برچسب: دین

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای

حال و هوای ما چرا خرابه؟
داد و فغان ما که بی‌ جوابه؟

ایران به جهان، مفتضح آمد
چون کرب و بلا بود و شرر، یکسره آمد

بمب و موشک آمده سر وقت ما
جای آب و نان شده ارزاق ما

خرابه‌های وطن، کجا شود اصلاح
که خدایت شده زده جهان به قباح

ناله‌های این بشر، سوزاندنی‌ست
دل، کباب آمد ز بس غم گستری‌ست

شب و روزم فنای ظلمت آمد
که عمر نازنین، در حسرت آمد

شرایط زندگی، برابر مردگی
زحمت خلق ایران، نتیجهٔ بردگی

امیدِ این آدمت، نقش زمین آمده
فزون شده کفر او، سر به هوا آمده

سیه روزی شده این خلق بدتر
ز این دارالبلاء شوم پر از شر

واماندهٔ این عصر خرابیم
درماندهٔ سوءِ این قضاییم

ای خدای بمب و موشک، هسته‌ای
کی به داد ملت مظلوم ما، پس می‌رسی

فراوردهٔ این خدایت چه بوده؟
به کُشتن، زدن، له نمودن، که بوده

ای خداوند عذاب این بشر
تا کجا می‌رفت این ظلم شرر

روزی این ملت ما موشک است
گرانی و فقر و غم و ناله است

ای اشک ببار بر جبینم
تا سیل شود به این رهینم

کرب و بلای عراق، نگر به ایران شده
عزای ملت ما، از این خدایش شده

حرم در حرم، موشک آمد پدید
ز الطاف الله، خشمی بیامد شدید

الان که امام داریم چرا دچار بلایا می‌شویم؟

به امام رضا گفتم آیا زمین بدون امام می‌ماند؟ گفت نه!
گفتم برای ما از امام صادق روایت شده که بدون امام باقی نمی‌ماند مگر آنکه خداوند خشمش را بر اهل زمین یا بندگان نشان دهد.
دقت کن اینجا تاریخ با تو خیلی حرف دارد ای متشرع گوش بریده!
فرمود: بله باقی نمی‌ماند، در این هنگام در خود فرو می‌رود.

الان ما هستیم و امام دوازدهم، آیا زمین الان بدون حضور امام است؟ نه، برای اینکه به اعتقادات شیعه حجت ابن الحسن العسکری وجود دارد. پس چرا خدا بر مردم، مخصوصاً بر شیعیان خشم کرده است؟ چرا اینجا خشکسالی است؟ آب که نیست روی برق هم فشار می‌آید دیگر، لهذا باید گفت آب و برق نیست، این ضرورت‌های اولیه.

چقدر ما عریضه داریم که می‌گویند وقتی برق می‌رود و می‌آید، وسایل برقی ما می‌سوزد، خیلی از عریضه‌ها هم مال طبقات زیر خط صفر فقر است، می‌گویند ما نمی‌توانیم، یخچالمان سوخته پول نداریم، می‌گوید پنج میلیون بده، می‌گوید یک میلیون هم آماده نداریم بدهیم. پس این چه می‌شود؟ امام داریم و مغضوب خدا هم هستیم. اینجا کجایش می‌لنگد؟ این ماشین کدام چرخش پنچر است؟ تو بگو ای متشرعی که کتاب نمی‌خوانی، مثل همان ملای ده، فقط دنبال شکل مار هستی.

می‌گوید زمین فرو می‌رود. الان مسئولین مربوطه اعلام کردند که به علت خشکسالی و فرو رفتن منابع آبی زیرزمینی، سفره‌های زیرزمینی کل کشور در حال فرونشست است؛ یعنی رانش. عذاب تهران هم که ائمه گفتند همین است؛ «لَسَاخَتْ  اَلْاَرْضُ» است، یعنی زمین ایران را فرو می‌برد. با وجود امام غائب چرا باید زمین ایران فرو برود؟

اینها را نمی‌توانی با تهدید از کلهٔ مردم دربیاوری که ارتداد است، اعدام است، خب لااقل مردم در دلشان که نگه می‌دارند حالا به زبان نیاورند، حالا یک آدمی پیدا شده مثل من که به زبان می‌آورد، آن هم به خاطر اینکه «فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (۸ شمس)» است. کارم اگر بد است امر خداست، خوب است امر خداست، این قرآن است دیگر، «فَاَلْهَمَها»، من را آورده در این مسیر که افشاگری کنم، از میان منابع دینی دربیاورم و رسوا کنم حماقت را. خب جواب نیست!

