اند یا رسول الله در عهد خودت هم که فقر زیاد بود و کسی هم که خوشبخت نبود. ببینم در زمان پیغمبر کسی زنش را طلاق نمی‌داد؟ ها؟ اگر طلاق رایج نبود که پیغمبر حکم طلاق را نمی‌آورد پس آنجا طلاق رایج بوده، چرا طلاق می‌گیرند؟ ببینم اگر ازدواج خوشبختی است طرف دیوانه است که این خوشبختی را ترک کند و طلاق بگیرد؟ ها؟ یا اصلاً ازدواج نکند؟

الان نسل جوان در باب ازدواج متحیّر هستند و به سرنوشت معترض هستند، حالا بگذریم از اینکه یک دختر و پسری عاشق هم می‌شوند، در حالیکه من آنقدر عریضه دارم که همین عشّاق پدر همدیگر را درمی‌آوردند و به خون هم تشنه بودند، عشق مال یک روز، یک هفته، یک ماه و چند سال است، زندگی خشن است. بعضی‌ها می‌آیند با من مشورت می‌کنند، دختران کم سن زیر بیست سال متأسفانه با دیدن بعضی فیلم‌ها تحریک می‌شوند و می‌خواهند ازدواج کنند خیال می‌کنند فقط همین مسئله جنسی مطرح است بعد که در کانون خانواده می‌روند کمرشان می‌شکند، می‌فهمند که چقدر زندگی خشن است!

حالا این را یادت نرود یادگاری از رسول الله است؛ «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اُعْطِيَ نِصْفَ السَّعَادَةِ» هر کس ازدواج کرد نیمی از سعادت را دریافت کرده، حتماً نیم
دیگرش هم دین است دیگر، ها؟ بله، هر دو خوشبختی آورده ماشاءالله هزار ماشاءالله، هم دین مردم را خوشبخت کرده و هم ازدواج.

مدت زمان:4:41
منبع:کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۱۵۴ و ایضاً قطب راوندی در کتاب لبّ اللّباب از رسول اکرم 

با چه رویی هی صدایت می‌کنم؟

ز بس که این آدمِ بی‌ کس و کار
داده به ناله‌اش، همه کسب ناز

– اکتساب می‌کند ناز خریدن آن کسی که او را وسط سلاخ‌خانه کشانده، این اشعار همه نازکشی اوست دیگر.

– در حقیقت اینطوری باید گفت؛

ز بس که این آدمِ بی‌کس و کار
داده به ناله‌اش، همه کسب نار

– او ناز می‌کند ما نار می‌گیریم، البته ما نمی‌دانیم او کیست، اگر بگوییم «ناز می‌کند» تمام بازی با کلمات است.

فضای شهرش بنگر پُر ز دار
قضای تقدیر نگر شد غبار

– این آینه را هر روز هم دستمال بکشی ها تمیز نمی‌کند تمیز نمی‌شود، گرد و غبارهای آن از پشت است از رو نیست.

– در هر قسمتش که می‌روی یک طناب دار است؛ اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی عصبی، دینی.

من به صاحب خانه‌ام هر دم شکایت می‌کنم
از فشار لیل و روزش، هم درایت می‌کنم

– درک ما چیست؟ اذیّت و آزار. بعد می‌گویند چرا مشتری‌های روانشناسان، روان پزشکان و روانکاوان اینقدر زیاد شده، دیگر به خودشان هم زحمت نمی‌دهند بلند شوند به مطب بیایند! از داخل خانه تازه باید نوبت بگیری، نوبت یک ماه دیگر، چهل روز دیگر، دو ماه دیگر، ببین چه درب باغ سبزی نشان می‌دهند، چه پرستیژ توخالی! عملاً باید نشان بدهید چه کسی هستید والّا «آفتابه لگن هفت دست».

یه آفرین بگو به این صاحبت

– خودش گفته «فَتَبَارَكَ اللهُ اُحْسَنُ الْخَالِقِینَ» یعنی باریکلا به این خالق، گل کاشته بابا! چکار کرده چقدر زحمت کشیده، با خاک بازی کرده آدم تحویل داده؛ آدم خاکی، خانهٔ خاکی، کرهٔ خاکی؛ بعد نتیجه‌اش چیست؟ خاک بر سری، خاک تو گوری!

– من نمی‌دانم آن فرشتگانی که زمان آدم جمع شدند و سجده‌اش کردند کجا رفتند فقط می‌دانم آنها از خجالت دیگر رویشان نمی‌شود به اینجا بیایند.

یه آفرین بگو به این صاحبت
که آخری کرده مرا، پاتوقت

– آخر عمری اسیر این خانه‌ات شدیم، پاتوقمان اینجا شده، هر کسی ما را می‌زند می‌آییم اینجا ناله می‌کنیم و از تو هم بخاری گرم نمی‌شود.

