برچسب: دین

عامهٔ مردم نمی‌توانند آفت دین باشند!

– «آفَةُ الدِّينِ ثلاثةٌ: فقيهٌ فاجِرٌ، اِمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ».

«آفَةُ الدِّينِ ثلاثةٌ» بیماری دین، فساد دین، اُفت دین، خرابی دین و ضایع شدن دین در سه شخص است؛ این سه شخص ربطی به عامهٔ مردم ندارد، بعد حدود برای عامه مردم آمده است، دقت کن، کتک برای عامه مردم آمده است. پیغمبر چه فرمود؟ فرمود: دین به وسیله سه شخصیت می‌میرد: «فقيهٌ فاجِرٌ» کسی که فتوا می‌دهد یعنی محل مراجعه متشرعین است و از او مسئله می‌پرسند. این شخص، فاجر است. یعنی چه؟ طبق فاکتور نظر اهل بیت، فقیه فاجر، فقیه دنیاطلب است، کسی که دنیا را گرفته و آخرت را فروخته و آخرت را وسیله خرید دنیا قرار داده، این فقیهِ فاجر است، باب میل مردم فتوا صادر می‌کند و خلاف آنچه که در دین است.

«اِمامٌ جائرٌ» پیشوایی که آلوده است، فاسق است، فاجر است. این «امام» هم به همه چیز تعلق می‌گیرد، از امام جماعت بگیر برو بالا، منصب امامت متنوع و گسترده است! پیشوای ظالم، زورگو. «و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ» کسی که اجتهاد می‌کند در حالی که علمی ندارد. دقت کنید، الآن مجتهد به چه کسی می‌گویند؟ یک بُعد دیگرِ فقیه است، امام هم که این وسط است. خب اینجا مردم عامه و عادی کجا جایگاه دارند؟ هیچ جا. یعنی دین به وسیلهٔ اینها خراب می‌شود نه به وسیلهٔ عامه مردم.

مدت زمان: 4:15
منبع: دیلمی در کتابش آورده، از رسول الله

«کجای دین اسلام اکراه و اجبار ندارد؟»

یکی از آیات معروف قرآن، آیةالکرسی است. در مدح و منقبت این سه آیه که در سوره بقره است بیانات زیادی در اخبار، احادیث و روایات هست. آیه دوم آن با «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» شروع می‌شود. «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» همه جا معروف است. اکراه در دین نیست، در پذیرش دین زور نیست! این از آن عدم تطابق‌هایی است که بقول عوام کلّه آدم سوت می‌کشد. کجای دین اکراه و اجبار ندارد؟ آقای متشرعه شما یک جای آن را بگویید و نشان بدهید. بله یک کارهایی هست مستحب است؛ مستحب، مستحبات یعنی اینکه واجب نیست اگر انجام ندادی کتک ندارد. آن مستحبات هم می‌رود در واحد چیزهای معمولی و پیش پا افتاده که مستحب است مثلاً کفش زرد رنگ باشد، مستحب است، ورود به مستراح با پای چپ باشد، مستحب است، روز پنجشنبه ناخن دست سمت راست را بگیری و روز جمعه ناخن دست چپ را بگیری و از این چیزها، اینها اجبار نیست، این کارها هم که خب چیزی نیست. این «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» یعنی آزادی در اندیشه، ترجمه فارسی «لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ» این است؛ استقلال در اعتقاد. این کجا هست؟ در واجبات ها، در اصلش است، در اصل دین، در فرع دین. اصل دین که ورود است که یا وارد می‌شوی یا کشته می‌شوی، این نصّ صریح کلام نبوی است «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» مبعوث شدم که شما را بکشم مگر اینکه بگویید: «لَا اِلَه اِلَّا الله»! از آن اولش زور است، بابا من نمی‌خواهم بگویم «لَا اِلَه اِلَّا الله»، من می‌خواهم بگویم لا اله الا بُت، لا اله الا آن خدایی که عیسی گفت، لا اله الا الله آن خدایی که موسی گفت، لا اله الا آن خدایی که زرتشت گفت. از همان «بای» بسم الله بقول علما، پس گردنی است، لگد پراکنی است، مشت است و آش کشک خاله است، بخاطر اینکه زور می‌رسد زور می‌گوید! Read More

انسان در چه چاهی از آزار خداوند افتاده است!

