از مجموعه تحریم سخن
هی قلم آمد به دستم تا کند شکوا ز این بیداد دین
وعدههایش کذب و بر اسبش چو زین
➖ همهٔ ما یک عمری اسب دین بودیم، آنقدر ما را شلاق زدند با احکامشان تازه فهمیدیم که چقدر زیان و ضرر کردیم.
خداوند ادیان چهها میکند
بشر را به زنجیر و دنیا نیستان کند
گر که فقر آید به رنج آغشته شد
نالهها میآید از نیزار و انسان کُشته شد
ای وای که این جامعه را نار گرفته
از رحمت الله نگر ترس به هر بنده گرفته
حیف و میل است بشر، در ته این درهٔ ظلم
که بدیدست جنایات و فجایع همه در عین ظُلَم
Podcast: Play in new window | Download
اشتراک در
0 Comments