با چه رویی هی صدایت می‌کنم؟
با کدامین میل من دعایت می‌کنم؟

گشته‌ام در شهر بی‌دستان تو
پا و کفش و چارقم از آن تو

– کفش‌هایم پاره پوره شده از بس دویدم، می‌گوید از بس که دنبال یک لقمه نان دویدم نگاه کن جورابم پاره شده، کفش‌هایم پاره شده، پایم ساییده شده، حالا ما دنبال یک لقمه نان نبودیم، ما از نان گذشتیم، ما آمدیم به دنبال اینکه بدانیم چکاره‌ایم و چه هستیم!

– زبان حال آبا و اجدادمان هم هست که در سینهٔ قبرستان خوابیده‌اند، تمام پودر استخوان‌هایشان صدا می‌زند «بِاَیِّ ذَنْبٍ» چه گناهی کردیم که با خاک بازی کردی ما را عمل آوردی؟

به روزگار بی کسی و غربتم نگر
که به نینوا شده منزل
هوار و تقلّا من ببر

Read More

نمونه ای از برخورد با مرتد در اسلام

بخشی از پادکست:

یک زنی نمی‌خواهد اسلام را قبول کند، دین آبا و اجدادی را نمی‌خواهد قبول کند، مگر زور است؟ همه جا می‌شود ورود ممنوع زد اما فکر را که نمی‌شود ورود ممنوع زد.

بعد می‌گوید او را نکُشید ولی زندانی کنید و از او بیگاری بکِشید و به حدّ کم به او آب و غذا بدهید و لباس خشن تن او کنید. الان شما ببینی در لباست یک مویی یا چیزی هست یا مارک لباس است، مدام بدن می‌خارد، آن وقت لباسِ خشن یعنی شلوار و پیراهن، خشن! پارچهٔ خشن چیست؟ از همان که بدن می‌خارد.
بعد هنگامی هم که نماز شروع می‌شود او را تازیانه بزنید. اِ! یعنی چه؟ یعنی پنج وعده که اذان می‌گویید، اول به او تازیانه و شلاق بزنید و شکنجه‌اش کنید.

Read More

عمّامه گذاشتن ملائکه چه تفسیری دارد؟

بخشی از پادکست :

می‌گوید امیر گفت پیغمبر در روز غدیر عمامه سر من گذاشت، همین عمامه را در روزهای خطیر و حساس جنگ بدر و حنین، فرشتگان بر سرِ خودشان گذاشته بودند.
حالا سؤال من این است که مَلک عمامه را می‌خواهد چه بکند؟ اگر نور است، این نور این پارچه را چگونه می‌خواهد دور خودش ببندد؟ اگر فرشته خلق جسد کرده، هیکل ایجاد کرده که این یک حرفی است!
مثل جبرائیل که گاهی نور است و گاهی وقت‌ها هم دحیة ابن خلیفه کلبی است که به خانه عایشه می‌آید شام می‌خورد می‌خوابد بگو بخند می‌کند خوش و بِش می‌کند و پیغمبر هم از او تعریف می‌کند و می‌گوید به کمر عمویتان دحیه پشتی بگذارید که کمرش با دیوار آزرده نشود.
بعد تشخیص آن خیلی سخت است، از این طرف دحیه دائماً به خانهٔ عایشه می‌آید و از این طرف هم گفته‌اند که خانهٔ عایشه خانهٔ وحی است، معلوم نیست چه ارتباطی جبرائیل و وحی و دحیة ابن خلیفه کلبی باهم دارند!

  • مدت زمان: 4:42
  • منبع: کتاب سنن ابی داوود از طیالسی قرن دوم هجری جلد ۱ صفحه ۲۳، کتاب سنن الکبری اثر بیهقی قرن ۴ هجری جلد ۱۰ صفحه ۲۴ است. کتاب کنزالعمال متقی هندی از قرن ۱۰ جلد ۸ صفحه ۶۰، از امیر است.

در اسناد دینی برای حج گزاردن، مزایای زیادی مطرح شده است اما اگر این همه مزایا به حاجی‌ها تعلق می‌گرفت، وضعیت مسلمین جهان این‌گونه اسفناک نمی شد!

بخشی از پادکست:

امام سجاد می‌گوید که به مکه بروید تا بدن‌هایتان سالم باشد. یک سرشماری کنید از حاجی‌هایی که در طول عمرشان به مکه رفتند، سالم‌های آنها را پیدا کنید جایزه بگیرید.
و روزی شما وسیع شود «وَ تَتَّسِعْ اَرْزَاقُکُمْ»، روزی زیاد شود. اینقدر حاجی داریم که الآن محتاج نان است، اینقدر حج رفته داریم که الآن هشتش گرو نُهش است!«وَ يَصْلُحْ اِيمَانُکُمْ» ایمان اصلاح بشود. تمام این تروریست‌هایی که به نام دین جوامع اسلامی را قلع و قمع می‌کردند همه آنها حج رفته بودند و خیلی از آنها هم مربوط به عربستان بودند.

Read More