برچسب: عدم تطابق

انکار انبیاء در رسالتشان با بی‌دین خواندن پیروانشان صورت می‌گیرد، چگونه به یک پیامبری احترام می‌کنیم و از طرفدارانش انتقام می‌گیریم؟

امام باقر فرمود: «مَنْ جَحَدَ نَبِيّاً مُرْسَلاً نُبُوَّتَهُ وَ كَذَّبَهُ فَدَمُهُ مُبَاحٌ» هر کس مقابله کند با پیغمبری که مرسل هست؛ «نبیِّ مرسل»! دو قبضه است.
«نبی» زیاد است و «مرسل» کم است، نبی یعنی خبر می‌دهد.

یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر بوده که همه اینها نبی بودند و مرسلش پنج‌تا بوده؛ صاحبان کتاب مستقل و شریعت پابرجا بودند، «مَنْ جَحَدَ نَبِيّاً مُرْسَلاً نُبُوَّتَهُ وَ كَذَّبَهُ».

قرآن هم که می‌گوید: «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُّسُلِهِ» فرقی بین آنها نیست. حالا الان آیا پیروان ادیان و مذاهب دیگر در ارائه دین خودشان آزاد هستند یا نه؟
جنگی که پیامبر در آغاز اسلام کرد یک قسمت مهم آن با پیروان ادیان بود، همه‌اش مشرک، بت‌پرست و کافر نبود بلکه مسحیّت، یهودیّت و زرتشتیَّت هم بود. ایران زرتشتی بود و بقیه کشورها مسيحی و یهودی بودند.

آن وقت چگونه می‌شد که هم مقابله با اینها گناه نابخشودنی و جزای آن هم اعدام «فَدَمُهُ مُبَاحٌ» باشد و هم اینکه پیروان آنها امنیّت نداشته باشند و با شمشیر بالای سرشان حاضر بشوند که «اَسْلِمْ تُسْلَم»!

مدت زمان:5:18
منبع:کتاب من لایَحضره‌الفقیه از شیخ صدوق جلد ۴ صفحه ١٠۴ و کتاب وسائل‌ الشیعه از شیخ حرّ عاملی جلد ۲۸ صفحه ٣٢٣، از امام باقر 

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی

– بابا یک رفاقتی بکن! گرچه این خدای زمین رفاقت حالیش نمی‌شود، یعنی رقیق‌تر از پیغمبر؟ چقدر آزار و اذیتش کرد. رفیق‌تر از علی؟ رفیق‌تر از فاطمه؟ رفیق‌تر از حسین؟ چون «دست‌ساز» است! چون اسماء ایذائی را در خودش جمع کرده، اسمش را خدای مردم‌آزار بگذارید!

با ما بِه از این باش که در جبر جهانی
هرگز ننما قهر که شمسِ دو دیاری

– واقعاً آدم محاسبه می‌کند طبق فرمول قرآن دیگر «اَفَلَا تَعْقِلُون، لَا تَشْعُرُون، اَفَلَا یَتَدَبَّرُون» می‌بینیم اصلاً جای جبر نیست! ببینید این کره خاکی هفت هشت میلیارد آدم دارد که در این کره پخش هستند، بعد خود این کره زمین در کهکشانی که هست اصلاً «نیست» است! اینقدر کوچک است اصلاً وجود ندارد، حالا چطوری خدا از آن بالا آمده نگاه می‌کند که تو روزه داری خوشش بیاید اگر روزه نداری تو را به جهنم می‌برد! اینها از مواردی است که «وَ لَا يَغُرَّنَّكُمْ بِالله الْغَرُورُ» است یعنی به آنچه که به نام خدا به تو رسیده مغرور نباش که حتماً این خداست.

– در کتاب‌های دینی ما نوشته که هر کس سه روز با یکی قهر باشد عباداتش بر باد می‌رود، خب حالا ابتدا به ساکن باید خود خدایی که چرخاننده خلقت است، واضع این قوانین است؛ قوانینی که به وسیله ادیان و مذاهب آسمانی تنظیم شده، او باید با ما قهر کند؟
یک‌ کوچک با یک بزرگ دعوایش می‌شود رفقایشان می‌آیند به بزرگ می‌گویند ول کن بابا تو آخر با این دهن به دهن می‌شوی؟ این خیلی کوچک است!

من که مُردارم و در پی شده‌ام چون قاصد

– مردار نیستیم؟ اگر یک چند روزی عطر و ادکلن و مام؛ مامک زیر بغل را از خودت دور کنی می‌بینی چه بوی بدی می‌دهی؟ ها؟ بشر اشیاء منسوب به بوی خوب را اختراع کرد تا آن حقیقت مردار بودن بشر نمایان نشود!
حالا یک سؤال: این آقا که عطر زده، این خانومی که ادکلن و مامک؛ مام زده اگر اعصابش خراب بشود مثل آن عطر بوی خوب می‌دهند؟ ها! اگر احساسش جریحه‌دار بشود مثل گلاب می‌شود یا‌ نه، نیش عقرب و مار و افعی می‌شود؟ در این امتحانات بد جور پوست را از بدن جدا می‌کند.

– یادت هست یک حدیث داشتیم مال چند سال قبل بود که می‌گفت انسان حامل فضولات است یعنی به مستراح می‌رود اگر اینها دفع نشود آثار بد آن اطرافیان را احاطه می‌کند.

من که مُردارم و در پِی شده‌ام چون قاصد
از نبودم چه شود، کس نکند این فاسد

– مردار هستیم بعد فاسد می‌شویم! چطور است که آن کسی که قند گرفته می‌گویند خورده به پایت و باید از بالای آن قسمتی که بر اثر بیماری قند فاسد شده ما ارّه کنیم ببریم، حالا انسان هم همین است، این خشونت و این جنگ‌های عظیمی که در بین بشریت است، آن روی انسان را علنی کرده.
مردار در زندگیمان است.
قاصد هشدار است
فاسد انتهای راه است.
چرا بدن را سریع دفن می‌کنند؟ ها؟ برای اینکه سریع بو می‌گیرد حالا روی این بدن اینقدر ادکلن و عطر بپاش فایده ندارد، مستراح را هر کاری می‌کنند بوی بد می‌دهد هر کاری می‌کنند؛ اسپری خوشبو کننده!

Read More

غزوه هند انجام نشد.عیسی که هرگز جهاد نکرد. جنگ با اتراک هم قیامت را بپا نکرد!

بخشی از پادکست:

….دو گروه از آتش دور هستند:
– یکی کسانی که به غزوهٔ هند می‌روند. اسم غزوه‌ که می‌آید یعنی حتماً باید پیغمبر حضور داشته باشد.

«وَ عِصَابَةٌ تَكُونُ مَعَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ» و یک گروهی که با عیسی مسیح می‌روند.
اینجا یعنی می‌خواهد اشاره بکند که عیسی هم اهل جنگ بود، «عِصَابَةٌ»! نگفته حواریون، «عِصَابَةٌ» یعنی لشکر، جنگجو، سپاهی.

«وَ عِصَابَةٌ تَكُونُ مَعَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ» عیسی بنده‌ خدا همیشه از دست حکام یهودی در حال گریز و فرار بود، به خاطر ارائه اهدافش کوچه به کوچه، بیابان به بیابان، خانه به خانه، دِه به دِه، شهر به شهر در حال حرکت بود که به دست حاکم نیفتد، جهادش کجا بود؟ خودش بود و دوازده نفر که با اینها همراهی می‌کرد.

Read More