برچسب: قرآن

خداوند بی‌خاصیت، رو شده پیش ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

فقر، همچون یک چکش بر فرق مردم آمده‌

➖ از آن بالا نمی‌بینی به سر این پایینی‌ها چه آمده!

این خدای دین و مذهب را نگر، خواب آمده

➖ خوش خواب است، خوابیده!

زمستانِ سخت است، در پیش ما
خداوند بی‌خاصیت، رو شده پیش ما

➖ هنوز زمستان نیامده زمزمهٔ مشکلات گرمایشی است. آقا خدا تو که جایت گرم است، گور پدر مردم، ها؟ بعد می‌گوید خدا بخشندهٔ مهربان است!

مچل کرده این‌ خلقِ افسرده را

➖ این دعا را بخوان آن می‌شود، این نماز را بخوان این می‌شود! اگر من سی و پنج سال کارشناس دینی نبودم اینقدر دلم‌ نمی‌سوخت، بیست سال است که بقول علما «مستبصر» شدیم و چشم‌هایمان باز شده است.

حقیر و فقیر و صغیرش به نیزار را

➖ یک مشت بندگان مفلوک و فلک‌زده! تو افتخار می‌کنی که خدای اینها هستی؟ با چه پُزی هم‌ گفت: «فَتَبَارَکَ الله اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» باریک الله به خودم، چه خلقی کردم.

خدایی که دردم دوا می‌کند

➖ به ادعای دین!

به فقرم، فنائی به جِد می‌کند
ندانم چرا ظلم بی‌حد کند
بشر را به نکبت، روا می‌کند

ملت بیچارهٔ در خون شده
از خدایش می‌رسد هر لحظه قدرِ له شده

ای که گفتی «منم صمد»، چه شدی؟

➖ هر چه می‌خواهی از خدا بخواه، عجب بی‌ آبرو شد خدا!

«بی‌ نیازی دهم بشر»، نشدی!

ای وای که این خالق ما، لطف ندارد

➖ کشکی آورده‌اند در این کتاب قرآن که «اللهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ»! یعنی لطیف ظلم می‌کند؟

بر نسل بشر نار دهد، نور ندارد

➖ «اَللهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْاَرْضِ» آیه نور در سوره نور. این نور خدا چیست؟ کجاست؟ خب این نور باید باعث بشود که آدم مریض نشود بخاطر اینکه انسان نمی‌داند چه بخورد، ویروس کجاست، باکتری کجاست، میکروب کجاست، نور باعث می‌شود که اینها را ببیند دیگر، چشمش باز بشود، نور باعث می‌شود که جلوی پایش را ببیند تا در چاه اقتصاد نیفتد. پس چرا می‌افتد؟

من ز این الله شِکوا می‌کنم
از بَده ايّامِ خود، هر لحظه زاری می‌کنم

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما

📎 از مجموعه تحریم سخن

این ملت بدبخت، نظام ازلی بود

➖ از روز ازل، سیاه‌بختی این مردم را رقم زدند.

از خفّت و خواری، به چنین فقر و فغان بود

خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقدیر باد

مغزِ مذهب آمده شلّاق ما
نقضِ کامل آمده قرآن ما

شیوه‌های این خدا آزردنی‌ست
ضربه‌هایش عاملِ افسردگی‌ست

عصر یخبندان شده از دینِ ما
پرفروش آمد نگر ایمان ما

هر چه بگویی که «خدایا بده!»
داروی دردم ز شفایت بده

رنج و عذابم تو ختامی بده
سفرهٔ ما را برکاتی بده

➖ جواب چیست؟

چون که به اُدْعُونِی خود، در جدال

➖ خودش با خودش دعوا دارد؛ «بدهم یا ندهم، زورم می‌رسد یا نمی‌رسد»!
➖ روز اول گفت «ادْعُونی»، سر همان الان این خدا خود درگیری هم دارد!

آمده بر خلق خودش چون زبال

➖ این مردم زباله شده‌اند! برای چه؟ برای اینکه خدا نتوانست بشری را که آورده ساپورتش کند و مایحتاجش را تأمین کند.