مدت زمان:4:41
منبع:کتاب علل الشرایع جلد ۱ صفحه ١٩٨، بحارالانوار جلد ٣٣ صفحه ٢۴

دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

چگونه زندگی به دین متصل است؟

– «وَ مِنْ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ …».

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ» زندگی نیست مگر به دین. جالب است؟ من نمی‌دانم، تو می‌دانی؟ نه. به سراغ تاریخ برویم، لحظات ثبت شده. این که گفتم سند است، ثبت چه می‌گوید؟ آیا دین باعث حیات و زندگی مردم است؟ ها؟ ای تاریخ چه می‌گویی؟ تاریخ یک کتاب دارد که هزار و چهارصد و چهل و چهار سال ورق در آن است، می‌گوید دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ»، اجرای حدود، دست بشر را قطع می‌کنی، شلاق به بشر می‌زنی، بدنش را لخت می‌کنی، تا نیمه در گودال می‌کنی، از هر سو سنگش می‌زنی، آیا این زندگی به وسیلهٔ دین است یا مرگ به‌ وسیلهٔ دین؟

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ» و مرگ و نابودی نیست جز به سبب انکار یقین. یقین چیست؟ توحید. توحید کدام است؟ خداشناسی. خداشناسی کدام است؟ پیغمبر به علی می‌گوید «من و تو فقط خدا را شناختیم». حالا چگونه می‌خواهی این یقین را به جامعه مسلمین انتقال بدهی؟ تقیه یک دیوار بلند است که نمی‌گذارد مردم به یقین برسند.

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ»، مردم چگونه باید یقین کنند؟ با عقل. عقل چه می‌گوید؟ می‌گوید مبنای من برای تشخیص و تأیید، حواس پنج‌گانه است، چشم ببیند، گوش بشنود، ذائقه تأیید کند، بینی بویایی داشته باشد. خب، دارد؟ همه اینها ضدّ دین است!

مدت زمان: 4:53
منبع:کتاب ارشاد شیخ بزرگوار اسلام، مفید، که متأخرین بر سر سفرهٔ او غذای معنوی می‌خورند، از امیرالمؤمنین

غلط کردم که عمری را به راه دین سپردم

از مجموعه تحریم سخن

غلط کردم که عمری را به راه دین سپردم
خیالم این چنین بودست، حق را می‌ستاندم!

این حسینی که به تبلیغ، ستایش می‌کرد
این زمان، توبه کنان، لعن به آنها می‌کرد

گوسفند است به قربانگه نفْس آمده از بهر قتال
بی‌ گناه است که عیدش شده از بهر خیال

➖آن متشرع عید می‌گیرد، این گوسفند باید چاقو را حس کند در حنجره‌اش!

اوضاعِ خلایق، تو نگر نارمدار است
در کشمکش عصر ببین، فاز به زار است

روستایی بنگر، دربه در و خون‌جگر است
از بساطِ ستم و ظلمِ قضا، ناله‌سر است

➖ روستاییانی که عریضه می‌دهند، قشر فقیر جامعه، آنهایی که از خیلی نعمت‌ها محروم هستند.

فقیران و اسیران زمان، درمانده‌اند
از فضای التهاب عصرمان، پس مانده‌اند

پاسخ این ملت افسرده چیست؟
در جواب مردم نالان بگو، در بام کیست؟

بیکارم و بی‌ پولم، عید آمده در خوابم

از مجموعه تحریم سخن

در مسلخ تقدیر، بشر بر دار است

➖مثل آن شعر است:
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
این را شاعر گفته است. حالا ما چه می‌گوییم؟ می‌گوییم که:

در مسلخ تقدیر، بشر بر دار است
صبر است و امید، بنگر بر باد است

➖تقدیر همهٔ ما اینطوری رقم خورده است! الان شیرینی‌ها را آماده کرده‌اند جهت حملهٔ مردم به شیرینی فروشی‌ها، آیا همه می‌توانند شیرینی به این گرانی‌ بخرند؟! همه می‌توانند آجیل بخرند؟ همه می‌توانند میوه بخرند؟ نه. لااقل نصف این جمعیت در تهران و کل ایران قادر به خرید نیستند.

