خدایش نخوانند اهل خرد

از مجموعه تحریم سخن

تو مگو الله، هادی بر بشر
بلکه آمد مکر و بنگر هم شرر

خدایش نخوانند اهل خرد
که چون می‌زند خلق خود با عدد

➖ اصل این شعر چه بوده که من اقتباس کردم؟
بزرگش نخوانند اهل خرد
هر آنکس که نام بزرگان به زشتی برد
حالا بزرگ بزرگان خداست، ما نام او را به زشتی می‌بریم یا خودش در قرآن اختصاص داده؛ «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ» (۱۷ انفال) می‌گوید من قاتل هستم. آیا ما گفتیم؟
معذب که از اسماء خداست یعنی شکنجه‌گر، آیا ما گفتیم؟ خب خودش نسبت داده است.
➖عدد روز شمار تقویم عمر است هر روز که یک صفحه ورق می‌خورد یک گرفتاری جدید می‌دهد.

ای متشرّع به خدایت بگو
داغ نکن این بشرت، حق بگو

➖در محاجه با متدین و متشرع حرف ناحساب می‌زنی؟
➖چنان پیشانی مردم را به وسیله فقر، غم، غصه، بیماری و ناامنی داغ می‌کند که هیچ صاحب حیوانی حیوانش را اینطوری داغ نمی‌کند. قدیم مرسوم بود برای اینکه گله‌ها متمایز باشند و دام‌ها قاطی نشوند با یک علامتی بدنشان را داغ می‌کردند، آهن را در آتش می‌گذاشتند و به بدن حیوان می‌گذاشتند.

یکی نیست، دست منو بلند کنه
از توی خرابه‌های تن من، برر کنه

➖برر یعنی خوبی.

از دیار من فقط یک غصّه مانده
در وجودم ناله‌های‌ دلخراشی تازه مانده

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x