 – «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ ابْنُ الصَّلْتِ اَبُو يَعْلَى حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ حَدَّثَنِى الاَوْزَاعِىُّ عَنْ يَحْيَى عَنْ اَبِى قِلاَبَةَ عَنْ اَنَسٍ اَنَّ النَّبِىَّ – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ – قَطَعَ الْعُرَنِيِّينَ وَ لَمْ يَحْسِمْهُمْ حَتَّى مَاتُوا». «اَنَّ النَّبِىَّ قَطَعَ الْعُرَنِيِّينَ وَ لَمْ يَحْسِمْهُمْ حَتَّى مَاتُوا» پیامبر از قبیله عُرنین دست و پای یک عده را قطع کرد. عُرنین اسم یک قبیله است. بعد دست و پا را که قطع می‌کنند جای آن را داغ می‌کنند که البته این دوتا مجازات می‌شود، دو تا شکنجه است، هم قطع کرده و هم می‌سوزاند ولی می‌سوزانند که خون بند بیاید. انس ابن مالک موثق اهل سنّت و جماعت همراه رسول الله است، می‌گوید دست و پای اینها را قطع کرد و داغ نکرد تا آنکه مردند. حالا این را چطوری باید توجیه‌اش کرد؟ پیامبر که از شکنجه منزه است، پس همان دو راه می‌ماند؛
➖ یا به پیغمبر بسته‌اند
➖ یا اینکه قانون بوده که پیغمبر اجرا کرده است. یکی از این دوتا است، در هر دو صورت رسول الله از جنایت منزه است. خب یک صورت آن این بود که به پیغمبر بسته‌اند یعنی ساخته‌اند، خب این باز روی حرف همیشگی ما می‌رود، حدیث را که بسازند، قرآنی که در دست آنها پرورش یافته و ویراستاری شده قطعاً در آن هم دست می‌توانند ببرند. اگر هم بگوییم که نه، واقعیت دارد و دستور خدا را اجرا کرده، آن خدایی که این‌گونه شکنجه می‌دهد؛ شما ببینید وقتی که دست و پا را قطع می‌کنند تا این خون تمام بشود و از بدن بیرون بیاید این چقدر ناله می‌کند، آن وقت یک چنین خدایی «اَرحَمُ الرّاحِمینَ» است؟ «اللهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ» است؟

مدت زمان:4:14
منبع:
کتاب صحیح بخاری جلد ششم صفحه ۱۳۰ حدیث شماره ۶۸۰۳ کتاب حدود. ابو عبدالله محمد ابن اسماعیل ابن ابراهیم بخاری از مشایخ حدیث اهل سنّت.

در کرانه های محبت!!

بررسی آیات ۱۱۵ سوره مائده ، ۱۱۸ سوره مائده ، ۴۰ سوره مائده ، ۵۴ سوره اسرا و ۱۸ مائده

۱) «قَالَ الله اِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ عَذَاباً» می‌گوید: این دین را فرستادم هر کس جرأت دارد از این خط قرمز پایش را آن طرف‌تر بگذارد، عذابش می‌کنم آن هم چه عذابی! «اِنِّي مُنَزِّلُهَا» من نازل کردم کتاب و رسول را، «فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَاِنِّي اُعَذِّبُهُ» عذاب اینها که حجت اسلام برایشان تمام شده یا هنگام ورود به منطقهٔ آنها است که پرچم دارای آرم «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است یا اینکه بعداً هر کسی که احساس کرد اعتقادات توحیدی جوابگو نیست و خواست برود حکمش اعدام است(ارتداد) 📚سوره مائده آیه ۱۱۵

۲) «اِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَاِنَّهُمْ عِبَادُكَ» عیسی مسیح گفت می‌خواهی اینها را عذاب کنی؟ بکن! اینها بردگان تو هستند، در دست تو گیر کردند، اختیاری ندارند شیطان را به جانشان انداختی آنها را کافر می‌کند، به آنها عقل دادی عدم تطابق آنها را دور می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۱۱۸