هرچه داد است و فریاد، بزن بر الله
همه عمرم شده درد و همه غصه، ز این بسم الله

همین که در شهر چند طبقهٔ معارض و متضاد زندگی می‌کنند؛ درجهٔ یک و دو و سه و چهار و پنج، درجهٔ پنج را می‌بینی که رفته در آلونک زندگی می‌کند، نه برق دارد، نه گاز دارد، نه آب دارد و نه تلفن دارد.

نوروز شده عزای مردم
بی پولی و بینوایی‌اش یک اسب بی دُم

بیکارم و بی‌ پولم، عید آمده در خوابم
رنجور شدم دائم، نکبت شده اندامم

عید آمد و مستضعف بی‌ حال، فغان کرد
از ضجّهٔ او مُلک و فلک را چه نشان کرد

ای جهانیان ببینید روز روشن، «الله» دروغ گفته است!

یک سری مباحث قرآنی هست که عدم تطابق را نشان می‌دهد، چند تا آیه است باهم می‌خوانم……..

اینجا چند تا «لَعَلَّ» برای شما آوردم که بدانید پایهٔ دین چقدر سست است.

می‌گوید توبه کنید ای مؤمنین شاید خدا شما را رستگار کرد 👈«لَعَلَّكُمْ»، هر چوبی هم که مسلمین خوردند از این لَعَلَّ ‌های خداست!

«لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، این «لَعَلَّ» را خوب است گذاشته‌ها، از جناب عثمان ابن عفان کاتب معظم قرآن کریم، خلیفهٔ سوم رسول‌الله تشکر می‌کنیم که یک جایی را باز گذاشت که محقق بتواند یک‌ نفس راحت بکشد……

مدت زمان: 12:14

آن جهنم که تو گفتی، به عیان آمده است

از مجموعه تحریم سخن

توان از کف برفته، چو در نیزار خفته
بسان کشتی بشکسته دریا که در اعماق رفته

عقربهٔ ساعتم فغان ز اخرب کُند
ثانیه و دقیقه، لطمه به هر جان کُند

مخروبه شده اشرف مخلوق
انگار که انکار شده هستیِ این سوق

آن جهنم که تو گفتی، به عیان آمده است
کو بهشتت که به اسماء نکو نامده است

➖آن جهنمی که مال میلیاردها سال بعد است ما الان داریم می‌بینیم!
➖جهنمت را دیدیم اما بهشت را ندیدیم.

کی شود که رسوایی، بر دیانت شود در این شامم

قطره چکان گشته این روزی انسان
بابِ نداری گشود و نعرهٔ حیوان
➖عریضه همه است، می‌گویند دخل ما به ریال است و خرجمان به گرانترین ارز جهان است.

هی اعتراض دارد این بندهٔ نحیفت
از ثقل سرنوشتش صد ناله از جحیمت

گول مذهب خوردم و هم‌ درد بی درمان شدم

از مجموعه تحریم سخن

آوای وحوش از سما می‌آید
آن موشک و بمب کز قضا می‌آید

هی به این الله اطمینان شده
از قرابت با خدا حیران شده

➖خدا کجایی؟ من بغلت هستم. چه؟ آیه می‌گوید «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ (۱۸۶ بقره)». یارو توسری خور است، می‌گوید خدایا می‌بینی من را می‌زنند، کجایی؟ «فَاِنِّی قَرِیبٌ» من بغلت هستم! اصلاً جوک‌ است. خدایا مالم را بردند «فَاِنِّی قَرِیبٌ»! مریضم، شفا بده، دارم می‌میرم «فَاِنِّی قَرِیبٌ»! پول ندارم اجاره خانه بدهم «فَاِنِّی قَرِیبٌ»! اصلاً استهزاء خدا به مردم! یک ذرّه دقت کنی متوجه می‌شوی که سر کار هستی! حالا متشرع بدبخت، نمی‌فهمد
➖یا تعصب دارد
➖یا بهشت و جهنم را باور کرده
➖یا اینکه سود می‌برد
یکی از این سه تاست، یک مثلث است.

