آخرین پادکست ها

دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

چگونه زندگی به دین متصل است؟

– «وَ مِنْ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ …».

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ» زندگی نیست مگر به دین. جالب است؟ من نمی‌دانم، تو می‌دانی؟ نه. به سراغ تاریخ برویم، لحظات ثبت شده. این که گفتم سند است، ثبت چه می‌گوید؟ آیا دین باعث حیات و زندگی مردم است؟ ها؟ ای تاریخ چه می‌گویی؟ تاریخ یک کتاب دارد که هزار و چهارصد و چهل و چهار سال ورق در آن است، می‌گوید دینی که با آدم‌کشی سر کار می‌آید چگونه‌ می‌تواند برای حیات بشر دسته گل بیاورد؟

«لَا حَيَاةَ اِلَّا بِالدِّينِ»، اجرای حدود، دست بشر را قطع می‌کنی، شلاق به بشر می‌زنی، بدنش را لخت می‌کنی، تا نیمه در گودال می‌کنی، از هر سو سنگش می‌زنی، آیا این زندگی به وسیلهٔ دین است یا مرگ به‌ وسیلهٔ دین؟

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ» و مرگ و نابودی نیست جز به سبب انکار یقین. یقین چیست؟ توحید. توحید کدام است؟ خداشناسی. خداشناسی کدام است؟ پیغمبر به علی می‌گوید «من و تو فقط خدا را شناختیم». حالا چگونه می‌خواهی این یقین را به جامعه مسلمین انتقال بدهی؟ تقیه یک دیوار بلند است که نمی‌گذارد مردم به یقین برسند.

«وَ لَا مَوْتَ اِلَّا بِجُحُودِ اَلْيَقِينِ»، مردم چگونه باید یقین کنند؟ با عقل. عقل چه می‌گوید؟ می‌گوید مبنای من برای تشخیص و تأیید، حواس پنج‌گانه است، چشم ببیند، گوش بشنود، ذائقه تأیید کند، بینی بویایی داشته باشد. خب، دارد؟ همه اینها ضدّ دین است!

مدت زمان: 4:53
منبع:کتاب ارشاد شیخ بزرگوار اسلام، مفید، که متأخرین بر سر سفرهٔ او غذای معنوی می‌خورند، از امیرالمؤمنین

خسارت‌های این مردم به رنگ است

 

 

📎 از مجموعه تحریم سخن

خسارت‌های این مردم به رنگ است
که رنگارنگ آمد، در قضایش چون به سنگ است

گریهٔ انسان بلادیده را، دیده‌ای؟
نالهٔ آدم که به وقت کتک خوردنش، دیده‌ای؟

خودکشی می‌کند این طفل زبان بسته چرا
آرزو بر لب بامش به هوا رفته چرا

ای ناله شنو، غصهٔ من سنگین است
بر سفره من آب و غذا ننگین است

شبم در تفکر و، روز به حیرت است
نازم خدای مذاهب که چسان در خسارت است

صبح و شامم همه نیزار شده
چون الفبای وجودم، به سرِ نار شده

فرآوردهٔ زندگی، در جهنم نما شد
به داد بشر نامده مصلحی، منهدم شد

غلط کردم که عمری را به راه دین سپردم

از مجموعه تحریم سخن

غلط کردم که عمری را به راه دین سپردم
خیالم این چنین بودست، حق را می‌ستاندم!

این حسینی که به تبلیغ، ستایش می‌کرد
این زمان، توبه کنان، لعن به آنها می‌کرد

گوسفند است به قربانگه نفْس آمده از بهر قتال
بی‌ گناه است که عیدش شده از بهر خیال

➖آن متشرع عید می‌گیرد، این گوسفند باید چاقو را حس کند در حنجره‌اش!

اوضاعِ خلایق، تو نگر نارمدار است
در کشمکش عصر ببین، فاز به زار است

روستایی بنگر، دربه در و خون‌جگر است
از بساطِ ستم و ظلمِ قضا، ناله‌سر است

➖ روستاییانی که عریضه می‌دهند، قشر فقیر جامعه، آنهایی که از خیلی نعمت‌ها محروم هستند.

فقیران و اسیران زمان، درمانده‌اند
از فضای التهاب عصرمان، پس مانده‌اند

پاسخ این ملت افسرده چیست؟
در جواب مردم نالان بگو، در بام کیست؟

با این همه معارضات در دین، چگونه می توان رستگار شد؟

آدم عاقل با موعظه ادب می‌شود. عاقل از دیدگاه دین «اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ (۳ بقره)» است، کسی است که تو می‌گویی الان روز نیست شب است، می‌گوید بله شب است. چرا؟ چون وحی گفته! سیب می‌خوری، این سیب نیست، این گلابی است. چرا؟ چون وحی گفته!