۳) «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ» هر کس را که خواست تعذیب می‌کند. 📚سوره مائده آیه ۴۰

۴) «اِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ» باز میگوید اگر دلش خواست شما را عذاب می‌کند. یعنی در خدایی خدا معیاری نیست، دلش می‌خواهد له کند! 📚سوره اسرا آیه ۵۴

۵) «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ اَبْنَاءُ الله وَ اَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» مسیحی‌ها و یهودی‌ها گفتند ما بچه‌های خدا هستیم دوستش هم داریم و رفیقمان است، قبل از این هم که دین جدید بیاید در آن دین پابرجا بودیم. بعد قرآن می‌گوید که ای پیغمبر بگو «فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ» پس چطور عذاب شدید به گناهانتان؟ فکر می‌کنم این عذاب همان لشکرکشی پیامبر باشد که فراخور توان حمله شدگان نیست و نبوده، برای همین وقتی وارد می‌شدند به صورت یک انقلاب عمومی و کلی، دارایی مصادره می‌شود و مردان مدافع کشته می‌شوند و زنان هم به کلفتی گرفته می‌شوند، بچه‌ها را هم می‌آورند که از بچگی غلامی آنها را یاد بگیرند. 📚سوره مائده آیه ۱۸

مدت زمان:5:44

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟

وقتی که اخلاق در سیطرهٔ الهی است چه نیازی به ارسال رسل و انزال کتب می‌باشد؟ – «وَ قَالَ عَبْدُ ابن ابْنُ بَرَّادٍ حَدَّثَنَا اَبُو اُسَامَةَ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ اَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ الله ابْنِ الزُّبَيْرِ، قَالَ أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ صَلّى الله عَليه وَ سلّم اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏ اَوْ كَمَا قَالَ‏».

گفت: «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» خدا به پیغمبرش فرمود که از اخلاق مردم در برابر خود درگذرد. اخلاق چیست؟ خُلق و خوی بت‌پرستی. خب پس چه کارش داری؟ الان این کلام دارد این را می‌گوید: «خُلق و خوی ادیان گذشته»! اصلاً فلسفهٔ غزوات و جهاد پیغمبر با این سخن مغایرت دارد. خیلی حرف است ها!

این از آن مباحث کلیدی است؛ «أَمَرَ اللهُ نَبِيَّهُ اَنْ يَأْخُذَ الْعَفْوَ مِنْ اَخْلاَقِ النَّاسِ‏» آنها را رها کن و دست به احساس، اعصاب، اخلاق، افکار و اعمال مردم نزن. ولی خب متأسفانه دین دارای مغایرات است و هر چه گفته آن را نقض کرده است.
مدت زمان:3:31
منبع: کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۳۱۴ حدیث شماره ۴۶۴۴ سوره اعراف.

✍ عبدالله ابن بَرّاد از ابو اسامه از هشام از پدرش از عبدالله ابن زبیر

این هم رویه دیگری از ورود به اسلام!

«كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» (١١٠- آل عمران) آیه است پیغمبر تفسیر کرده «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ، حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ». آنها جزء اعمال خوب اسلام است که باید بر تارک زمان نوشت!! ابوهریره در معنای این آیه‌ای که خواندم که آیه می‌گوید «شما بهترین امتی هستید که پدیدار شدید»، می‌گوید منظور از آیه این است که «بهترین مردم برای مردم که آنها را زنجیر در گردن افکنده آوری تا به اسلام وارد شوند». بهترین مردم از کل مردم این است که ناگرویدگان را با غل و زنجیر بکشی تا اسلام بیاورند! آخر در طب النبی است که همین پیغمبر می‌گوید وقتی که اشتها به غذا نداری، غذا نخور چون مریض می‌شوی و غذا هم حیف و میل می‌شود. حالا چه داعی هست که مردم زیر پرچم اسلام بیایند؟ یعنی با این حد با این جور؟ «خَيْرَ النَّاسِ لِلنَّاسِ» بهترین مردم برای بقیهٔ مردم که ایمان نیاورده‌اند. بهترین مردم یعنی مؤمنین. «تَاْتُونَ بِهِمْ فِي السَّلاَسِلِ فِي اَعْنَاقِهِمْ» که بیاورند آهن یا زنجیر به گردن‌ها بیندازند «حَتَّى يَدْخُلُوا فِي الاِسْلاَمِ»؛ این عقبهٔ همان «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» است. اسلام زورکی نتیجه‌اش چه می‌شود؟ کارشناس باغ می‌گوید که این درخت به درد این منطقه نمی‌خورَد. می‌گوید: نه باید آن را بکاریم. خیلی خب! می‌کاری خشک می‌شود. می‌گوید: من که آبش دادم! می‌گوید: بابا منطقه، استعداد این درخت را ندارد. حالا این مردم معاصر پیغمبر دوست نداشتند آمادگی نداشتند و نمی‌خواستند، با بت، یهودیّت، نصرانیّت و مجوسیّت خو گرفته بودند، وقتی به زور آوردند چه می‌شود؟ «درخت» می‌شود؛ «نفاق و خوارج» و بعد، هم پیغمبر را دامنگیر می‌شود و هم اهل بیتش را اذیت می‌کند.
مدت زمان:5:01
منبع:کتاب صحیح بخاری جلد چهارم صفحه ۲۴۱ حدیث شماره ۴۵۵۷ سوره آل عمران

این خدای بی‌ رگِ نادیدنی

ناله‌های اجتماع مردگان
از پس شلّاق‌های هر زمان
می‌دهد عدل الهی را به باد
– پاشو جمع کن، پاشو! اصول دین چندتا است؟ پنج تا! اول توحید، دوم عدل. می‌خواهیم توحید را بشناسیم باید عدلی باشد. دروازه شناخت خداست! به عدل توحید را بشناسیم، یعنی خدا عادل است عدل را ببینیم و بعد به سمت خدا نزدیک شویم.
می‌دهد عدل الهی را به باد
تا کند هوشیار این جمع عباد
– تمام فشارها و آزارهایی که بر مردم وارد می‌شود، همه آنها نعمت است از این جهت، از این جهت که بشناسند آن کسی که به عنوان خدا جاسازی شده نه لیاقت سرپرستی مردم را دارد و نه اجازه دارد خودش را مسئول خطاب کند چون تاکنون سر سوزنی عمل به گفته‌های خودش نکرده، به اولیای خودش نرسیده، همه آنها را تک و تنها در بیابان دشمن گذاشت و به سراغ کار خودش رفت.
ما و این فریادهای دائمی
این خدای بی‌ رگِ نادیدنی
– می‌گوید رگ غیرتت تحریک نشد که یارو به ناموست این را گفت؟ بچه‌ات را له کرد؟ رگ نداری؟ سیب زمینی رگ دارد تو نداری؟ یا بعضی‌ها می‌گویند سیب زمینی رگ ندارد تو که داری. بعد حالا خدا در احادیث و روایات خودش را غیور معرفی می‌کند. این چه غیرتمندی است که در برابر این قاعده‌ای که خودش وضع کرده «النَّاس عِيالُ الله» همینطوری نگاه می‌کند و مردم در فقر، فلاکت، بیچارگی، نکبت، خفت و ذلت و زاری له می‌شوند و او هم دلش را خوش کرده به اینکه «وَ هُو اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»!

وقتی که خدای خیالی بر محوریّت خلقت حاکم است!