خدایی که این مردمش را به مسلخ بَرد
غلط کرده باشم اگر ملتش را به جنت بَرد

گیر کارم در کجا شد تا چنین مضطر شدم
گول مذهب خوردم و هم‌ درد بی درمان شدم

کی شود این آبروی دین رود؟
یک جهان، خالص به آن مذهب رود؟

حیات و ممات بشر، شد یکی

از مجموعه تحریم سخن

حیات و ممات بشر، شد یکی
قرار و مدارش به دوزخ، زکی

➖زبان لاتی تهران؛ «زکی»! وقتی که یک چیزی می‌شنود که خیلی مسخره است این را می‌گوید.

➖«قرار و مدارش به دوزخ» یعنی همه وعده‌هایی که داده تبدیل شده به دوزخ. مردم در جهنم هستند و خدا هم خداییش را می‌کند. آی الله حالش را ببر، خلق تو بدبخت، بیچاره، زمین خورده و نکبت‌زده هستند..

آنقدر بشر را به تکامل ز جهنم تو نمودی
این عرصهٔ عمرش به طنابی به قتالش تو نمودی

➖هر لحظه این طناب به گردن مردم بیچاره است. یک فشار، چیست؟ پول ندارم. یک فشار، چیست؟ اجاره‌خانه ندارم. یک فشار، چیست؟ نسخهٔ دکتر ندارم. یک‌ فشار، چیست؟ خرج تحصیل ندارم. یک فشار، چیست؟ آذوقه ندارم. یک فشار، چیست؟ با خانواده درگیرم. یک فشار، چیست؟ طلاق است.

خودکشی می‌کند این خلق گرفتار چرا؟
از چنین سوءقضایی‌ست که آمد ز ورا

➖امواج عظیم خودکشی! این بشر‌ قاعده‌اش این است، تو خودت هم می‌دانی، خودت انسانی، وقتی که به او فشار می‌آید دنبال راه حل می‌رود، راه حل نیاید به هم می‌ریزد، به هم‌ بریزد، هم خودش نابود می‌شود و هم دیگران را اذیت می‌کند، نهایت به یک دوراهی می‌رسد؛ مردن یا زندگی با همین وضع، می‌گوید مردن بهتر است. وقتی که این بشر صاحب ندارد، حالا تو بیا اثبات کن که خدا رحیم است. آن کسی که الان دارد خودکشی می‌کند، چند دقیقه دیگر می‌خواهد خودش را از بالا به پایین بیندازد به خدا فکر کرده؟ بله! سال‌های سال است که جواب نگرفته «فَاَلْهَمَها فُجُورَها (۸ شمس)» خدا به او گفت خودت را بکش!

کارهای این جهان رسوایی است
حقّ مطلق چونکه عدلش واهی است

➖مدام دین آمده می‌گوید «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْاَرْضِ (۶۴ حج)» خیلی خب، این منطق را همه می‌توانند داشته باشند، او هم که مادی هست، طبیعی هست، بی‌خدا هست، او هم می‌گوید «طبق این فاکتور و این فرمول این عالم هست». هر کسی برای خودش یک ادله‌ای دارد، ولی رسوا شده آن کس که دروغ گفت، گفت «بیایید جمع بشوید زیر این پرچم تا خوشبخت بشوید»!
➖حقّش و عدلش مثل هم است، چیست؟ واهی است!

خدای قاتلم اعدام می‌کرد
گنه ناکرده را ذوالنّار می‌کرد

جواب این داد و هوارم چه شد؟

 

 

 

از مجموعه تحریم سخن

چه گویم ز این ملت بی‌ پناه
خدایش بداده جحیمش اله

چه باید کنم با چنین عرض حال
که وجدان بیدار، آتش بگیرد به قال

یا رب تو مزن تیغ بر این فقرنشانت
طاقت ز توان رفت و نیامد فرجاتت

اشکال‌تراشی نکن ای خالق مُرده
مشکل ز تو باشد که خلایق، همه بَرده

ناتوان‌تر از منِ سوخته جان، نامده اينجا
بر درگه همواره ببسته زده در جا

جواب این فغان که در ضرر بود
طناب دار و تیغ و نینوا بود

جمله این اهل زمین آواره‌اند
از سوء قضای این خدا بیچاره‌اند

کثیف آمد چرا این دین و مذهب
که در احکام آن لعن است و اِذهب

جواب این داد و هوارم چه شد؟
پاسخ الله به جز نشر عذابش نشد