«اِنَّ اَلْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْاَدَبِ وَ اَلْبَهَائِمَ لَا يَتَّعِظُ اِلَّا بِالضَّرْبِ» در این تهدید هم هست، می‌گوید حیوان موعظه سرش نمی‌شود فقط بزنش، می‌خواهد بگوید اگر عاقلی و عقلت در خدمت وحی است، پس تو حرف گوش کن هستی، کتک به تو نمی‌زنیم، اگر حیوان هستی کتکت می‌زنیم. کتک چیست؟ حدود، قطع ید، حدّ زنا، لواط، زنای محصنه.

«ضرب» به همه چیز می‌خورد؛ به شلاق می‌خورد، به سنگسار می‌خورد، به اعدام هم می‌خورد. حالا بفرمایید که این خیل گرفتاری که در معرفت دین مجازات می‌شوند، اینها انسان هستند یا حیوان هستند؟ یعنی کسی که زنا می‌کند حیوان است؟ شهوت را چه کسی داده است؟ آیا آقا خدا نداده است؟ «فَاَلْهَمَها فُجُورَها (۸ شمس)» چیست؟

آدم دلش می‌خواهد کلهٔ خودش را خُرد کند! بابا این همه معارضات در دین، بعد چگونه می‌تواند این دین «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا الله تُفْلِحُوا» باشد؟ باعث پیروزی و فتح و ظفر انسان باشد؟ قواعد دینی کارهایی با این بشر می‌کند که نهی شده با حیوان نکنید.

رسول خاتم می‌گوید حیوان را مثله نکن. بعد قرآن چه می‌گوید؟ می‌گوید «دست راست را قطع کن، پای چپ را قطع کن». اُف بر ما که یک عمری کنار این چشمهٔ گِل‌آلود نشستیم و آب خوردیم، از این طرف می‌گوید حیوان را مثله نکن، بعد انسان را مثله می‌کند! آیا «دست قطع کردن» مثله نیست؟ نه؟ «گردن زدن» مثله نیست؟

مدت زمان: 4:42
منبع:کتاب غررالحکم صفحه ۲۳۶، از امیرالمؤمنین

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد!

وقتی که الله ساختهٔ دست بشر شد، تمام این احادیث و روایات و آیات در حول او می‌چرخد، یعنی خدایی را که ساختند باید آبشخورش را تأمین کنند.یک مزرعه‌ای ساختند در افکار مردم به نام دین، باید به این مزرعه آب برسانند….

«اِنَّ السَّماءَ بَكَت عَلَى الحُسَينِ اَربَعينَ صَباحا بِالدَّمِ…..» آسمان چهل روز خون بارید به جای اشک، بعد از شهادت ابی عبدالله. یعنی به جای باران خون از آسمان می‌آمد.

من یک سوال می‌کنم: آیا اهل زمین دیدند که از آسمان خون می‌بارد یا فقط زینب کبری دید و رقیه خاتون؟ یعنی قتلهٔ ابی عبدالله دیدند که چهل روز خون از آسمان می‌آید؟ اگر می‌دیدند وحشت نمی‌کردند؟ به غلط کردن نمی‌افتادند؟ سر بریدهٔ ابی عبدالله را تکریم نمی‌کردند به جای سر نیزه؟ خانواده‌اش را احترام نمی‌کردند؟ نمی‌دانستند چه جنایتی کردند؟ چهل روز خون آمد! شده مثل حکایت همان شق‌القمر که گفت «نصفش پشت کوه مکه افتاد، من دیدم»!

مدت زمان: 6:40
منبع:کتاب کامل الزیارات صفحه ۸۱ باب ۲۶ روایت ۶، از امام صادق – کتاب کامل الزیارات صفحه ۹۰ باب ۲۸ روایت ۱۲، از امام سجاد

کس نیامد به مددکاری این مضطربان

از مجموعه تحریم سخن

گوشت قسطی می‌خرد این منتظر
نان و آبش خون شده از منتصر

خداوندا کجا رفته ندایت
که گفتی ارجعی، سوی رفاقت

وعده‌های این خدا، اصدق نبود
قول و اقرارش به جز مکری نبود

این حساب و آن کتابم شُسته شد
دفع آفات مقادیرم نشد

➖تمام معادلات ادیان و مذاهب در آزمون تاریخ که هزاران سال در حال ثبت است به هم ریخته!

