برچسب: دین

این ملّتِ ما روی به الله ندارد


از مجموعه تحریم سخن

میان اعتقاد ماسبق تا فکر امروز
تفاوت از ورود و هم خروجِ خانمان‌سوز

➖هم ورودش زورکی بود «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»، هم خروجش زورکی است، یعنی اینقدر عدم تطابق نشان داد که ما را خارج کرد.

ای به خشونت شده دربار تو
ناز نکرد این بشرت، لطف تو

➖از دربار الهی فقط خشونت می‌بارد. چقدر خوب است که این اسناد و مدارک را ما از دین درآوردیم، پنهانی‌های مذهب را در دایرةالمعارف اجتماعشان کردیم، تمام احکامی که به بشر ذلت و خفّت و خواری می‌دهد! تمام دستوراتی که از اولش بی‌ احترامی و حرمت شکنی به انسان بود؛ از همان روز اول بعثت «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» شما را می‌کُشم مگر اینکه بگویید «لَا اِلَه الَّا الله»! آیا این خدا محتاج «لَا اِلَه الَّا الله» من است که اگر نگویم مرا می‌کُشی؟ خاک بر سر این خدا!
➖واقعاً تأسف می‌خورم به خودم که سی و پنج سال مُبلغ این خدا بودم.

این ملّتِ ما روی به الله ندارد
از بس که کلک دیده دگر حال ندارد

آیندهٔ آدمی نگر در خون است
از جنگ و فساد و فقرشان ملموس است

یادِ تاریخِ ستمکار و خدای مچلم

از مجموعه تحریم سخن

شُکوه و بلندی به یادگار آمد
ز این همه پستی به جار و قال آمد

معارضات را دقت کنید! دین، خدا را چطوری معرفی می‌کند؟ «جَلَّ جَلَالُهُ وَ عَظَّمُ شَأْنُهُ وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمَاؤُهُ» این معرفی دین است برای خدا. بعد از یک چنین حاکمی چه درمی‌آید؟ ذلت و نکبت و خفت و خواری ملت! حالا مدام این خدا را بلندش کن! مردم عملش را می‌بینند، کارکردش را می‌بینند، مسئولیتش را می‌بینند. آیا می‌شود به مردم گفت که «نفهمید»؟ نمی‌شود، چون خدا مردم را فهیم آفریده است. آیا به مردم می‌شود گفت شعورتان را پنهان کنید؟ نمی‌شود گفت، شعور خدا داده است، مگر همین قرآن فریاد نمی‌زند «أَ فَلَا تَعْقِلُونَ» «لَا تَشْعُرُونَ» «أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ».

ملکا نام تو آمد به زبان و جگرم

➖این خطورات من است، شاعر نیستم! وقتی عریضه‌های گرفتاران را می‌بینم ناخواسته اینها به ذهنم می‌آید:

ملکا نام تو آمد به زبان و جگرم
یادِ تاریخِ ستمکار و خدای مچلم

➖هم خدا مچل است و هم ما مچل هستیم! او ما را مسخره کرده و ما هم از او دور می‌شویم. چقدر جالب است که در اسناد دینی داریم «أَ رَایتَ النّاسَ یَخرُجُونَ مِن دینِ اللهِ اَفواجاً»، یا آن یکی درس که رسول خدا فرمود: «روزگاری می‌رسد که مردم به الله فحش می‌دهند»، این روزگار چه زمانی هست؟

درد و مرض، راهی ملّت شده

از مجموعه تحریم سخن

شیرازهٔ توحید، نه سامان دارد
این تافته و بافتهٔ دین، که نه رنگی دارد

آنقدر کردم توسل، نا آمد آن تأثیر ما
جمله اذکار و ختوماتی که خواندم، شد بلا

ذکر و دعا چو خواندم
بلای جانم شده، هر آنچه من بگفتم

این همه قصّهٔ ما از دین است
هم که غصّه، ثمرات از این است

فقر و فلاکت، همه جاری شده
درد و مرض، راهی ملّت شده

داد مستضعف، نگر بی‌مایگی‌ست
چون هدر رفتن به عمر و بردگی‌ست
➖یعنی بی‌کس و کار زمان هر چه ناله می‌کند، همهٔ آن هدر است!