«کجای دین اسلام اکراه و اجبار ندارد؟»

یکی از آیات معروف قرآن، آیةالکرسی است. در مدح و منقبت این سه آیه که در سوره بقره است بیانات زیادی در اخبار، احادیث و روایات هست. آیه دوم آن با «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» شروع می‌شود. «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» همه جا معروف است. اکراه در دین نیست، در پذیرش دین زور نیست! این از آن عدم تطابق‌هایی است که بقول عوام کلّه آدم سوت می‌کشد. کجای دین اکراه و اجبار ندارد؟ آقای متشرعه شما یک جای آن را بگویید و نشان بدهید. بله یک کارهایی هست مستحب است؛ مستحب، مستحبات یعنی اینکه واجب نیست اگر انجام ندادی کتک ندارد. آن مستحبات هم می‌رود در واحد چیزهای معمولی و پیش پا افتاده که مستحب است مثلاً کفش زرد رنگ باشد، مستحب است، ورود به مستراح با پای چپ باشد، مستحب است، روز پنجشنبه ناخن دست سمت راست را بگیری و روز جمعه ناخن دست چپ را بگیری و از این چیزها، اینها اجبار نیست، این کارها هم که خب چیزی نیست. این «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» یعنی آزادی در اندیشه، ترجمه فارسی «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» این است؛ استقلال در اعتقاد. این کجا هست؟ در واجبات ها، در اصلش است، در اصل دین، در فرع دین. اصل دین که ورود است که یا وارد می‌شوی یا کشته می‌شوی، این نصّ صریح کلام نبوی است «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم که شما را بکشم مگر اینکه بگویید: «لَا اِلَه اِلَّا الله»! از آن اولش زور است، بابا من نمی‌خواهم بگویم «لَا اِلَه اِلَّا الله»، من می‌خواهم بگویم لا اله الا بُت، لا اله الا آن خدایی که عیسی گفت، لا اله الا الله آن خدایی که موسی گفت، لا اله الا آن خدایی که زرتشت گفت. از همان «بای» بسم الله بقول علما، پس گردنی است، لگد پراکنی است، مشت است و آش کشک خاله است، بخاطر اینکه زور می‌رسد زور می‌گوید! Read More

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟ – «وَ قَالَ عَبْدُ ابن ابْنُ بَرَّادٍ حَدَّثَنَا اَبُو اُسَامَةَ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ اَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ الله ابْنِ الزُّبَيْرِ، قَالَ أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ صَلّى الله عَليه وَ سلّم اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏ اَوْ كَمَا قَالَ‏».

گفت: «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» خدا به پیغمبرش فرمود که از اخلاق مردم در برابر خود درگذرد. اخلاق چیست؟ خُلق و خوی بت‌پرستی. خب پس چه کارش داری؟ الان این کلام دارد این را می‌گوید: «خُلق و خوی ادیان گذشته»! اصلاً فلسفهٔ غزوات و جهاد پیغمبر با این سخن مغایرت دارد. خیلی حرف است ها!

این از آن مباحث کلیدی است؛ «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» آنها را رها کن و دست به احساس، اعصاب، اخلاق، افکار و اعمال مردم نزن. ولی خب متأسفانه دین دارای مغایرات است و هر چه گفته آن را نقض کرده است.
مدت زمان:3:31
منبع: کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۳۱۴ حدیث شماره ۴۶۴۴ سوره اعراف.

✍ عبدالله ابن بَرّاد از ابو اسامه از هشام از پدرش از عبدالله ابن زبیر

ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است!

عبدالله ابن عباس گفت که یک نفر از رسول الله پرسید بهترین همنشین کیست، با چه کسی مراوده و مصاحبت کنیم، رفت و آمد و نشست و برخاست کنیم؟ رسول الله فرمود: «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ» آن کس که دیدنش ذکر باشد یعنی تذکر در مورد توحید، «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللّهِ رُؤْيَتُهُ». «وَ زَادَكُمْ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ» زیاد کند بر دانش شما منطقش. منطق یعنی نطق، ناطق. «وَ ذَكَّرَكُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُهُ» و شما را به یاد آخرت بیندازد. حالا ما دنبال یک چنین شخصی می‌گردیم مدام این طرف و آن طرف و بالا و پایین رفتیم و دیدیم از پیامبر مهمتر نیست، قرآن هم می‌گوید: «رَسُولِ اللهُ اُسْوَةٌ» الگوی شماست. این مثلث را روی سنّت و سیره رسول الله می‌اندازیم؛ «بهترین همنشین ما پیغمبر باشد». خب حالا پیغمبر وجود ندارد ولی آثارش که هست، ودایع او که هست. این مثلث را در پیغمبر بخواهیم جستجو کنیم چه چیزی می‌بینیم؟ «دیدن پیغمبر، آدم را یاد خدا بیندازد». حالا پیغمبر که نیست او را ببینیم، منظور سنّت، سیره، کلماتش، دین و کتابش است. از این ها ما به یاد چه خدایی می‌افتیم؟ خدایی که اسلام معرفی می‌کند دیگر، خدایی که نام و نشان‌ها دارد که ما اسنادش را در دایرةالمعارف جمع کردیم که دست دارد، پا دارد، خنده دارد، غضب دارد، خوشحالی دارد، نیاز به قرض‌الحسنه دارد؛ «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً» (١١ سوره حدید) چه کسی به خدا قرض می‌دهد؟ خدا مانده به قرض‌الحسنه بندگانش! خب، ما با دیدن بازماندهٔ نبوی به خدایی می‌رسیم که بسیار کوچک است و در حدّ و اندازه کره خاک است، کرهٔ خاکی که در حقیقت در عالَم وجود، وجود ندارد یعنی آنقدر ریز است که بقول اصولیون «اَلنَّادِرُ کَالْمَعْدُوم» ندرت مثل نبود است. خدا می‌آید روبروی نمازخوان نگاهش می‌کند بعد به حرمت او نباید آزقوره بکشی، دهان‌دره کنی چون دندان‌هایت را می‌بیند بد است و آن وقت می‌فهمد مسواک نزدی و دندان‌هایت کرم‌خورده است. پیغمبر سفر فضایی می‌رود خدا را می‌بیند و به اندازه چند متر با او فاصله دارد، خدا مکان دارد و همه چیز دارد و پیغمبر از آن بالا نگاه می‌کند که کنار ابراهیم نشسته است.
📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۹۸۲، کتاب امالی شیخ طوسی صفحه ۱۵۷
مدت زمان:13:45