این مفاسد، جملگی از دین شده
ختم هر گفتار ما، دوزخ شده

حس و اعصابم نگر، تفتیده است
از فساد این مقادیرم، بسی بیچاره است

کس نیامد به مددکاری این مضطربان
همه جا تیر قساوت شده از دهر، عیان

این بشر که می‌بینی، دائم به نزاع آید
در وصف حیات او دردش به سما آید

این جهان و هرچه در او هست آمد یک عزا
صبح و شامش، کوفت بر سر، سنگ‌هایش از قضا

عقلانیّت در قرآن نیست!

حالا باز هم این کتاب را در خانه‌ات بر سرت می‌گذاری و‌ آن را می‌بوسی؟ بله؟ باز هم احکامش را، حدودش را، فرامین به قتلش را بر اساس وجدان و عقل می‌دانی؟

ای جابر هیچ چیزی مثل آن از عقل مردم دور نیست. قرآن را می‌گوید‌ ها! ای امام صادق عزیز چرا عقلانی نیست؟ «زیرا اول آیه درباره یک چیز است، وسط آن درباره چیز دیگر است و آخر آن درباره چیز سومی است». این را هر کس می‌گفت، واجب القتل بود ولی امام صادق گفت و زیر خاک قایمش کرد برای کاشف تا مردم مسلمان خفته در جهالت را از خواب بیدار کند.

می‌گوید «قرآن را عقلانی ندان چون اول و آخر و وسط آیه به هم نمی‌خورد» یعنی شلم شوربا شده، یعنی این قرآن را در اتاق تشریح در شام شهادت رسول الله آنقدر دستکاری کرده‌اند، اینقدر آن را بالا و پایین کردند، این طرف و آن طرفش کردند که عقل درکش نمی‌کند، «أَ فَلَا تَعْقِلُون (۸۰ مومنون)» در قرآن داد می‌زند که این کتاب بر اساس عقل تنظیم نشده چون ورودی‌های بسیار دارد، از هر جا به فکر رسول خاتم رسوخ کرده نفوذ کرده، تبدیل به آیه شده، برای همین از نظر اعراب از نظر کلام و از نظر معانی اشتباهات زیادی در این کتاب هست، غلط‌های زیادی در این کتاب هست.

مدت زمان: 7:50
منبع:کتاب تفسیر عیاشی جلد ۱ صفحه ۱۲، از امام صادق

پس قیامت کی برپا می‌شود؟

در تفسیر این آیه (سوره معارج آیه ۴) که می‌گوید «در روزی که به قدر پنجاه هزار سال است»، در این آیه می‌گوید: قیامت را می‌گوید، سر پل صراط را می‌گوید. می‌گوید پنجاه هزار سال سر پل صراط حرکت می‌کنی روی پنجاه میزان، هر میزانی هزار سال باید جواب بدهی! اصلاً ببین بقول آقا بزرگ چقدر قصهٔ دده بزم آراست، کلثوم ننه! برای خاطر پنجاه سال میانگین عمر دنیا آدم باید پنجاه هزار سال روی پل صراط بماند! آخر اینها چیست؟ بابا یا نگو زنده باد عقل، یا اگر می‌گویی، عقل رد می‌کند! این حرف‌ها عقلانی نیست.

☑️ امام صادق می‌گوید: این پنجاه هزار سال مال قیامت نیست بلکه مال رجعت است. امام صادق خواست مشکل را حل کند به ذائقهٔ عقلا بچسبد ولی بدتر شد، برای اینکه اگر عمر رجعت پنجاه هزار سال است، بگیریم سال کره زمین، نه سال نوری، خیلی خب! از خلقت آدم تا انتهای غیبت چقدر است؟ هم ده هزار سال داریم و هم صد هزار سال داریم.

☑️ حالا این چه می‌شود؟ پنجاه هزار سال آنجا، این هم ده هزار سال، می‌شود شصت هزار سال! پس چه وقت می‌خواهد قیامت بشود؟ اصلاً دین یک معمایی را چیده که حل نشدنی است و خودش هم نمی‌تواند حل کند. الان نگاه کن مدافع دین امام صادق آمده حل کند بیشتر گره زده به این نخ‌های دَرهم پیچیده و کلاف دَرهم رفته!

مدت زمان: 4:31
منبع:کتاب مختصر البصائر حلی صفحه ۱۶۷، از امام صادق

ای لاشخوران زمن سوء بمیرید

از مجموعه تحریم سخن

از ولای این خدای خاکیان
خون ببارد بر زمین و آمده ظلمش عیان

➖ولایت الله بر مردم چیست؟ کشور درب داغون، مردم مستأصل بیچاره، بشریت و بیماری‌های عجیب غریب!

ای لاشخوران زمن سوء بمیرید
از مرگِ دلانِ فسَقه، زوزه بگیرید

➖سوءالقضا لاشخور دارد، آنهایی که به مردم رحم نمی‌کنند.