«اللهُ اَحَقُّ اَنْ يُسْتَحْيَا مِنْهُ مِنْ النَّاسِ»، می‌گوید از همدیگر شرم دارید؟ حیا دارید؟ از خدا بیشتر باید خجالت بکشید! یعنی در حقیقت باید از خدا خجالت بکشید، او اصل است و مردم فرع هستند. خب در چه چیزی خجالت بکشند؟ در گناهانی که می‌کنند؟ در معاینات و تحقیقات ظهوری و در الهیات نوری ثابت شد که بشر به اختیار خود گناه نمی‌کند، با قواعدی که اسناد و مدارک آن در دایرةالمعارف هست. خب حالا وقتی که گناه نیست و اختیاری نیست برای چه آدم از خدا خجالت بکشد؟ نکند آن کسی که فقیر است و نان ندارد باید از خدا خجالت بکشد و نق نزند؟ ها؟ نکند آن کسی که مریض است نباید به خدا چیزی بگوید؟ نگوید خدایا تو گفتی «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ»؟ بعد خود خدا حیا نمی‌کند از اینکه خلاف وعده‌های خودش عمل می‌کند؟ نه، برای چه حیا کند! «اِنَّ اللهَ لَا يَسْتَحْيِي» خدا اصلاً حیا ندارد. چرا؟ چون حیا مخلوق است و خدا خالق است، برای چه خجالت بکشد؟ از چه کسی؟ از یک مشت ذرات خاک که تازه سرزمین‌شان که کره زمین است و آن هم در برابر کلّ هستی یک ذرّه خاک است! حالا خدا باید از چه کسی خجالت بکشد؟ باید پدر آدم را دربیاورد یا نه؟

📚منبع تدریس: کتاب صحیح بخاری جلد اول صفحه ٢٢٧ کتاب غسل
مدت زمان:4:13

هر نوع گلایه‌ای از زندگی، مورد غضب خداست!

امام صادق فرمود: هرکس به مؤمنی شِکوه کند به خداوند شِکوه کرده و هرکس به مخالفی شِکوه کند قطعاً از خدا شِکوه کرده است؛ «مَنْ شَكَا اِلَى مُؤْمِنٍ فَقَدْ شَكَا اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر از بدبختی خودت به یک مؤمن شکایت کردی که البته اگر تو هم مؤمن باشی. شکایت یعنی درد دل. حق نداری به کسی شکایت بکنی مگر مؤمن! اگر گزارشات بدبختی‌هایت را به مؤمن دادی انگار به خدا دادی. یعنی اینجا مؤمن شده گوش و چشم خدا، و وقتی که «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ» موقعی که به بی‌دین شکایت احوالت را کردی در حقیقت آبروی خدا را بردی «وَ مَنْ شَكَا اِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا الله عَزَّ وَ جَلَّ». این هم از همان رویه‌ سیاست‌های دینی است، برای اینکه کسی صدایش از بیچارگی‌هایش درنیاید این را می‌گوید که تو حق نداری حتی درد دل کنی، حتی مشکل خودت را بگویی!

مدت زمان:3:52
منبع:کتاب منابع فقه شیعه جلد ۳ صفحه ۲۸۴، کتاب معانی الاخبار صفحه ۴۰۷

این صدای ملّتِ دربند توست!

این صدای ملّت دربند توست میهنش خشک و عطش از آنِ توست بار دیگر در خشکسالی آبروی دین رفت؛ در کرونا یک قسمت و در خشکسالی هم یک قسمت! یکی از معجزات اسلام که همیشه زبان متشرعین در حقانیّت این دین بلند و دراز بوده نماز استسقاء بوده؛ نماز باران! یعنی یک نفر در مناطق نفرین شده بدون آب ایران پیدا نمی‌شود نماز باران بخواند؟ این صدای العطش، از مردم است ناله‌های میهنِ دردآور است —————————— هی تو می‌گویی خدایت رازق است آقای متشرع! بچه بیاور خدا نانش را می‌دهد، ازدواج کن خدا پولش را می‌دهد، می‌دانی از آن ازدواج کرده‌ها‌ چقدرشان باقی ماندند؟ همه برای طلاق رفتند، فقط بخاطر اینکه مشکل مالی دارند، فقط! چه کسی در این قضیه مسئول و متهم و مجرم است؟ خداست، خودش دارد می‌گوید من شما را گدا، بدبخت و تهیدست آفریدم «یَا اَیُّهَا النَّاس اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلَی الله». هی تو می‌گویی، خدایت رازق است رزق او آمد پیاپی بر غمت