چنین معجزاتی چرا تعطیل شده است؟!

(قسمت اول)امام صادق فرمود: اگر سوره حمد را هفتاد بار بر مُرده‌ای خواندی و روح به کالبدش برگشت و زنده شد جای هیچ شگفتی نیست «لَوْ قُرِأتِ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِک عَجَباً». عیسی که مرده زنده می‌کرد حتماً حمد می‌خوانده دیگر؟ ها؟ امام صادق می‌فرماید که بُهت‌زده نشوی‌، غش نکنی، به غسّال می‌گوید وقتی داری غسل می‌دهی و در حین غسل هم حمد می‌خوانی مواظب باش هفتاد تا نشود ها شصت و نه تا بخوان، اگر هفتاد تا شد و این زنده شد تو می‌میری، سکته می‌کنی.
📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۲۳۴، کتاب اصول کافی جلد ۲ صفحه ۶۲۳ است.

(قسمت دوم) این بخش دوم از رسول الله است. می‌گوید: هفت بار حمد شفای هر دردی است. خیلی راحت است ها! خب مرض دارید می‌روید در داروخانه‌ها صف می‌کشید؟ دلتان درد می‌کند دنبال دکتر می‌روید؟ داروخانه به این خوبی و طبیب به این قشنگی، بابا مردم احمق هستند. رسول خدا می‌گوید «هفت بار حمد شفای هر دردی است و کسی که صد بار آن را بر شخصی بخواند و مرده باشد خداوند جان او را به کالبدش بازمی‌گرداند»، خیلی هم راحت است و یک خط بیشتر نیست. می‌بینی چه لقمه‌های بزرگ و گلوگیری! همه خفه شدند یعنی کلّ متشرعین خفه شدند یعنی حرفی ندارند بزنند، «اسناد» معتبر است و «کتاب‌ها» رسانه‌های تحقیقی اسلام!

📚منابع تدریس: کتاب منابع فقه شیعه جلد ۱۹ صفحه ۲۳۴، کتاب المکارم صفحه ۳۶۳ است.
مدت زمان:6:13

اسم فیل و زنبور و مورچه در قرآن آمده است اما اسم اهل بیت نیامده است!

“اسم فیل و زنبور و مورچه…. در قرآن آمده است اما اسم اهل بیت نیامده است!”

– «نَزَلَ الْقُرْآنُ اَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِينَا وَ فِي عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ اَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ اَحْكَام‏».

«نَزَلَ الْقُرْآنُ اَثْلَاثاً» قرآن به سه بخش تقسیم می‌شود؛
«ثُلُثٌ فِينَا» امیرمان گفت یک سوم آن در ما است. حالا این «در ما» را چرا گفته است؟ باید بگوید «لَنَا»، «فِينَا» مسئله ساز است. منظور از «فِينَا» می‌تواند این باشد که آن قرآن که مخفی شده، او پتهٔ معارضین را روی آب انداخته است. «وَ فِي عَدُوِّنَا» یک سوم در دشمنان ماست.

«وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ اَمْثَالٌ» یک سوم قرآن هم سُنن گذشتگان و امثال آنهاست، مثال‌هایی که قرآن زده، مصادیق و تماثیل در قرآن زیاد است حالا مثال از انبیاء گذشته دارد، مثال کوچک و بزرگ دارد، از پشه مثال دارد.

«وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ اَحْكَام‏» یک سوم آن واجبات است و احکامی که نازل شده است.

قرآن سه بخش است:
– یک بخش در رابطه با رجال و معارضینش است.
– بخش دوم هم سنّت‌ها و مثال‌ها است.
– بخش دیگرش هم فرائض و احکام است.