اقتصاد مردم ما آتش است
افتضاحی از خدای مذهب است

یکی می‌گفت تکرار است اَشعار
که دائم درد و فقر و رنج اِشعار

➖«اِشعار»؛ شعور.

بگفتم ناگزیر آمد چنین حال
چرا؟ چون لایزال آمد به بدحال

➖تا وقتی جمعیت عظیم مستضعفین، مضطرین، مضطربین، منتظرین، مغرمین و محرومین تحت بمباران مشکلات هست، این ناله‌ها ادامه دارد.

«به دشواری انداختن، نشانهٔ نفاق است»، آیا خدا چنین است؟

فرمود: «اَلتَّكَلُّفُ مِنْ اَخْلاَقِ اَلْمُنَافِقِينَ».
فرق بین تکلیف و تکلّف چیست؟
➖«تکلیف»؛ برنامه‌ریزی‌های معین است در حوزهٔ خاص، که حالا مثلاً بچه مکلّف می‌شود یعنی به سن بلوغ می‌رسد یک سری تکالیف، یک سری وظایف به او موکول و منتقل می‌شود
➖ولی «تکلّف» یعنی زورکی، به دشواری انداختن.

«اَلتَّكَلُّفُ مِنْ اَخْلاَقِ اَلْمُنَافِقِينَ» از خلق و خوی دو چهرگان است. آدم وقتی که اسم منافق را می‌شنود یاد تقیه می‌افتد، منافق یعنی دو چهره، تقیه کننده هم دو چهره است. مثل بحث قبل!

چه کسی مردم را به تکلّف می‌اندازد؟ اول خدا! برای اینکه بشر را مجبور می‌کند در یک خط فکری خاص قرار بگیرد؛ «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» آمدم شما را بکُشم تا اینکه بگویید «لَا اِلَه الَّا الله»! علی‌رغم شعار درونی قرآن که در آیة‌الکرسی می‌گوید «لَا اِکْراهَ فِی الدِّینِ (۲۵۵ بقره)» ولی در دین اکراه زیاد است؛
➖در بدو ورود به زور است،
➖آدم از این دین خسته می‌شود می‌خواهد برود باز به زور او را نگه‌ می‌دارند،
➖او را به تهدید قتل، به داخل می‌آورند و به تهدید قتل هم نمی‌گذارند دربرود.
خب این تکلّف نیست؟

آیا نماز خواندن، تکلّف نیست؟ نماز صبح در بهترین وقتی که انسان خواب است وظیفه اعلامش می‌کند که بلند شو نماز بخوان، دیگر بعد از آن خوابش نمی‌برد، از آن مهمتر نماز شب است، بعد نیمهٔ شب، بعد از نیمهٔ شب!

در بهترین اوقات خواب که خودِ خواب را قرآن می‌گوید نعمت است: «وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ (۲۳ روم)» از این نعمت جدا شدن به نقمت رسیدن است، از این بدتر در این اسناد و مدارکی که در دایرةالمعارف هست ثبت شده که «آب بریزی روی صورت کسی که اهل خانه‌ات هست و خواب است »، این احتمال سکته می‌رود، چرا باید با یک کسی که خواب است این‌گونه رفتار بشود؟

«تکلّف در روزه»؛ ولو اینکه خودش می‌گوید «هر کس مریض است روزه نگیرد» ولی چنان مردم را از جهنم ترسانده‌اند که خیلی‌ها بیمار هستند و روزه می‌گیرند. مهمترین بیماری، مشکل عصبی است
که همه دارند، نصف اهالی تهران دارند قرص اعصاب می‌خورند.

طرف بیمار است مهمترین دلیل بر بیماری انسان بی‌ صبری است، وقتی بی‌ صبری آمد بداخلاقی می‌آید، اعصاب خراب می‌آید، داد و فریاد می‌آید، فحش و ناسزا می‌آید، تهدید می‌آید، درگیری می‌آید، دعوا می‌آید، بزن و بکوب می‌آید، طلاق می‌آید، همهٔ اینها تکلّف است!

طرف بدهکار است آنقدر او را از جهنم ترسانده‌اند که می‌آید خمس می‌دهد، آخر کسی که بدهکار است خمس به او وارد است؟ زکات می‌دهد! آن مزرعه‌دار بیچاره که دسترنج یک سالش در معرض آفات مختلف قرار دارد، می‌‌گوید باید یک دهمش را بدهی. وقتی که ضرر می‌کند چه کسی باید جواب بدهد؟ فقط موقع گرفتن، شما حضور دارید؟

مدت زمان: 6:26
منبع:کتاب غررالحکم صفحه ۴۷۸ حدیث ۱۰۹۷۱، از امیرالمؤمنین