رفتن به نوشته‌ها

برچسب: اسلام زوری

معنای رأفت اسلامی را تاریخ هرگز فراموش نمی‌کند.

– «عَنْ حَفْصِ ابْنِ غِيَاثٍ قَالَ سَأَلْتُ اَبَا عَبْدِ الله (ع) عَنْ مَدِينَةٍ مِنْ مَدَائِنِ الْحَرْبِ هَلْ يَجُوزُ اَنْ يُرْسَلَ عَلَيْهَا الْمَاءُ اَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ اَوْ…

«کجای دین اسلام اکراه و اجبار ندارد؟»

یکی از آیات معروف قرآن، آیةالکرسی است. در مدح و منقبت این سه آیه که در سوره بقره است بیانات زیادی در اخبار، احادیث و روایات هست. آیه دوم آن با «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» شروع می‌شود. «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» همه جا معروف است. اکراه در دین نیست، در پذیرش دین زور نیست! این از آن عدم تطابق‌هایی است که بقول عوام کلّه آدم سوت می‌کشد. کجای دین اکراه و اجبار ندارد؟ آقای متشرعه شما یک جای آن را بگویید و نشان بدهید. بله یک کارهایی هست مستحب است؛ مستحب، مستحبات یعنی اینکه واجب نیست اگر انجام ندادی کتک ندارد. آن مستحبات هم می‌رود در واحد چیزهای معمولی و پیش پا افتاده که مستحب است مثلاً کفش زرد رنگ باشد، مستحب است، ورود به مستراح با پای چپ باشد، مستحب است، روز پنجشنبه ناخن دست سمت راست را بگیری و روز جمعه ناخن دست چپ را بگیری و از این چیزها، اینها اجبار نیست، این کارها هم که خب چیزی نیست. این «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» یعنی آزادی در اندیشه، ترجمه فارسی «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» این است؛ استقلال در اعتقاد. این کجا هست؟ در واجبات ها، در اصلش است، در اصل دین، در فرع دین. اصل دین که ورود است که یا وارد می‌شوی یا کشته می‌شوی، این نصّ صریح کلام نبوی است «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم که شما را بکشم مگر اینکه بگویید: «لَا اِلَه اِلَّا الله»! از آن اولش زور است، بابا من نمی‌خواهم بگویم «لَا اِلَه اِلَّا الله»، من می‌خواهم بگویم لا اله الا بُت، لا اله الا آن خدایی که عیسی گفت، لا اله الا الله آن خدایی که موسی گفت، لا اله الا آن خدایی که زرتشت گفت. از همان «بای» بسم الله بقول علما، پس گردنی است، لگد پراکنی است، مشت است و آش کشک خاله است، بخاطر اینکه زور می‌رسد زور می‌گوید!

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟ – «وَ قَالَ عَبْدُ ابن ابْنُ بَرَّادٍ حَدَّثَنَا اَبُو…

این هم رویه دیگری از ورود به اسلام!

«كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» (١١٠- آل عمران) آیه است پیغمبر تفسیر کرده «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ، حَتَّى يَدْخُلُوا فِي…

این است اسلام زوری که چنین نتایجی دارد

بخشی از پادکست:

حضرت آقای عمر گفت من وقتی مسلمان شدم تمام عاداتم را، همه را کنار گذاشتم، شسته رفته، و در خدمت اسلام عزیز قرار گرفتم.

تمام شد؟ نه. اینجا تاریخ را سیاه می‌کند که مسلمین چقدر بدبخت هستند که کتابِ در خانه‌شان باید از زیرِ دست اینها دربیاید.

خب عمر چه گفت؟ گفت از همه چیز دست کشیدم اما از یک چیزی نه، که در جاهلیت داشتم و الان نمی‌توانم نداشته باشم. این چیست؟
«لَسْتُ اُبَالِي» برایم مهم نیست، «اِلَى اَيِّ النَّاسِ نَكَحْتُ وَ اَيِّهِمْ اَنْكَحْتُ» چه من مردم را بکنم و چه مردم من را بکنند! می‌شنوی؟ خیلی مهم است ها!