حالا الآن در این کتاب رایج، یک سوم، از اهل‌بیت نیست، اسمی از آنها نیست، چطور اسم گاو آمده؛ سوره بقره! اسم مورچه آمده؛ سوره نمل! اسم زنبور آمده؛ سوره نحل! اسم فیل آمده؛ سوره فیل! بعد چطور شده؟ برای همین است که علی کتابت خاص داشت و بعد هم اینجا در آن کتاب نَسخ نشده دشمنان را نام برده است.
دشمنان چه کسانی هستند؟ اگر قرار بود که دشمنان را بگوید دیگر کودتا معنا نداشت، تمام آنهایی که با نفاق در غدیر با علی بیعت کردند. این فراز و احکام هم در واحد فروع دین می‌رود.

«کَاِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً، انگار چیزی نبوده»، فرقی نمی‌کند علی گفته دربارهٔ ماست و حذف شده، کانّه نیست! الان خیلی‌ها هم همین را می‌گویند، می‌گویند اگر اینها حق هستند پس چرا اسامی اینها در قرآن نیست؟ سوره عنکبوت هست اما نام اینها نیست، سوره زنان هست اما نام اینها نیست، این بخاطر همین است که آنچه که در خانه‌های مسلمین هست او نمی‌تواند به یک منبع ماورایی متّصل باشد.

 

  • مدت زمان: 5:33
  • منبع:کتاب اصول کافی جلد ۲ صفحه ۶۲۷ 

شکنجه های قرون وسطایی در جزای کسی که به جنگ خدا برود! آیا کسی می تواند به جنگ خدا برود؟


«اِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللهَ» بایست! پاداش آنهایی که با خدا می‌جنگند. آیا با خدا می‌شود جنگید؟ ها؟ مرد حسابی، حضرت خلیفهٔ سوم، که این کتاب را جمع‌آوری کردی آیا با خدا می‌شود جنگید؟ تو بگو! مگر در همین قرآن نگفت که ابابیل حمله کردند و فیل سواران را که هنوز به مکه نرسیده از پای درآوردند؟

«جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللهَ» پاداش آنهایی که می‌جنگند، حرب. خب این کوچک‌سازی خداست.
«وَ رَسُولَهُ» و پیغمبرش، شاید هم این الله را آورده که رسول را به آن بچسباند وگرنه رسول خالی که جا نمی‌افتد، همه جا باید اسمِ الله بیاید.

«وَ يَسْعَوْنَ فِي الْاَرْضِ فَسَاداً» سعی می‌کنند در زمین اِفساد کنند؛ مفسد فی الارض.
«اَنْ يُقَتَّلُوا اَوْ يُصَلَّبُوا» یا او را بکُشید یا او را به صلیب بکِشید.

حالا خوب است عیسی مسیح را به صلیب کشیدند و بقیه یاد گرفتند. یک چوب صاف که یک چوبِ قسمت بالا، قطعش می‌کند بعد دوتا دست‌ها را به اینطرف و آنطرف آن چوبی که پایین‌تر است می‌بندند، اگر جانور بیاید اذیّتش کند یا او را بسوزانند دیگر نمی‌تواند فرار کند.

Read More

نمونه ای از برخورد با مرتد در اسلام

بخشی از پادکست:

یک زنی نمی‌خواهد اسلام را قبول کند، دین آبا و اجدادی را نمی‌خواهد قبول کند، مگر زور است؟ همه جا می‌شود ورود ممنوع زد اما فکر را که نمی‌شود ورود ممنوع زد.

بعد می‌گوید او را نکُشید ولی زندانی کنید و از او بیگاری بکِشید و به حدّ کم به او آب و غذا بدهید و لباس خشن تن او کنید. الان شما ببینی در لباست یک مویی یا چیزی هست یا مارک لباس است، مدام بدن می‌خارد، آن وقت لباسِ خشن یعنی شلوار و پیراهن، خشن! پارچهٔ خشن چیست؟ از همان که بدن می‌خارد.
بعد هنگامی هم که نماز شروع می‌شود او را تازیانه بزنید. اِ! یعنی چه؟ یعنی پنج وعده که اذان می‌گویید، اول به او تازیانه و شلاق بزنید و شکنجه‌اش کنید.

Read More

وحی

شماره دوم سلسله برنامه های محاجه ای با عنوان “بر بام گفتگوها”

#محاجه یکی از شاگردان بروجردی، #کاشف_توحید_بدون_مرز، با دوست متدینش!

موضوع این برنامه، “وحی”

لازم به ذکر است که این گفتگو ها از رادیو پژواک دوست و پلتفورمهای صوتی مخصوص معلم خیر به صورت پادکست، منتشر می‌شود.