ختم رُسل آمد و ختم بشر شد

از مجموعه تحریم سخن

ختم رُسل آمد و ختم بشر شد
عاقبت امر ما ختم به شر شد

➖«رسالت» نام اتوبان است، نام خیابان است یا اینکه نه، یک موضوعیّت حیاتی است؟ اگر واقعیّت دارد چرا بشریّت هیچ وقت در هیچ دینی و هیچ آئینی نجات پیدا نکرد؟ تاریخ گویاست، افشاگر است، با قدمت ده‌ها هزار سال!

دینی که مرا اکذبِ اقوال نماید
آن وعده‌گهش، دور و کُلاهی بنماید

➖آیا کلاه سرت رفته؟ در معاملات، در اقتصاد، در ازدواج و در مسائل مختلف هیچ کلاهی به اندازهٔ کلاه دین گشاد و بزرگ نبود که تا روی قوزک پایمان آمد.

آن دوزخ و جنّت که بگوید، همه افاق بخندد

کی می‌کُندم راست در این آتش و این بنده بگندد

ای وای که این ضایعه از دین شده ما را
در هر وطنی، قول و قراری شده ما را

ما را به تو امّید نباشد که همه عمر، تباهیم

➖همهٔ ما «لَفِي خُسْرٍ» هستیم، بعد این «وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَوْحِ اللهِ، مأیوس نشوید از رحمت خدا» را چکارش کنیم؟ همه‌اش منازعه و معارضه است.

از ظُلم مناسک، همه در قیر و سیاهیم

➖مناسک دینی انجام می‌دهی به هوای اینکه زندگی تو بهتر بشود اما پست‌تر می‌شود! هر چه آمار فقیر و علیل و مریض و بدبخت در جهان هست مال مسلمانان است.

اسلام به ذات خود ندارد حرفی

📎 از مجموعه تحریم سخن

اسم من انسان، ولی حیوان شدم

➖انسان خلق کرده ولی طرز برخوردش با بشر اینطوری است که با جنگلیان است، در اسناد و مدارک دینی که گردآوری کردیم آمده: «دین به ضرب شمشیر و هدایت مردم با شلاق و شمشیر است»!

صداقت ندارد چنین دین و آئین
که ما را کِشد، روز و شب در غمین

اسلام به ذات خود ندارد حرفی
هر منطقِ بی‌ جواب آید مُشتی

از دست یدالله، نیامد به جز این روی خشونت

➖«يَدُ اللهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ، دست خدا بالای سرتان است» فقط فایده آن همین است که مریضی، بی‌ پولی، دلواپسی و ناامنی می‌دهد.

انسان نکند وجههٔ خود جانب سیرت

ما و این رحمان بی‌ حاصل نگر
داده‌های وعدهٔ فانی نگر

➖«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» را بگذار در کوزه آبش را بخور!

کشته‌های کشورم از دست توست

📎 از مجموعه تحریم سخن

کشته‌های کشورم از دست توست
قتل و غارت از یَم الطاف توست

➖ علی‌رغم اینکه اسم تو لطیف است ولی می‌کُشی!

دین و آیینم همه شلّاقی است
مذهب و ایمان من قلّابی است

حساب توحید زمین، پاک شد
عاقبت خدای آن، زور شد

کج‌دار و مریضم شده این فکر خدایی
از نی نشنیده است به جز مکر الهی

این منزل ادیان که تو بینی همه نار است
از شأن شرف دور و به ایمان همه قال است
➖جهنم میلیاردها سال قبل، خود ادیان و مذاهب هستند.
➖ همه‌اش حرف است!

مرگ، مرا، فقر، مرا، ذلّتِ آزار مرا
قدر تو را، زور تو را، ثروتِ جانانه تو را

امان از دست دیندارِ ستمگر
که هر چه می‌کند، فرمان ز اشرر

خسته از این خدا، همه گشتن
ناامید از دیانتش گشتن

چه ظلمی کرده‌ای بر مردم ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

خدایی می‌کنی بر ملّت ما
چه ظلمی کرده‌ای بر مردم ما

عظيم آمد به ما این ظلم مطلق
ز این دینی که ما را کرده چون طلق

➖ طلق دیده‌ای؟ مقاومت دارد؟ نه، اگر فشار بیاوری می‌شکند؛ دین با ما اینطوری کرده است.

گفته بودی رزق آدم می‌دهی
لیک فقر و هم فلاکت می‌دهی

➖این دوتا باهم چطوری سازش دارد؛ رزاق است و هم هلاک کننده!

گفته هر پیغمبری، کُلّش خداست
این چه کلّی باشدش، عبدش عزاست

➖ یعنی «همه‌ کاره، خداست». باشد، روی چشم‌مان!

➖ «اَلْکُلُّ مِنَ الْکُلّ اِلَی الْکُلِّ فِی الْکُلِّ لِکُل»! یعنی همه‌ کاره اوست، چه فایده؟ تو به دیوار بگو همه کاره، باز به دیوار می‌شود تکیه داد، باز دیوار از سرما و گرما نگه‌ات می‌دارد.

هر چه تعریفی ز این الله شد
غير آنرا خلق او، در یاد شد

➖ ادیان ذکر خیر کردند ولی خلقُ‌الله جز شر ندیدند!

حیف این آدم که در مذهب شده
باورش بر سنگ و تیغ و نی شده

رنج یک ملّت بدیدی، آن چنان بی‌ غیرتی


📎 از مجموعه تحریم سخن

حکومت می‌کند این ربّ جبّار
بر این انسانِ بی جان گشتهٔ زار

شعرِ غمگین آمده در ذهن من
تا کند افشای این اخبار من

ای خدای هر ستمدیده، چرا بی پاسخی

➖ خدا را محاکمه کنید! ما آن اعتقادات توحیدی را داریم‌ محاکمه می‌کنیم . ما به آن حمله می‌کنیم وگرنه ما خدا را که ندیدیم، یک چیزی ترسیم کردند و گفتند «این خداست» ناکارآمد هم بوده، ما داریم به آن افکار و آن ایدئولوژی که ما و آباء و اجدادمان را ساخته حمله می‌کنیم.

رنج یک ملّت بدیدی، آن چنان بی‌ غیرتی

➖ بعد در حدیث داریم، یادتان هست در درس‌ها داشتیم «اِنَّ الله غَیُورٌ، خدا خیلی غیرت دارد»؟
«خدا غیرت دارد » را یک گوشه‌ای بگذار و بعد «اَلنَّاسُ عَیالُ الله» را هم یک گوشه بگذار، چه می‌شود؟ مردم بی‌ آب، بی‌ نان، بی‌ غذا، گرفتار و مریض هستند، تو چطور خدایی هستی؟ چطور غیرت داری؟ ناموس فروشی می‌کند. آن‌ وقت این زنی که خلق کردی، به غیرتت برنمی‌خورد؟

چه گویم ز این ربِّ بی حاصلش
که خلقش شده کافرِ ظلمتش

هی داد زنم ربّا، این لِه شده انسان است
از خشم و ستم مُرده، یک آدمِ بی‌ جان است

مردمی کز لطف حق، بیمار و سرگردان شدند
چون به ماتم آمدند، هر لحظه در غوغا شدند

این‌ ملّت ما، آه دگر سینه ندارد

📎 از مجموعه تحریم سخن

فرو رفته در گِل، تمام بشر
ز این غصّه‌های پیاپی شرر

این‌ ملّت ما، آه دگر سینه ندارد
➖ دیگر از آه گذشته است.
از کثرت تخریبِ عصب، چاره ندارد

فرو کرده‌ای در دهانم، نیِ نینوا
نگفتی، نفَس مانده‌ام در کویر عزا

دین و ایمانم، برون کرد از خدایم
که مذهب آمدم نفرت اساسم

بر وظائف آمده شکر اِله
➖از خدا تشکر کن.
از نِعَم تا نقمتش نامد به راه

➖ نعمت را می‌خواهی سپاس بگویی؟ پس دیواره‌های نقمت را چه می‌کنی؟

چون کفیل آمد خدا بر این بشر
پس چرا نآمد عطا غير از شرر

ای که گفتی من خدایم در کجایی

➖همه جا دنبال تو گشتیم، نه رحمتگاه بودی، نه مغفرتگاه بودی و نه لطیفگاه بودی!

ملّت آشفته را ول کرده و نادیده آهی

لیک این اللهِ ما، خالی ز هر مخزن شده

📎 از مجموعه تحریم سخن

بی‌پول شده مردم ایران
بی‌مایه شده خلق، به یک آن

هر چه خواهی از خدایت می‌طلب
زآنکه او آمد برایت در غَلَب

لیک این اللهِ ما، خالی ز هر مخزن شده
او همانند خلایق، در جهان رسوا شده

➖ بی‌خودی درب را نزن! دربِ «ادْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ» را هم گِل بگیر!
➖ برای دین آبرو نمانده است.

آب و هوا و غذا به انهدام آمده

➖ ببین از زندگی چه برای تو مانده است!

حس و امید بشر به انزوا آمده